اخبار ویژه
فارنافرز: ایران در اوج نفوذ و احترام بینالمللی قرار دارد
نشریه آمریکایی میگوید: پیروزی پزشکیان اهمیت چندانی برای آمریکا ندارد، اما او میتواند آمریکاییها را سورپرایز کند(!)
فارنافرز به قلم ولی نصر (مشاور دولت اوباما) و یک ایرانیتبار دیگر نوشت: در انتخابات سال ۲۰۲۱ ایران، سید ابراهیم رئیسی؛ با کسب بیش از ۷۰درصد آرا در انتخاباتی که به دقت برگزار شده بود، پیروز شد. در انتخابات مجلس هم محافظهکاران کنترل مجلس در دست داشتند اما پس از سانحه سقوط بالگرد رئیسجمهور و هیئت همراه، تحولات جدید به وقوع پیوست. برخلاف سال ۲۰۲۱، مسعود پزشکیان اصلاحطلب توانست در انتخابات ریاستجمهوری، یک پیروزی راحت، اگر نگوییم قاطع، به دست آورد. این برد غافلگیرکننده بود. اکثر تحلیلگران انتظار داشتند که پیروزی یک محافظهکار تضمین شده باشد. با این حال، برای بسیاری از ناظران، پیروزی پزشکیان نتیجه چندانی ندارد. برای مثال، وزارت امور خارجه آمریکا، پیروزی او را بیاهمیت دانست و اعلام کرد که هیچچیز تغییر نکرده است. به یک معنا، این نتیجهگیری درست است. رهبری عالی ایران در بیشتر سیاستهای داخلی و بینالمللی حرف آخر را میزند و به نظر میرسد که تعهد به آرمانهای انقلاب، حرف پایانی را میزند. علاوه بر این، اصولگرایان همچنان قدرت قابلتوجهی در پارلمان، رسانهها و نهادهای دولتی مختلف دارند. در نهایت به نظر میرسد رئیسجمهور آینده، علاقهای به تحول اساسی
ندارد.
برخلاف مقامات اصلاحطلب قبلی، او متعهد به وفاداری به رهبری و دستور کار ایشان است و با این حال مورخان آینده ممکن است انتخابات ۲۰۲۴ را به عنوان لحظهای یاد کنند که در آن تغییرات قاطعانهای رخ داده است- نه به این دلیل که پزشکیان اصلاحات گسترده را دنبال کرد، بلکه به این دلیل که تمایل به نسخه معتدلتری ایجاد کرده است. پزشکیان با دور شدن از اصلاحات رادیکال و آرمانگرایی انقلابی نشان داد که در ایران فضائی برای ائتلافی متشکل از اصلاحطلبان میانهرو و محافظهکاران میانهرو وجود دارد، ائتلافی که در حکمرانی عملگرایانه لنگر انداخته است. پزشکیان در مبارزات انتخاباتی خود بر اصلاحات اجتماعی و اقتصادی کوچکی که برای بهبود زندگی روزمره مردم طراحی شدهاند تمرکز کرد که اکثر آنها قابل دستیابی هستند. تلاش او برای تجدید دیپلماسی با ایالاتمتحده دشوارتر خواهد بود، اما او میتواند حاکمیت را متقاعد کند که از مذاکرات حمایت کند و شاید حتی یک توافق هستهای متوسط را تایید کند. به عبارت دیگر او میتواند ایران را فراتر از نبردهای معمول که تاریخ پس از انقلاب، آن را مشخص کرده است، حرکت دهد.
ایران امروز در اوج نفوذ بینالمللی خود قرار دارد. این کشور و شبکه متحدان آن، ترس و احترام تازهای را در خاورمیانه به ارمغان آوردهاند. مخالفت شدید تهران با اسرائیل در حال جلب حمایت سیاسی در سراسر منطقه است. برنامه هستهای در گستردهترین نقطه خود قرار دارد و دولت در حال ایجاد اتحاد با چین و روسیه برای مقابله با غرب است. با این حال، برخی واقعیتهای دیگر نیز خود را نمایان میکند. اقتصاد این کشور در حال رکود و گرفتار تحریمهای ایالاتمتحده است.
