شاخصههای اجتماعی اهـل ایـمان
فرشته محیطی
در نخستین بخش از مقاله حاضر به شانزده ویژگی از ویژگیها و صفات مؤمنان که در قرآن مورد تمجید قرار گرفته اشاره شد، در ادامه به معرفی دیگر ویژگیهای مؤمنان که بیشتر جنبه اجتماعی دارد میپردازیم.
****
17.آخرت طلبی: مؤمنان به عالم غیب فراتر از عالم شهادت محسوس و مشهود ایمان داشته و سعادت در زندگی اخروی را هدف اصلی زندگی دنیوی خویش قرار میدهند. همین امر آخرت طلبی، عامل اصلی برتری آنان بر دیگران است(اسراء، آیات 19 تا 21) تا جایی که ایشان برای بهره مندی از سعادت اخروی با ایثار و جهاد و شهادت تلاش میکنند تا آخرت خویش را آباد کنند و دنیا را فدای آخرت نمایند.(توبه، آیات 111 و 120؛ حشر، آیات 8 و 9) آنان در میادین جهاد با دشمنان حاضر میشوند و با مقاومت و استقامت به پیکار با دشمنان میپردازند و جان و مال خود را در این راه میدهند.(آل عمران، آیه 152؛ نساء، آیات 71 و 74) بنابراین، کسی که حاضر به ایثارگری نیست و آخرت را بر دنیا ترجیح نمیدهد و جان و مال را در میدان جهاد عرضه نمیدارد، تنها مدعی ایمان است و آرزو و تمنای بیجا نسبت به سعادت اخروی دارد؛ زیرا چنین افرادی در میدان ابتلائات از جمله جهاد نشان میدهند که تنها مدعی ایمان به آخرت و سعادت اخروی هستند.(نساء، آیه 143)
18. عفت و حیا: مؤمن دارای شخصیتی عفیف و با حیایی است که عرض و آبروی وی برایش بیش از هر چیزی ارزش دارد؛ زیرا دین چیزی جز اخلاق نیست که بروز و ظهور آن در همین امر حیا و آبروداری است. بنابراین، مؤمنان دارای شخصیتی آبرومند و با حیثیت هستند
(حجرات، آیات 11 و 12) تا جایی که نه تنها عرض و آبروی خویش را به عنوان شخصیت اجتماعی حفظ میکنند،بلکه به خود اجازه تعرض به آبروی دیگری را هم نمیدهند و هرگز دنبال هتک حرمت دیگران در قالب تمسخر و القاب زشت و مانند آنها نمیروند.(همان) ممکن است که مؤمنان گرفتار فقر اقتصادی و فاقد امتیازات متعارف اجتماعی باشند، ولی دارای شخصیتی عفیف و آبرومند هستند و حاضر نیستند تا آن را بر باد دهند.(بقره، آیه 273) حفظ آبرو و شخصیت اجتماعی اخلاقی برای آنان چنان دارای اهمیت است که از خدا درخواست میکنند تا آبرویشان را در دنیا و آخرت حفظ کند
(آل عمران، آیات 193 و 194) و خدا نیز به حفظ آبروی ایشان اهتمام دارد و اجازه تعرض و هتک حرمت را به کسی نمیدهد.
(نور، آیه 19؛ حجرات، آیات 11 و 12؛ احزاب، آیه 58)
19.مشارکت فعال اجتماعی: مؤمنان افرادی با مشارکت فعال اجتماعی هستند؛ زیرا سعادت را در سایه حضور اجتماعی و مشارکت فعال در آن میبینند. از همین رو نه تنها خود عامل به کارهای نیک هستند، بلکه دیگران را هم بدان دعوت میکنند و از منکرات و رفتارهای زشت و ناپسند باز میدارند.(آل عمران، آیات 102 و 104 و 110؛ توبه، آیه 71) مؤمنان در فعالیتهای اجتماعی چنان حضور دارند که در هر امر مهم اجتماعی با مشورت و بهره مندی از عقول یکدیگر سعی میکنند برترین و بهترین شیوهها و اهداف متعالی را به کار بندند تا جامعه و امت برتر را به نمایش گذارند که به تعبیر قرآن، «خیر امه» است.(همان؛ آل عمران، آیه 159؛ شوری، آیات 36 و 38) البته این حضور اجتماعی برای همه مؤمنان یک تکلیف الهی است که فرقی میان رهبری با دیگر افراد مؤمن در آن نیست؛ زیرا رهبری الهی همچون پیامبر(ص) نیز مامور به مشورت گیری از مؤمنان است تا مشارکت فعال اجتماعی مؤمنان را رقم زند.(آل عمران، آیه 159)
