واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش شصت ونهم
نگاه تحقیرگرانه و منفی به ارزشها
سعید مستغاثی
همچنانکه در برخی از تولیدات سینمای ایران که در جشنواره فیلم فجر سیام به نمایش درآمدند، خبری از ارزشهای دینی و ملی نبود، در برخی دیگر نیز بهسان همیشه در کمال تاسف این ارزشها و تیپهای ارزشی مورد استهزاء و مضحکه و بعضا توهین و تحقیر قرار گرفته و به جای آن، تسامح و تساهل در قبال ارزشهای دینی، نکتهای مثبت جلوه داده شد. شخصیتهای مذهبی و چادری در این دسته از آثار، افرادی با رفتار خشک در صدد اعمال نوعی مقررات اجباری (در هر محیطی) بوده و با توصیههای سطحی و اعصاب خرد کن سعی داشتند مثلا نوعی امر به معروف و نهی از منکر را در شکل و شمایلی نامطلوب به نمایش گذارند که در واقع تداعی نگرش افراطی لیبرالیستی غرب را نسبت به پدیدههای ضد مادی تداعی مینمود:
ضد دفاع مقدس
به ضرس قاطع میتوان گفت که در هیچ سینمای معتبر جهانی و در طول تاریخ سینما، آثاری با مضمون ضد دفاع وجود نداشته است. در طول این تاریخ، فیلمهای درخشان بسیاری ساخته شدند که ضد جنگ بوده و از همین رو ماندگار شدند، اما به خاطر ندارم فیلمی قابل ذکر جلوی دوربین رفته باشد که ضد دفاع و جنگ دفاعی باشد. همان سینماگرانی که به یادماندنیترین آثار ضد جنگ را جلوی دوربین بردند، همانها برجستهترین آثار دفاعی و درباره جنگهای دفاعی را هم برپرده سینما به نمایش درآوردند که نمونههای معتبر آن را در تاریخ سینمای فرانسه، ایتالیا، آلمان، انگلیس و حتی آمریکا نیز میتوان مثال زد.
اما متاسفانه در سینمای ایران و به خصوص در سالهای اخیر، آثاری تولید شدند که زیر پوشش دفاع مقدس و درواقع برعلیه آن و با مضمون ضد دفاع ساخته شدند. فیلمهایی همچون:«در کنار رودخانه»، «سیزده پنجاه و نه»، «زمهریر» و...
فیلمهایی که دفاع مقدس را مذموم دانسته و نتیجه آن را کریه و زشت و نامطلوب نشان دادند. در این فیلمها، دفاع مقدس تنها باعث بدبختی و بیخانمانی و بیسرپرستی و آوارگی شده و نتیجهاش مشتی شهید و مفقودالاثر و معلول ویا فرصتطلبانی بودند که از نام رزمنده و سردار جنگ سوءاستفاده کرده و به نان و نوایی رسیدند و یا حاصل آن، رزمندگانی بودند که به گوشه عزلت رفته و در آن گوشهها گرفتار انواع و اقسام فقر و فاقه شدند. در این نگاه، تنها مرثیه خوانی بر یک دوران تمام شده و برباد رفته تصویر میشود و اگرچه ممکن است نسبت به شهداء و جانبازان و مفقودین، نگاهی مثبت مبذول شود ولی این نگاه یا از سر ترحم بوده و یا به دلیل دستاویز قرار دادن آنها برعلیه دفاع مقدس.
متاسفانه در سی امین جشنواره فیلم فجر، این نوع نگرش ضد دفاع مقدس در فیلمهایی مانند «ضد گلوله»، «بوسیدن روی ماه» و «خرس» وجود داشت.
ضعف ساختاری
اما شاید بتوان گفت که بیش و پیش از همه آنچه درباره محتوا و مضمون مشترک فیلمهای سی امین جشنواره فیلم فجر گفته شد، این جشنواره از ضعف ساختاری و سینمایی اکثر آثارش رنج میبرد و شگفت آنکه علیرغم وجود این ضعف مفرط در اغلب فیلمهای خصوصا بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فوق، این بخش(سودای سیمرغ و نگاه نو) متورمتر از هر سال با نزدیک به 50 فیلم، برگزار شد!