به محض استقرار دولت، پزشکیان برای بهبود اقتصاد، تحت فشار فوری قرار خواهد گرفت. اصلاحات داخلی به تنهائی به اقتصاد ایران کمک نخواهد کرد. پزشکیان به شدت از تعامل جدی دیپلماتیک با ایالات متحده حمایت کرده. با توجه به اینکه روابط بینالمللی کشور عمدتاً در حوزه اختیارات مقامات عالیرتبه است، تغییر سیاست خارجی ایران برای پزشکیان سختتر خواهد بود. پزشکیان نمیتواند گرههایی که سیاستهای هستهای، فعالیتهای منطقهای و روابط ایران با چین و روسیه ایجاد کرده باز کند. اما این به آن معنا نیست که او نمیتواند هیچ تاثیری بر سیاست خارجی داشته باشد. ممکن است توافقی که به برنامه هستهای پایان میدهد در کار نباشد، اما یک توافق عملگرایانه که محدودیتهای قابل راستیآزمایی بر این برنامه را در ازای کاهش معنیدار تحریمها مبادله کند، قابل تصور است. نتیجه چرخش احتمالی پزشکیان بستگی به این دارد که آیا ایالات متحده موافقت خواهد کرد که با او تعامل داشته باشد؟ این باید تا حدی آزمایش شود، اینکه پزشکیان چقدر آزادی عمل دارد و توافق هستهای هم تا کجا میتواند پیش برود.
شبکه صهیونیستی: آخر خط ما برهنگی است نه فقط مخالفت با الزام حجاب
شبکه صهیونیستی فعال در فتنه پاییز 1401 اذعان کرد که آشوب به بهانه «زن، زندگی، آزادی»، فقط به مخالفت با حجاب محدود نبود و دنبال برهنگی مطلق بود!
وبسایت شبکه اینترنشنال که ماههاست در اثر شکستهای پیاپی پیمانکار صهیونیستش روزگار نکبتباری را تجربه میکند، در توجیه برهنه شدن گاه به گاه برخی مدعیان «جنبش زن، زندگی، آزادی» در کشورهای غربی و حتی مورد اعتراض واقع شدن از سوی برخی گروههای اپوزیسیون، نوشت: «انبوه بدنها با انبوه مطالبات و نیازها در نظام سلطه تبعیض و سرکوب زیر سایه حکومت، مجال «بودن» پیدا نکردهاند؛ پس چرا نباید از بدنها حرف بزنیم؟ و چرا زنان نمیتوانند پیشقراولان تظاهرات بدنهای ستمدیده باشند؟
مالکیت و تصاحب تاریخی بدن زن به مرور شکلهای مختلف به خود گرفته است؛ ممنوعیت سقط جنین، ازدواج و بارداری اجباری، خشونتهای ناموسی، تجاوز و آزار جنسی، حجاب اجباری و حتی اجباری بودن برداشتن حجاب، و موارد دیگر که گویای این هستند: بدن زنان همواره محل تاخت و تاز و سلطه پدر/مردسالاری بوده است.
جنبش زن، زندگی، آزادی علیه نظامهای درهم تنیدهای از سلطه شکل گرفت و صحبت از بدن و بدنها در آن یک اصل غیر قابل انکار بود. مسئله حجاب اجباری که جرقه این جنبش بود، به روشنی با بدن زنان پیوند خورده، با بدنی که دهههاست نادیده گرفته شده، سرکوب شده و امروز قیام کرده است. زن، زندگی، آزادی در مسئله حجاب اجباری خلاصه نمیشود، اما این بدان معنا نیست که مسئله بدن در این جنبش یک حاشیه است. در این مبارزه و مقاومت روزمره زنان که از آغاز زن، زندگی، آزادی تا به امروز ادامه داشته است تقابلی بین ذهن و بدن وجود ندارد که بخواهیم با ارزشگذاری بر آنها یکی را نشانه تفاخر و دیگری را مظهر ابتذال بدانیم. هیچ ابتذالی در مفهوم بدنها و حتی در برهنگی وجود ندارد و زنان این را به روشهای مختلف و با «کنش»های گوناگون در این یک سال و اندی نشان دادهاند.
