اعتدال در قرآن
علی پوریا
اعتدال، اصطلاحی اخلاقی و اقتصادی است؛ زیرا در قرآن بیشترین کاربرد را در این حوزهها داشته است؛ هر چند که در عمل اجتماعی نیز گاهی اصطلاح اعتدال به کار رفته است؛ اما اعتدال گرایی یک رفتار اخلاقی و تربیتی و اقتصادی است تا یک اصطلاح و رفتار سیاسی.
در آیات قرآن واژه اعتدال در هیچ یک از حوزههای پیش گفته به کار نرفته است، بلکه واژگانی به کار رفته که همان معنای اصطلاحی اعتدال را با خود همراه دارد. اگر در تعریف اصطلاحی اعتدال گفته شده که اعتدال یک حالت روحی و رفتاری در انسان است که تناسب میان اطراف در آن مراعات میشود و یا گفته شده که اعتدال، حالتى بين دو طرف از لحاظ كمّ يا كيف است؛ در حقیقت همین حالت در آیات قرآن با واژگان و اصطلاحات دیگر به کار رفته است.
به سخن دیگر، واژه اعتدال از مصطلحات فرهنگی قرآن نیست؛ اما مفهومی که از اعتدال اراده شده همان مفهوم در قالب الفاظ و واژگان دیگر در قرآن به کار رفته است. پس در حقیقت در آیات قرآن به مسئله اعتدال پرداخته و ابعاد آن تبیین شده است. اصطلاحاتی که در قرآن برای بیان این مفهوم اصطلاحی به کار رفته واژگانی چون «بين ذلك»، «حنيف»، «سوى»، «عفو» «قصد»، «وسط»، «وزن» و مشتقّات آنهاست.
مهمترین شاخصههایی که برای اعتدال بر اساس فرهنگ قرآن بیان شده اموری چون تناسب، استقامت، قوام پيدا كردن، پرهیز از افراط و تفریط و موزون بودن است. به این معنا که اگر بخواهیم از اعتدال به عنوان یک ارزش در فرهنگ قرآنی سخن بگوییم باید به این شاخصهها و مؤلفهها توجه داشته باشیم. همین شاخصهها قلمروهای درونی اعتدال را نیز بیان میکند. پس اگر چیزی متناسب نباشد یا از استقامت و قوامیت برخوردار نیست و یا با افراط و تفریط همراه است و یا اینکه معیاری برای سنجش ندارد تا براساس آن اعتدال کشف شود، باید گفت که چنین اموری ضد اعتدالی هستند. به عنوان نمونه اگر بخواهیم شاخص موزون بودن را در نظر بگیریم باید همانند ترازو همه استانداردها و لوازم و ملزومات آن را نیز ملاحظه کنیم. در این صورت لازم است که سنگ ترازو و یا معیار سنجشی داشته باشیم که عمل و رفتار خود را بر آن عرضه کنیم تا مشخص شود که این عمل مطابق آن معیار است یا خیر.
این بدان معناست که لازم است مبانی و اصولی را از پیش داشته باشیم تا بر اساس آن، رفتارها سنجیده و ارزیابی شود.
از نظر آموزههای قرآنی این معیار همان حق تعالی است که هر حقی از او نشات میگیرد و باید بر آن عرضه شود. عقل و وحی کاشف آن حق خواهد بود که معیار سنجش و داوری است. پس اگر رفتار و عملی به عقل سلیم و وحی عرضه شد و متناسب و مطابق با آنها بود در آن زمان باید گفت که این چیز دارای اعتدال است وگرنه از اعتدال بهره نبرده است. به عنوان نمونه از نظر قرآن، حق در انفاق آن است که هم خود استفاده کنید و هم دیگران از آن بهره گیرند. پس در رفتار اقتصادی ومسئله انفاق و کمک مالی به دیگران، اگر به طوری انفاق و کمک کند که چیزی برای شخص باقی نماند و دست بسته شود و یا برخلاف این رویه عمل کند و بخل ورزد و چیزی را انفاق نکند، هر دو این رفتارها، بیرون از دایره اعتدال است.(فرقان، آیات 63 تا 67)
از سوی دیگر قرآن قلمرو اعتدال را به همه زندگی بشر گسترش داده است؛ زیرا اعتدال مبتنی بر عدالت است که اصل حاکم بر تکوین و تشریع میباشد.(شمس، آیه 7؛ نحل، آیه 9؛ یونس، آیه 105؛ بقره، آیه 143) پس همه هستی و قلمرو بشری را اصل عدالت و اعتدال در مینوردد و بر همه حوزهها و ساحات حاکم خواهد بود. خداوندی که جهان و انسان را بر اعتدال آفریده است(شمس، آیه 7) از انسان میخواهد تا به عنوان موجودی دارای اراده و اختیار، به انتخاب خود اعتدال را در همه حوزههای زندگی مراعات کند.
از همین رو در آیات قرآن از اعتدال در احکام و قوانین اسلامی سخن به میان آمده (نحل، آیه 9) و همان طوری که قرآن مبتنی بر اعتدال است(انعام، آیه 115؛ کهف، آیات 1 و 2) پیامبر(اعراف، آیه 199؛ اسراء، آیات 26 و 29) و امت اسلام نیز مامور میشوند تا سلوک خود را معتدل دارند و بر اساس اعتدال در همه ساحات رفتار کنند.(حج؛ آیات 30 و 31؛ بینه، آیه 5)؛ چرا که خروج از دایره اعتدال به معنای انحراف و حرکت در مسیر خلاف قوانین و سنتهای الهی حاکم بر جهان و جامعه و جان است و آدمی را به شقاوت در دنیا و آخرت میکشاند.
از نظر قرآن عوامل خروج انسان از دایره اعتدال اموری چون وسوسههای شیطانی(بقره، آیه 275) و هواهای نفسانی(مائده، آیه 77) است که البته افکار باطلی چون کفر(بقره، آیه 108؛ مائده، آیه 12) و اعتقاد به امور باطلی چون الوهیت مسیح(مائده، آیات 72 و 77) و رفتارهای غلطی چون ربا خواری(بقره، آیه 275) و دوستی با دشمنان خود و خدا(ممتحنه، آیه 1) در ایجاد چنین روحیه و روندی تاثیرگذار است. چنان که گفته شد قلمرو اعتدال همه ساحات زندگی بشر را در بر میگیرد، از جمله حوزه اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی(لقمان، آیات 13 و 19)، عبادات چون نماز و دعا (اسراء، آیه 110)، امور اقتصادی چون مصرف(اسراء، آیه 29؛ مائده، آیه 87)، انفاق و کمک مالی به دیگران(بقره، آیه 219؛ اسراء، آیه 29؛ فرقان، آیات 63 و 67)، راه رفتن و سخن گفتن (لقمان، آیات 13 و 19؛ اسراء، آیه 110) و هر عمل و رفتار دیگر.
پس اگر بخواهیم مرزی را برای اعتدال بیان کنیم و آن را به عنوان خط قرمز اعتدال بدانیم میتوان گفت که هر گونه انحراف، افراط و تفریط، بیمعیاری و بیاصولی رفتارکردن، بیتناسب و بیتوزین عمل نمودن، خروج از میانهروی و وسطیت در رفتار و سیر و سلوک و رویههای زندگی، از جمله خطوط قرمز و مرزهای اعتدال است؛ زیرا اینگونه رفتارها موجب میشود که انسان از حق و عدالت خارج شده و گرفتار باطل و ظلم به خود و دیگران شود.