20. آمادگی نظامی: مؤمنان بر خود واجب میدانند تا ضمن مشارکت فعال اجتماعی در همه عرصهها از جمله نظامی، نظام برتر امت را به تعالی برسانند و در برابر هر گونه تهدید به ویژه نظامی بایستند و اجازه تعرض و تهدید را به دشمنان ندهند. بنابراین، با همه امکانات، شامل تجهیزات و نفرات در برابر دشمنان قرار میگیرند تا موجب رعب و وحشت آنان شوند.(آل عمران، آیات 121 و 200؛ نساء، آیه 102؛ انفال، آیه 60؛ توبه، آیه 5) از نظر قرآن، دشمنان داخلی و خارجی همواره با اشکال گوناگون درصدد هستند تا مؤمنان را از میان بردارند یا به کفر بازگردانند یا از دیار و محل سکونتشان اخراج و آواره سازند.(ممتحنه، آیات 8 و 9) بنابراین مؤمنان میبایست ضمن آمادگی نظامی و هوشیاری و بیداری، علیه دشمنان اقدامات ایذایی و نظامی داشته باشند و آنان را سرکوب کنند(حج، آیات 39 و 40) و سلطه نظامی دولت اسلامی را تثبیت کنند و زمینه گسترش دین و نصرت و پیروزی را در سایه نصرت الهی فراهم آورند(همان) و اجازه ندهند تا دشمنان درونی با بیرونی به اهداف خویش برسند و امت و امام را نابود سازند و عزت مؤمنان را مخدوش کنند.(همان؛ ممتحنه، آیه 1؛ منافقون، آیه 8) البته خدا به مؤمنان هشدار میدهد که اگر به تکلیف و وظیفه خود عمل نکنند و اقدامات مناسبی انجام ندهند و در برابر دشمنان قرار نگیرند و ایستادگی نداشته باشند، خدا مؤمنان حقیقی دیگری را جایگزین ایشان میکند که مسئولیت اجتماعی خویش را فعالانه به نمایش میگذارند و برای سلطه و خلافت الهی فعالیت میکنند بیآنکه از کسی یا چیزی جز خدا ترس داشته باشند(مائده، آیه 54)؛ زیرا اراده الهی بر این قرار گرفته تا حاکمیت و خلافت جهانی برای مؤمنان صالح باشد که خدا از ایشان رضایت دارد و اینگونه امنیت مؤمنان تضمین شده و دنیا و آخرت برای آنان رقم میخورد.(نور، آیه 55؛ غافر، آیه 7 و 8؛ انبیاء، آیه 105)
21.اتحاد: مؤمنان انسانهای با وحدت در روش و هدف هستند. از همین رو قرآن آنان را امتی معرفی میکند که در سایه رهبری و ولایت «امام»، فلسفه و سبک زندگی خود را شکل داده اند؛ زیرا تنها در سایه ولایت الهی است که مؤمنان به عنوان یک امت و حزبالله میتوانند بر دشمنان غلبه کرده (مائده، آیه 56) وبه دور از هر گونه تفرقه و نزاع،دشمنان را شکست دهند و رستگاری اخروی را نیز کسب کنند.
(انفال، آیات 45 و 46؛ توبه، آیات 34 و 36) در حقیقت الفتی که میان مؤمنان با عنایت و فضل الهی ایجاد میشود، تا آنجا پیش میرود که در همه ابعاد زندگی اجتماعی همچون
«بنیان مرصوص» از درون مستحکم شده و از هر گونه تفرقه و تنازع در امان میمانند و در سایه رهبری امام و ولایت الهیاش به مصاف دشمنان میروند و غلبه و سلطه الهی را به نمایش میگذارند.(آل عمران، آیه 103؛ صف، آیه 4؛ انفال، آیه 63) از نگاه قرآن، عناصری چون: الفت قلبی(انفال، آیه 63)، اعتصام به حبل الله یعنی ولایت الهی قرآن و امام(آل عمران، آیه 103)، اتحاد در صفوف(صف، آیه 4)، پرهیز از نزاع و تنازع(انفال، آیات 45 و 46)، تحقق اخوت دینی (حجرات، آیه 10؛ بقره، آیات 178 و 220) و مانند آنها از عناصر اصلی پیروزی و غلبه است که در سایه اتحاد تحقق مییابد. از نظر آموزههای قرآنی، هر گونه اختلاف دینی پس از علم و آگاهی موجب عذاب عظیم الهی میشود(آل عمران، آیات 102 و 105) و بر برادران ایمانی است که برای حل اختلاف میان مؤمنان اقدام کنند(انفال، آیه 1) و اجازه ندهند تا اختلاف ایجاد یا گسترده شده و موجب شکست و نابودی امت شود.(آل عمران، آیات 102 و 103؛ انفال، آیات 45 و 46) البته شکی نیست که دشمنان با استفاده از نقاط ضعف اعتقادی و مانند آن تلاش خواهند کرد تا میان مؤمنان اختلاف افکنند و بستری را برای سستی و از میان رفتن شوکت مؤمنان(انفال، آیات 1 و 45 و 46) و غلبه خویش و شکست مؤمنان فراهم آورند.(آل عمران، آیات 99 تا 103 و 152) بنابراین، لازم است تا توطئههای دشمن شناخته و برای مقابله با آن ضمن هوشیاری، راهکارهای مفید و مناسبی اندیشه شود.(همان؛ انفال، آیه 1)