برهنگی شاید عریانترین شکل تظاهر بدنهایی باشد که میخواهند نظام را به چالش بکشند؛ با این همه هنوز بدنهای بسیاری نتوانستهاند به صراحت قیام کنند؛ هنوز بوسه دو مرد همجنسگرا در خیابانی از خیابانهای ایران در مقابل چشم عموم اتفاق نیفتاده، هنوز مردانی با وجود میل باطنی جرات نمیکنند در انظار عمومی لباس صورتی و قرمز بپوشند... یادمان نمیرود که نوار بهداشتی که تا همین چند وقت پیش نماد شرمساری زنان بود، و حتی فروشندگان آن را در کیسههای سیاه به دست مردم میدادند، چگونه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به یکی از ابزارهای مبارزه زنان تبدیل شد.
در آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، شاعر و پناهجوی ساکن هلند در یکی از تجمعهای اعتراضی، با بدن برهنه ظاهر شد و گفت: «امروز خواهران و برادران من در ایران به خاطر پس گرفتن بدنشان میجنگند.» با وجود همراهی صورت گرفته با او، موجی از انتقادها و حتی سرکوبها نیز او را در برگرفت. چرا که برای زیر سؤال بردن هویت اجتماعی و سیاسی زنان، بدن آنها همواره دستمایه قرار میگیرد و سرکوبگران، چه سرکوبگران حکومتی و چه اپوزیسیون، زنان مبارز را که از بدنهایشان در مبارزه استفاده میکنند «خطاکار» و «منحرف» نامیدهاند. زنانی که به انتشار تصاویر برهنه از خود دست زدند، از سوی برخی به عبارتهایی همچون «تنفروش»، «مبتذل»، «اوبژه جنسی»، «هرزه» و «پرستو» ملقب شدند. حال آنکه در به کار بردن همه این عبارتها تحقیری جنسیتزده نهفته است».
تقلای رسانه وابسته به موساد برای توجیه برهنگی و جا زدن آن به عنوان موفقیت، در حالی است که برهنگی مربوط به دوره ماقبل تمدن است. از سوی دیگر سرویسهای جاسوسی بیگانه ید طولایی در استفاده از اوباش و اجامر و فواحش خیابانی برای سرکوب نهضت ملت ایران به ویژه در کودتای 28 مرداد 1332 و براندازی نهضت ملی شدن نفت داشتند؛ اما بازسازی شبیه آن نقشه در پاییز 1401 با انزجار گسترده ملت ایران و شکست مطلق موساد و سیا و امآیسیکس مواجه شد.
تایم: اسرائیل نمیتواند از عهده 100 هزار موشک حزبالله برآید
«دهها هزار نیرو از گروههای مورد حمایت ایران در خاورمیانه آماده میشوند که در صورت تبدیل شدن درگیری روزافزون میان اسرائیل و لبنان به یک جنگ فراگیر، به حزبالله بپیوندند».
خبرگزاری آسوشیتدپرس با انتشار این ارزیابی به نقل از تحلیلگران، نوشت: از زمان آغاز جنگ اسرائیل و حماس در نوار غزه، تقریباً بهصورت روزمره در مرزهای شمال اسرائیل و جنوب لبنان، درگیری جریان دارد. در ماه جاری پس از آنکه حمله هوائی اسرائیل باعث کشته شدن یک فرمانده ارشد حزبالله شد، درگیریها تشدید شده است. حزبالله این حمله را با شلیک صدها راکت و پهپاد انفجاری پاسخ داد.
