کد خبر: ۳۱۰۹۱۱
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۰
به مناسبت روز لغو امتیاز تنباکو

حکم فقهی مبارزه با استعمار

 
 
 
 دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
«الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو كان در حكم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.» 
با همین یک جمله، حکم تاریخی آیت‌الله سید محمدحسن حسینی شیرازی مشهور به میرزای شیرازی در اول جمادی‌الاول سال 1309 هجری قمری (1270 هجری شمسی) صادر شد و باعث برپایی نهضتی مردمی و دینی کم‌نظیری در تاریخ این سرزمین گشت که قدرتمندترین امپراتوری زمان را وادار به تسلیم نمود.
اگر علما و روحانیون اسلام زمانی با تاسیس حوزه‌های علمیه و برپایی مدارس و دانشگاه‌ها و کتابخانه‌ها و... و با نشر کتاب و دانش به رواج علم و فرهنگ و تمدن پرداختند و حتی در دوران تهاجم مغول و در دیگر سرزمین‌ها نیز از این کار بازنماندند، اما در زمانی دیگر که همان دشمنان قدیمی در قالب استعمار کهنه و نو، سرزمین‌های اسلامی را عرصه تاخت‌وتاز خویش قرار دادند، دیگر به درس و بحث و تبلیغ بسنده نکرده، گره لباس محکم نمودند و به طور مستقیم وارد مبارزه و مقابله رودررو با استعمارگران و متجاوزین و ‌اشغالگران شدند. 
 روحانیون در برابر استعمار
از آن پس، آنها با اعلامیه و بیانیه و فتوا و حکم جهاد و اختصاص سهم امام و ترغیب و تکلیف مردم به اعتراض و تظاهرات و... مانند رهبری تمام‌عیار، وارد میادین مبارزه شدند، آن هم در دورانی که اغلب مدعیان آزادی و مبارزه و استقلال یا در گوشه‌ها خزیده بودند و یا دست همکاری به ظالم و متجاوز و ‌اشغالگر می‌دادند. یکی از این موارد ایستادگی روحانیت و مرجعیت، در مقابل واگذاری امتیاز تنباکو به امپراتوری بریتانیا و عوامل آن بود. 
قضیه از این قرار بود که ناصرالدین‌شاه در سومین سفرش به اروپا (12شعبان 1306 هجری قمری) اگرچه با پول قرضی و وام از امپراتوری روسیه به انگلستان رفت، اما به دلیل ولخرجی‌ها و عیاشی‌ها، برای هزینه ادامه سفر، امتیازی را در زمینه كشت، توزیع و فروش توتون و تنباكو به شخصی انگلیسی به نام «ماژور تالبوت» اعطا کرد و در مقابل آن، پول بقیه مسافرت خویش را دریافت نمود. 1
در مقابل این فروش آشکار بخشی از مملکت، تنها توجه روحانیت مبارز جلب شد. سیدجمال‌الدین اسدآبادی به پیشنهاد یکی از علمای مبارز به نام سید علی‌اكبر فال اسیری كه در تبعید بود، نامه‌ای به میرزای شیرازی نوشت و در آن شرح ماجرا را بیان نمود. نامه فوق نشان‌دهنده هوشمندی و درک سیدجمال از اوضاع مملکت و گرفتاری‌های مردم بود.2
میرزای شیرازی به شاه نامه نوشت و با برشمردن زیان‌های واگذاری امتیاز تنباکو، خواستار لغو آن شد، اما شاه پاسخ درخوری به میرزا نداد. سرانجام حكم تحریم تنباكو از طرف آیت‌الله میرزای شیرازی صادر شد. 
