سوره؛ یک اتفاق در مستند
آرش فهیم
جشنواره سینماحقیقت، مهمترین رویداد در حوزه فیلم مستند است که امسال هجدهمین دوره این رویداد در حال برگزاری است. این جشنواره، درواقع نمودار و برآیندی کلی از فعالیت مستندسازها و گروهها و مراجع تولید مستند در یک سال است. گفتنی درباره این جشنواره و مسائل متن و حاشیه آن فراوان است، اما یک نکته قابل تأمل در این زمینه، حضور پررنگتر مستندسازان جوان از استانها و شهرستانهای مختلف در دوره اخیر است. با وجودی که جشنواره سینماحقیقت در تهران برگزار میشود و دبیرخانه و همه فعالیتهای آن متمرکز در پایتخت است، اما بهواسطه برخی جریانها و مراکز، این فرصت برای استعدادها در اقصی نقاط کشور فراهم شده است تا ذوق و توان خود را بروز دهند.
یکی از این جریانها که نقش مؤثری در این زمینه داشته، مرکز مستند سوره است. این مرکز که از جمله مراکز فعال در حمایت از مستندسازها در کشور بوده است، طی ماههای اخیر با تغییر رویکرد و با هدف اجرای عدالت فرهنگی، به سمت شهرستانها میل پیدا کرده و نتیجه آن هم تولید مستندهای استراتژیک و افشاگر، توسط جوانانی است که تا قبل از این مجال چندانی برای اینکه خودشان را نشان دهند نبود. درحالی که میانگین تولیدات این مرکز در سالهای اخیر 8 مستند بود اما بدون افزایش بودجه، تولیدات مرکز مستند سوره در سال جاری به حدود 40 أثر افزایش یافته است که از این تعداد 28 أثر متعلق به هنرمندان استانی است. از این آثار نیز 8 فیلم به هجدهمین جشنواره سینماحقیقت راه یافتهاند که رنگین کمانی از آثار در ژانرها و موضوعات و اقلیمهای مختلف با گرایش به روایت عدالت و حقیقت تشکیل دادهاند.
در عرصه تولیدات فرهنگی، همواره کیفیت بر کمیت ارجح است. اگر بنا بر اتلاف بودجه باشد و پروژهها نتیجه در خوری نداشته باشند، همان بهتر، که روی آنها سرمایهگذاری نشود. اما کمیتگرایی میتواند با کار کیفی نیز همراه باشد، به شرطی که منابع انسانی مدیریت شوند و از کارهای هرز و اتلافکننده بودجه جلوگیری شود. نگارنده در حوزه تولیدات پرخرج داستانی به جد بر کیفیت گرایی اعتقاد و تأکید دارم. چون معمولا در حوزه داستانی، اگر سرمایهگذاریهای متکثر و افزایش کمی به محصولات کیفی منتج نشوند، بودجه هنگفتی به باد میرود. اما در حوزه مستند قضیه متفاوت است. چون اولا ساخت فیلم مستند هزینه بر نیست و ثانیا فیلم مستند به خاطر غالب بودن وجه رسانهای و اسنادی، موجب افزایش آگاهی و سواد در سطح جامعه میشوند. خصوصا اگر این مستندها در حوزههای راهبردی و تاریخی و با موضوعات ملی و استراتژیک باشند، دست رسانهها بهویژه صداوسیما را در مناسبتهای مختلف پر میکنند و خودشان میتوانند ماده خام تولید مستندهایی دیگر باشند و ابزاری برای کارهای تحقیقاتی میشوند. ضمن اینکه در ایران عزیز ما سالانه صدها نفر از تحصیل در رشتههای سینما، کارگردانی و برنامه سازی فارغ میشوند و باید بازار کار داشته باشند. اگر امکانات فیلمسازی در تهران متمرکز باشد، این افراد نیز پس از فارغالتحصیلی و جویای کار، راهی تهران میشوند، اما نهادهایی مثل مرکز مستند سوره با تمرکز زدایی و تخس کردن امکانات و بودجههای خودشان در شهرستانها و با رویکرد هدایتی و نظارتی و پرورشی میتوانند علاوه بر ایجاد بازار کار، مانع از ترک شهر و دیار هنرمندان جوان و نوخاسته شوند و کادرسازی هم کنند.
محمدرضا امامقلی که خودش به عنوان یک جوان شهرستانی سالها تجربه تولید مستند را دارد در نشست خبری اعلام برنامههای این مرکز، حرف قابل تأملی زد و گفت: «ما به جای فیلمها، به انسانها اهمیت میدهیم» در مدیریت فرهنگی یک اصل وجود دارد و آن هم این است که باید زمینهای فراهم کرد تا نیروها –ازجمله هنرمندان و کارگردانان پروژهها- از قلبشان سفارش بگیرند و با عشق و اعتقاد، کاری را انجام دهند. تجربه نشان داده که هنرمندان اگر به کاری که انجام میدهند باور قلبی و ایمان نداشته باشند، نتیجهاش تأثیرگذار نخواهد بود و همان خواهد شد که به عنوان کار سفارشی و شعارزده شناخته میشود. هنر یک مدیر فرهنگی این است که زمینهای را فراهم کند تا محصولات و پروژههایی که رویشان سرمایهگذاری میکند در عین اینکه حاصل سیاستگذاری اوست اما انگار مطابق میل خالقان أثر صورت گرفته است. امید است رویکرد جدید مرکز مستند سوره که در نگاه اول در جهت عدالت فرهنگی است و استعدادهای شهرستانی و استانی را هدف گرفته، همین منوال را داشته باشد. در این صورت، این مدیریت میتواند الگوی سایر نهادها هم بشود.
مروری بر برخی از آثار تولید شده توسط این مرکز، گویای رویکرد راهبردی و حقیقت نگار در تولیدات است. نمونه این مستندها که متأسفانه به جشنواره سینماحقیقت راه پیدا نکرده، «موتوسواران» است که به مهمترین حادثه ملی سالهای اخر کشورمان یعنی سقوط بالگرد هیئت همراه رئیسجمهور و شهادت غمبار و تراژیک شهیدابراهیم رئیسی است. این مستند هر چند در ساختار دچار اشکالاتی هم هست، اما از زاویهای جدید به این مسئله پرداخته است. محور این مستند، اولین گروهی است که به محل وقوع رویداد رسیده و بالگرد رئیسجمهور شهید را کشف کرده بودند؛ گروهی از موتورسوران کوهستانی که با تفکرات و دیدگاههای مختلف، احساسات و حرف دل خود را نسبت به ان واقعه و حوادث پیرامون آن بیان میکنند.
همچنین مستد «خاک مادر» به کارگردانی محسن اسلام زاده که به جشنواره سینماحقیقت هم راه پیدا کرده، به واکاوی و عمیق نگاری جمعه خونین زاهدان در جریان آشوبهای 1401 پرداخته است. هر چند که زمان مستند طولانی است و میتوانست جمع و جورتر به تولید برسد، اما حاوی اطلاعات و افشاگریهای بارزش و آگاهی بخشی است.
«سنگر هفت تپه» هم دیگر مستند قابل تأمل مرکز مستند سوره در جشنواره امسال است که به اعتراضات مسالمتآمیز کارگران شرکت نیشکر هفت تپه
از واگذاری تا خلع ید مالک شرکت توسط رئیس قوه قضائیه وقت (شهید آیتالله رئیسی) پرداخته است.