22. فهم عمیق دینی: یکی از مهمترین تکالیف مؤمنان آن است که در مسائل دینی از معارف و عقاید تا احکام و اخلاق تفقه کنند و با ژرف اندیشی و فهم عمیق نسبت به دین آگاهی تمام یابند تا بر اساس علم و اجتهاد و به دور از ظن در مسائل گوناگون وارد شوند و اظهار نظر یا عمل مطابق علم داشته باشند.(توبه، آیه 122) البته از نظر قرآن، لازم نیست که همگی برای «تفقه» به مراکز دینی یا نزد پیشوایان دین بروند، بلکه باید گروهی انتخاب شوند تا به این تفقه کامل در دین بپردازند و سپس برای تبلیغ و دعوت به نزد قوم بازگردند و ایشان را نسبت به امور بهویژه در امر دین هشدار و انذار دهند و آگاه کنند.(همان) بنابراین، علم و آگاهی برای مؤمنان لازم است، اما تفقه و اجتهاد کامل برای همگان لازم نیست.(همان) پس یا مؤمنان باید به تعقل و تفقه مستقیم، نسبت به حقایق دینی علم یابند یا از طریق شنیدن به آن آگاه شوند؛ زیرا اگر کسی از این دو طریق یعنی اجتهاد و تقلید صحیح نسبت به امور دینی آگاهی و علم نداشته باشد خود را به هلاکت انداخته و گرفتار دوزخ میشود.(ملک، آیات 9 و 10)
23.استغاثه به درگاه خدا: شکی نیست که مؤمنان همواره گرفتار انواع ابتلائات میشوند تا مؤمنان حقیقی از غیر حقیقی بازشناخته شوند و صبر و استقامتشان تثبیت شود.
البته اذیت دشمنان در قالب ابتلاء غیر از عذاب الهی است که کافران دچار آن میشوند. بنابراین، مؤمنان باید به فلسفه ابتلائات توجه داشته باشند و تفسیر و برداشت نادرستی نکنند. از نظر قرآن، هر چند که در مقطعی مؤمنان در ضعف و سستی بودند(انفال،آیات 24 و 26) اما این شرایط نه تنها دائمی نیست، بلکه قابل تغییر و تبدیل است. بنابراین، لازم است تا مؤمنان ضمن استغاثه به پروردگار و درخواست امدادهای الهی(انفال، آیه 9؛ نساء، آیه 75؛ انبیاء، آیات 87 و 88)، شرایط را برای غلبه و پیروزی فراهم کنند و بیآنکه نیازی به کمک و دوستی کافران داشته باشند (نساء، آیه 144) با بهرهگیری از اسوههای حسنهای چون حضرت ابراهیم و پیروانش(ممتحنه، آیات 1 و 2) و حضرت آسیه همسر فرعون(تحریم، آیه 11) و پیامبر گرامی(احزاب، آیات 21 و 22) با پایداری و استقامت در برابر ظلم در کنار دعا، نجات را برای خویش رقم بزنند و از استضعاف برهند.(همان؛ تحریم، آیه 11) خدا در قرآن گزارش میکند گاه برخی از مؤمنان در امتهای پیشین گرفتار تزلزل و اضطراب به هنگام سختی و بلایا میشدند
(بقره، آیه 214)، همچنین برخی از مؤمنان پیش از صلح حدیبیه دچار بحران و اضطراب شدند.(فتح، آیات 1 و 4) البته اضطراب به عنوان پیامد جنگ و درگیری(توبه، آیه 25؛ احزاب، آیات 9 و 10) و محاصره از سوی دشمنان(همان) امری است که برای برخی از مؤمنان اتفاق میافتد به طوری که برخی گمانهای نادرستی درباره خدا از جمله عدم یاری و یاوری نسبت به مؤمنان در دل دارند.(همان) اما خدا به مؤمنان حقیقی که دارای استقامت هستند، نصرت میدهد و دلهای مؤمنان حقیقی را استوار و امید به وعده الهی را زنده میکند و اینگونه ایشان را با ولایت خویش به پیروزی میرساند(فتح، آیات 1 و 2؛ احزاب، آیات 21 و 22)؛ زیرا از نظر قرآن، خدا خود به اصلاح امور مؤمنان حقیقی میپردازد و اقدامات کافران را ابطال و بیهوده میسازد(محمد، آیات 2 و 3)؛ چرا که ایشان در همه امور مراعات تقوا و صدق در گفتار داشته(احزاب، آیات 70 و 71) و حقوق یک دیگر را حتی در مقام تنازع مراعات کرده و به عدالت قیام میکنند(حجرات، آیه 9)