 انگلیس در محاربه با امام زمان
یک بار دیگر متن یک سطری حکم را بخوانید، آیا در این حکم، میرزای شیرازی نمی‌توانست استفاده از تنباکو و توتون را در حکم محاربه با اسلام اعلام نماید؟ چرا آن را در حکم محاربه با امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف اعلام نمود؟ 
حجت‌الاسلام سید مصطفی میرلوحی در این باره معتقد است:
«... یعنی می‌خواهد بگوید ما نایب آن آقا هستیم. کسی که الان صاحب ماست، امام ماست، ولی ماست و اداره ما برعهده او قرار دارد، حضرت بقیهًْ‌الله اروحنا له‌الفداست. استعمال توتون و تنباکو در حکم محاربه با امام زمان است و همین حکم محاربه با امام زمان باعث شد که آن دستخط یک سطری میرزای شیرازی، پوزه بزرگ‌ترین استعمارگر خبیث غربی، بریتانیای کبیر را به خاک ذلت بکشاند...»3
حکم تحریم تنباکو که به تهران رسید، در شهر ولوله‌ای افتاد، هر كس كه سواد داشت، از روی آن نسخه‌ای برداشت. اهالی شهرهای دیگر مانند اصفهان و مشهد نیز از این حکم تبعیت کردند. مردم قلیان‌ها را شکستند و مغازه‌های توتون و تنباکو بسته شد. 4
این حركت نشانگر آغاز یك مبارزه عمیق دینی علیه استعمار بود. برای اولین بار یک فتوای دینی که برای مقلدان مرجع عظام تقلید، واجب‌الاطاعه به شمار می‌رود، جایگاه یک امریه سیاسی ضداستعماری را پیدا می‌کرد و این موقعیتی والاتر از احکام جهادی بود که در زمان جنگ با روس یا ‌اشغالگران انگلیسی از سوی علما و مراجع صادر می‌شد.
طرفه آنکه حکم تحریم تنباکو حتی به اندرونی ناصرالدین‌شاه نیز رسید و برخی زنان، قلیان‌های خود را شکستند. در تواریخ آمده است که شاه قلیان درخواست نمود اما یکی از زنان او به نام انیس‌الدوله که ریاست حرمسرا را برعهده داشت، گفت: کشیدن قلیان حرام است. شاه گفت: چه کسى آن را حرام کرده؟ وى جواب داد: همان کسى که مرا بر تو حلال کرده است. 5
 مرجعیت تا آخر ایستاد
شاه و اطرافیانش با تمهیدات نوکران انگلیس سعی کردند که قضیه را به نحوی فیصله دهند مثلا بخش‌هایی از امتیاز را تعلیق کنند و بخش‌های دیگری را اجرا نمایند و حتی نزدیک بود که برخی فریب بازی‌های دربار شاه و عوامل انگلیس را بخورند‌، اما مرجعیت شیعه یعنی میرزای شیرازی بر حکم خود تا لغو کامل امتیاز تنباکو ایستاد، روحانیت مبارز نیز مقاومت کرد تا آنجا که حتی حکم تبعید میرزا حسن آشتیانی (از علمای بزرگ تهران) صادر شد. 6
مردم هم به پیروی از مرجعیت و روحانیت، مبارزه را ادامه دادند و حتی در درگیری با عوامل نایب‌السلطنه، 7 نفر شهید شدند تا اینکه شاه به امین‌السلطان گفت که امتیاز را لغو کند. اما میرزای شیرازی و همچنین میرزا حسن آشتیانی اعتماد نکردند، ملک‌التجار با میرزای آشتیانی دیدار کرد و دستخط ناصرالدین‌شاه را به وی نشان داد، امین‌السلطان نیز به او نامه نوشت. میرزا حسن آشتیانی تصمیم‌گیری را منوط به نظر میرزای شیرازی دانست. دیگر علما نیز به میرزا نامه نوشتند اما میرزای شیرازی در تلگرافی خواست که از اصل لغو امتیاز تنباکو اطمینان کامل یابند و تاکید کرد که «باید فرمانی مستحکم در رفع ابدی این امر صادر شود.»
به دستور شاه، ارنشتاین (مدیر شرکت رژی) اعلامیه‌ای منتشر کرد و ضمن اعلام موقوف شدن انحصار داخلی و خارجی، از کسانی که قبلاً تنباکو به شرکت فروخته بودند، خواست تنباکوی خود را پس بگیرند. چند روز بعد (22 جمادی‌الثانی) شاه در نامه‌ای خطاب به نایب‌السلطنه و امین‌السلطان تأکید کرد که قرارداد به هم خورده است و به آنان دستور داد علماء و مردم را از این امر مطمئن کنند. 
 حکم تحریم لغو شد
پس از این اطمینان خاطر و صدور بیانیه‌های رسمی بود که در روز سه‌شنبه 25 جمادی‌الثانی 1309، اعلامیه برداشتن تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی منتشر شد و یک بار دیگر در تاریخ معاصر ایران نشان داده شد که تنها مبارزان پایدار میادین نبرد با استعمار، روحانیت و مرجعیت و پیروان و مقلدانشان هستند. 
حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) در سخنرانی که به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در مسجد شیخ انصاری نجف به تاریخ 10 آبان 1356 ایراد فرمودند، درباره نهضت تنباکو و حضور روحانیت در راس این نهضت، فرمودند: 
«... در‏‎ ‎‏این صد و چند سال، یکیش قضیۀ تنباکو بود که همه مطلع هستید. ‎‏میرزای شیرازی بزرگ (رضوان‌الله علیه) امر فرمود و علمای ایران، علمای بلاد ایران (‎‏رضوان‌الله علیهم) که در رأسشان میرزای آشتیانی بود، در تهران اجرا کردند این مطلب‏‎ ‎‏را... اینها (دولت)، برای یک مقدار کمی‏‎ ‎‏که می‌خواستند بروند تعیش کنند و دوره‌گردی کنند، اینها فروخته بودند ایران را به‏‎ ‎‏خارجی‌ها و میرزای شیرازی (رضوان الله علیه) امر فرمود و سایر علمای ایران جانفشانی‏‎ ‎‏کردند و زجر کشیدند، زحمت کشیدند، قیام کردند، مردم را به قیام وا داشتند تا اینکه لغو‏ شد...»
از این پس روحانیون و علمای اسلام پس از 12 قرن تلاش علمی و دینی، در مقابل پدیده شومی به نام استعمار قرار گرفتند. در اینجا نیز فقه اسلامی به کمک و یاری مسلمانان آمد. فقهی که در تمام دوران غیبت حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف)، پیروان او را از هرگونه انحراف و اعوجاج باز داشته و در یک مسیر پرفراز و نشیب تاریخی و اجتماعی و اعتقادی برای زمینه‌سازی حکومت حضرت، حفظ و حراست کرده بود. 
یک قاعده فقهی به نام قاعده «نفی سبیل» که براساس آیه شریفه «لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا» استخراج شده بود و کاربرد بسیاری در ابواب مختلف فقه مانند عبادات، معاملات و احکام داشت، مبنای این مبارزه عمیق ضد استعماری قرار گرفت. 
بر اساس همین قاعده فقهی، دکترین نفی سلطه بیگانه و خارجی به عنوان یک اصل در میان علما و روحانیت اسلام رواج یافت و محور مبارزات ضد استعماری آنان را شکل داد. درواقع اگر شبه‌روشنفکران به دلیل وابستگی فکری و تاریخی به غرب و مکاتب فکری آن، هیچ‌گاه نتوانستند به طور جدی و پایدار در مسیر مبارزات ضد استعماری ملت ایران قرار گیرند اما روحانیت و علمای اسلام براساس همین قاعده فقهی، مبارزه با استعمارگران را یک وظیفه الهی دانسته و آن را به پیروان و مقلدانشان، تکلیف کرده و واجب الهی بر شمردند.
از همین‌روست که نگاهی اجمالی به تاریخ حداقل 180 سال اخیر نشان می‌دهد که روحانیت اسلام همواره در صف مقدم مبارزه با استعمارگران و ‌اشغالگران و متجاوزین به خاک ایران قرار داشته است. 
اما آنان که همواره ادعای یقه چاک دادن برای وطن داشتند و با شعار «چو ایران نباشد، تن من مباد» گوش فلک را کر می‌کردند، تقریبا در هیچ ‌یک از آوردگاه‌ها و میادین نبرد با اشغالگران و متجاوزین و استعمارگران به طور جدی و یا در خط مقدم حضور نداشتند. یا به بهانه تجدد و تمدن و پیشرفت، اگر دست همکاری با آن‌ اشغالگران نداده و عمله استعمار نبودند، به احتمال زیاد در پستوها و گوشه‌های عزلت، پنهان می‌شدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- پیتر ‌آوری، تاریخ معاصر ایران از تاسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، تهران، موسسه‌ انتشارات‌ عطایی، 1379، ص 195.
2- محمد‌رضا زنجاني، تحريم تنباكو، تهران، حسين مصدقي، ‌1333، ص 58 تا 66.
3- حجت‌الاسلام سید مصطفی میرلوحی، مجموعه مستند «از غدیر تا موعود»، قسمت هشتم، شبکه خبر.
4- ژوانس فووریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه: عباس اقبال آشتیانی، تهران: دنیای کتاب، بی‌تا، ۱۳۶۳، ص 231.
5- فریدون آدمیت و هما ناطق، افکار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشده دوران قاجار، تهران، آگاه، 1356، ص156.
6- محمدحسن اعتمادالسلطنه، صدر‌التواريخ‌، به تصحیح محمد مشیری، 1357، ص 223 و 224.