یک شهید، یک خاطره
اُنس با مسجد
مریم عرفانیان
رمضانعلی در ایام عزاداری آقا اباعبدالله الحسین علیهالسلام تا نیمههای شب توی مسجد عزاداری میکرد.
یک روز تا دیروقت به خانه برنگشت!
پدر و مادرم خیلی نگران شده بودند و همه جا را دنبالش گشتند!
وقتی به مسجد رفتند تا اسم او را از بلندگو اعلام کنند، دیدند کنار منبر خوابیده است! برادرم بهخاطر سن کم و خستگی زیاد، یک روز کامل را در مسجد خوابیده بود.
خاطرهای از شهید رمضانعلی پور محمدولی
راوی: قاسمعلی پور محمدولی