مقامهای اسرائیلی تهدید کردهاند که اگر مذاکرهای برای عقب راندن حزبالله از نزدیکی مرزهای شمال اسرائیل شکل نگیرد، تهاجم نظامی به لبنان انجام میدهند. در طول یک دهه گذشته، نیروهای تحت حمایت ایران از لبنان، عراق، افغانستان و پاکستان در جنگ سوریه مبارزه کردهاند و کمک کردهاند که توازن قدرت به نفع بشار اسد، رئیسجمهور سوریه تغییر کند.
مقامهای گروههای تحت حمایت ایران گفتهاند که ممکن است برای جنگ با اسرائیل با هم جمع شوند. حسن نصرالله، رهبر حزبالله گفت که رهبران گروههای شبهنظامی ایران، عراق، سوریه، یمن و دیگر کشورها قبلاً پیشنهاد دادهاند که دهها هزار نیرو برای کمک به حزبالله اعزام کنند، اما او گفت که حزبالله خودش اکنون بیش از ۱۰۰هزار نیرو دارد. نصرالله گفت: «به آنها گفتم که متشکرم، اما ما همین حالا هم بیش از اندازه نیرو داریم.» سال ۲۰۱۷، حسن نصرالله در سخنرانی خود گفته بود که نیروهایی از ایران، عراق، یمن، افغانستان و پاکستان در چنین جنگی شریک حزبالله خواهند بود.
مقامهایی از گروههای لبنانی و عراقی میگویند که اگر جنگ در مرز لبنان و اسرائیل دربگیرد، نیروهای تحت حمایت ایران به جنگ وارد خواهند شد. هزاران تن از این نیروها در حال حاضر در سوریه مستقر هستند و به سادگی میتوانند از مرزهای نشانهگذارینشده و پرمنفذ به لبنان وارد شوند. تعدادی از این گروهها در طول ماههای گذشته حملاتی را علیه اسرائیل انجام دادهاند.
گروههایی که خود را «محور مقاومت» مینامند، میگویند که از «استراتژی وحدت میادین» استفاده میکنند و تنها در صورتی این حملات را متوقف میکنند که اسرائیل حمله به غزه را متوقف کند. یک مقام از یکی از گروههای تحت حمایت ایران در عراق به آسوشیتدپرس میگوید: «ما دوشادوش حزبالله میجنگیم. این مقام و یک مقام دیگر از عراق میگویند که همین حالا هم مستشاران عراقی در لبنان مستقر هستند.»
مقامی در یک گروه تحت حمایت ایران در لبنان میگوید که نیروهایی از حشدالشعبی عراق، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان و گروه شورشی تحت حمایت ایران در یمن مشهور به حوثیها در صورت جنگ ممکن است به لبنان بیایند.
از سوی دیگر نشریه تایم در تحلیلی درباره تحولات جنگ نوشت: جنگ مرگبار و ویرانگر اسرائیل- حماس کافی نبود که ترس از رویارویی گستردهتر بین اسرائیل- حزبالله هم بر آن افزوده شده است. اوایل همین هفته، یعنی ساعاتی پس از انتشار ویدئویی ۹دقیقهای از سوی حزبالله که پهپادهای جاسوسی را در حال گشتزنی در شمال اسرائیل نشان میداد، مقامات اسرائیلی اعلام کردند که برای یک «جنگ همهجانبه» آماده هستند و طرحهایی را برای حمله مورد تصویب قرار دادهاند. پس از نمایش فیلم پهپاد، سیدحسن نصرالله تهدید کرد که اگر اسرائیل دامنه درگیریهای کنونی را گسترش دهد، «بدون محدودیت، بدون قاعده و سقف» نبرد خواهد کرد.
مقامات آمریکایی ابراز نگرانی جدی میکنند که سیستمهای دفاع هوائی اسرائیل بهشدت تحت فشار قدرت آتش حزبالله قرار گیرند و کارآییشان دچار مشکل شود؛ زیرا گمان میرود آتش حزبالله شامل بیش از ۱۰۰هزار موشک و انبوهی از پهپادهای انتحاری باشد.