فیلمهایی که از فرط فقر سینمایی از یک اثر آماتوری سوپرهشت دهه 60 نیز نازلتر به نظر آمدند. فیلمهایی که اغلب یک سطر ایده را به یک فیلم بلند سینمایی تبدیل کرده بودند. فیلمهایی که نه تنها کاراکتر و شخصیت (در مفهوم استاندارد فیلمنامه) نداشتند و حتی از پرداخت تیپهای کلیشهای و نخ نما، عاجز ماندند بلکه از یک سطر قصه گویی نیز ناتوان بودند.
چند استثناء
در سی امین جشنواره فیلم فجر و اکران سال 1391 نمیتوان به فیلمهای خوب و قابل قبول اشاره نکرد که انگشت شمار بودند و البته غنیمت. فیلمهایی که فقط لحظاتی از 11 روز برگزاری جشنواره سیام و ماههایی از اکران سال 1391، چشمان ما را به ضیافت نور و تصویر بردند. معدود فیلمهایی که تنها انعکاسی کمرنگ از همه آرمانها و باورها و اعتقادات ملتی بودند که سالهاست تمام قد دربرابر همه دنیای استکبار ایستاده است.
فیلمهایی مانند «قلادههای طلا» (ابوالقاسم طالبی) به عنوان تنها فیلم داستانی در افشای فتنه 88، «روزهای زندگی» (پرویز شیخ طادی) روایتی دیگر از روزهای پایانی دفاع مقدس، «ملکه» (محمد علی باشه آهنگر) حکایتی ناگفته از دیده بانهای دفاع مقدس، «یک روز دیگر» (حسن فتحی) روایتی از دور باطل مهاجرت به خارج کشور، «شور شیرین» (جواد اردکانی) درباره زندگی شهید محمد کاوه، «سلام بر فرشتگان» (فرزاد اژدری)، «خود زنی» (احمد کاوری)، «محرمانه تهران» (مهدی فیوضی) و «پرواز بادبادکها» (علی قوی تن)
که علیرغم تمامی نقاط قوت و ضعف ساختاری و محتوایی، به سرزمین و هویت ملی و دینی وفادار نشان دادند و حداقل برای عنوان دهه فجر جشنواره و بیتالمالی که صرف آن شد، امین بودند و با وجود بعضی بیمهریها و کم لطفیها، خوشبختانه برخی از جوایز جشنواره به همین فیلمها تعلق گرفت که بازهم جای شکر و سپاس دارد.
نکته مهم
وقتی شعار جشنواره سیام فیلم فجر تحت عنوان » اخلاق، آگاهی وامید » مطرح شد، خیلی از دغدغه مندان انقلاب به یاد حکم مقام معظم رهبری در سال 1388 به مهندس ضرغامی برای ریاست صدا و سیما افتادند که در آن بر 4 محور «دین، اخلاق، آگاهی و امید» در برنامههای صدا و سیما تاکید شده بود. ایشان فرموده بودند:
«سفارش اساسی اینجانب نزدیک کردن و رساندن این رسانه ی فرهنگ ساز، به طراز رسانهای است که دین و اخلاق و آگاهی و امید، بارزترین نمود آن باشد...»
از یک طرف دلمان خوش بود که مسئولین سی امین جشنواره فیلم فجر آن پیام حضرت آقا را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و از طرف دیگر پرسشگر بودیم که چرا اولین موضوع آن 4 محور مورد تاکید مقام معظم رهبری یعنی «دین» از شعار جشنواره حذف شده است! اما پس از پایان جشنواره به پاسخ آن پرسش رسیدیم!!
در واقع از سی امین جشنواره فیلم فجر، نخست، کلمه «دین» حذف شد که پس از آن نیز »اخلاق و آگاهی و امید» نیز مفهومی نیافتند. غافل از آنکه به همین دلیل، مقام معظم رهبری در ابتدای 4 محور اصلی فرهنگ سازی در رسانه، »دین» را آوردند تا بقیه 3 محور دیگر هم با در نظر گرفتن آن، محقق شود. چون بدون در نظر گرفتن«دین» هیچ شعار و آرمانی تحقق نخواهد یافت و نتیجه، آن میشود که جشنواره سیام جلوه گر ساخت.
ارائه حرفها و شعارها و دلمشغولیهای جماعتی که قبل از هر موضوعی، دغدغه دین نداشتند و در واقع دغدغه اصلی قاطبه ملت ایران، فرا راهشان نبود و متاسفانه برخی مسئولین سینمایی نیز برایشان فرش قرمز انداختند، نتیجه کارشان نیز چنان شد که جشنواره فیلم فجر سال 1390 به جز گزارش اقلیتی محدود درباره جامعه ایرانی نبود.