ابعاد قسط و عدل (2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
قسط و عدل چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند و ابعاد هر یک را در زندگی به طور شفاف براساس آموزههای وحیانی توضیح دهید؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: جایگاه عدل و قسط در قرآن و مفهوم قسط در قرآن پرداختیم. اینک در بخش دوم، دنباله مطلب را پی میگیریم.
قسط به معنی مجموع ابعاد عدالت
در قرآن لفظ قسط در مواردی به کار رفته است که مقصود از آن تنها عدالت اقتصادی نیست بلکه مقصود مجموع ابعاد عدالت است. 1- قرآن هدف از ارسال رسل و انزال کتب را اقامه قسط میداند که برنامه قسط اقتصادی جزئي از هدف است نه کل آن. لذا میتوان گفت که نظام اقتصادی یکی از پایههای یک نظام صحیح انسانی است و هرگز هدف نیست. «ما پیامبران را با دلایل استوار برانگیختیم و با آنان کتاب و وسیله سنجش حق و باطل را فرو فرستادیم تا مردم قسط و عدالت را به پا دارند.»(الحدید-25) شکی نیست که پیامبران تنها برای تنظیم عدالت اقتصادی برانگیخته نشدهاند، بلکه هدف آنان اقامه عدل در تمام ابعاد زندگی انسان اعم از فکری و اعتقادی و فردی و اجتماعی میباشد. 2- خداوند به پیامبر اکرم(ص) دستور میدهد که بگوید پروردگارم مرا به عدالت و قسط مامور ساخته است و میفرماید: «قل امر ربی بالقسط» بگو! خدایم به من دستور داده است که اقامه قسط کنم.(اعراف-29) پرواضح است که مقصود از قسط، اقامه عدل در تمام شئون زندگی انسانی است و قسط اقتصادی شاخهای از این کل میباشد. 3- قرآن کریم به کسانی که پدرخوانده دارند دستور میدهد که پسرخواندههای خود را با نام پدران واقعی آنان صدا کنند، و این کار به قسط نزدیکتر است. چنانکه میفرماید: «ادعوهم لابائهم هو اقسط عند الله» آنان را با نام پدرانشان صدا کنید، این کار به عدالت نزدیکتر است. که در اینجا هم قسط اقتصادی مفهومی ندارد. سخن پایانی که در این رابطه میتوان گفت این است که عدل به معنی اعتدال و میانهروی و دوری از هر نوع افراط و تفریط در کلیه شئون مادی و معنوی است. و تفاوتی که قسط با آن دارد این است که لفظ در موردی به کار میرود که قابل تقسیط و تقسیم و سهمبندی باشد، خواه امور مالی باشد، یا امور حقوقی.
ابعاد عدل و قسط در قرآن
1- بعد حکومتی عدل و قسط
یکی از ابعاد عدالت از نظر قرآن، موضوع حاکم برگزیده است. حکومت مستکبران و استمعارگران به صورت موروثی و غیره که حاکمیت خود را بر مردم تحمیل میکنند، بزرگترین ظلم و انحراف از مسیر عدالت است. از این جهت پایه تمام حکومتها و حکمرانیها باید جنبه مردمی داشته و مردم با میل و رغبت باید حاکم را به عنوان فرمانروا بشناسند و انتخاب کنند. حتی افرادی را که از جانب خدا تعیین شدهاند نیز مشمول این بعد حکومتی میگردد. قرآن درباره عدالت حکومتی میفرماید: «آنان که در زمین قدرتمندشان سازیم، نماز را به پا داشته و زکات میدهند و به نیکیها امر کرده و از بدیها بازمیدارند، و سرانجام کارها در دست خداست.«(حج-41) بنابراین حاکم اسلامی باید با اقامه نماز، پیوند معنوی خود را با خدا حفظ کرده و با پرداخت زکات، جنبه مردمی خود را تقویت کند، و هدف او از حکومت اقامه معروف و نیکی و زدودن منکر و بدیها باشد.
2- بعد قانونی عدل و قسط
مقصود از بعد قانونی عدالت این است که در وضع قوانین، مصالح و منافع همگان و نیازمندان و خواستههای فطری واقعی جامعه در نظر گرفته شود، و برای هیچ طبقهای در شرایط مساوی امتیازی قائل نشود، و تمام افراد در برابر قانون مساوی و برابر باشند و پیوسته سخن پیامبراکرم(ص) موردنظر باشد که فرمود: «الناس سواء کاسنان المشط» مردم همانند دندانههای شانه یکسانند.(تحفالعقول، ص368) و هیچگونه تبعیضی نباید در میان آنان باشد. بنابراین نگاه تبعیض نژادی، قومی و قبیلهای با قرآن کریم که ملاک برتری را نزد خداوند فقط تقوا میداند «انّ اکرمکم عند الله اتقیکم» و با سیره پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) در تعارض میباشد.
(ادامه دارد)