24. امنیت: مهمترین ویژگی مؤمنان همان امن و امنیت است که در سایه آموزههای قرآن و ولایت الهی معصومان(ع) تحقق مییابد؛ زیرا ایمان حقیقی جز امنیت از غضب الهی و رهایی از دوزخ و عذابهای الهی در دنیا نیست. البته ابتلائات الهی را نمیتوان با عذاب و کیفر الهی یکسان دانست؛ زیرا فلسفه ابتلائات الهی بازشناسی مؤمن حقیقی از غیر حقیقی و صادق از کاذب و مجاهد از قاعد و مانند آنها است. به هر حال، از نظر قرآن، آنچه حقیقت ایمان را شکل میدهد و مؤمن را مؤمن میسازد، امنیت در دنیا و آخرت از عذاب الهی است. از همین رو حتی مهمترین و اساسیترین درخواست حضرت ابراهیم(ع) امنیت برای مؤمنان بوده است (بقره، آیه 126) و خدا در سوره قریش به امنیت آسایشی و آرامشی به عنوان دومؤلفه اساسی سعادت اشاره میکند. از نظر قرآن، کعبه و مکه مکانی امن برای مؤمنان و حتی دیگران است.(بقره، آیه 125؛ آل عمران، آیات 96 و 97)
بنابراین، بهرهمندی اهل ایمان از امنیت، نعمتی در خور شکر و سپاس است(انفال، آیه 26) و اصولا انسان به جایی مهاجرت میکند که دومؤلفه اصلی سعادت یعنی آرامش و آسایش فراهم باشد.(همان) بر اساس وعده الهی در کتب آسمانی از جمله زبور داود(ع)، مؤمنان در حکومت صالحان در آخر الزمان و عصر ظهور مهدی(عج) به امنیت فراگیر جهانی دست مییابند(نور، آیه 55؛ تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 620، احادیث 225 و 226)، با این همه مؤمنان میتوانند با بهرهگیری از تقوای الهی(نحل، آیه 112)، اقامه عدالت و پرهیز از ظلم
(انعام، آیه 82) و مجاهدت در راه خدا از گزند دشمنان در امان بمانند و به امنیت دست یابند.(نساء، آیه 84)
25.حیات مؤمنان: حیات حقیقی همان حیات مؤمنان است. آثار حیات مؤمنان را میتوان در اموری چون بینایی و شنوایی
(هود، آیات 23 و 24)، عمل صالح(بینه، آیه 7)، تقوا (بقره، آیه 212) و مانند آنها از تفقه و تعقل و تدبر و تذکر یافت، در حالی که کافران کور و کر و فاقد عمل صالح و اهل فجور و بیتقوایی هستند. از همینرو نه تفقه و تعقل و بصیرت و تدبر دارند و نه انذاری در آنان تاثیر دارد.(یس، آیه 70؛ اعراف، آیه 179) در حقیقت برتری مؤمنان به حیات طیب حقیقی است که آنان را بر کوردلان حق ناپذیر برتری میبخشد.(هود، آیات 23 و 24) همین ایمان و تقوای الهی است که عامل برتری مؤمنان در قیامت است.(بقره، آیه 212) آنان به سبب امور پیش گفته و حیات حقیقی در دنیا از حیات طیبه اخروی برخوردار بوده(نحل، آیه 97) و دارای درجات بلند و عالی میشوند.(انفال، آیه 4؛ طه، آیه 75؛ مجادله، آیه 11) بنابراین، از نظر قرآن، ایمان آورندگان به دین توحیدی و تقوای الهی و هدایتی با بریدن از غیر خدا و انابه به سوی او، افرادی برگزیده و گواهان الهی در میان مردمان هستند
(حج، آیات 77 و 78؛ شوری، آیه 13) بینش مؤمنان نسبت به حقایق هستی از جمله مفهوم زندگی و مرگ بسیار متفاوت است
(آل عمران، آیه 156)؛ آنان در ابتلائات صبر میکنند
(بقره، آیات 155 تا 157) و در برابر فشارها و تهمتها و اذیتهای کافران مرده دل، استقامت میورزند و حتی تحت شکنجه دست از عقاید حیات بخش نور اسلام و قرآن بر نمیدارند.
(اعراف، آیات 120 تا 126؛ طه، آیات 70 تا 73)
آنان در این راه همواره از عنایت الهی و «روح القدس» بهرهمند هستند که ایمانشان را در باورهای ثابت تثبیت میکند و در ساختار هدایت و بشارت نور قرآن نگه میدارد.(نحل، آیه 102؛ ابراهیم، آیه 27)