کد خبر: ۲۹۳۵۴۳
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۱
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش شصت و دو

اولین میدان امتحان سینمای دولت دهم

 
 
 
سعید مستغاثی
در حالی که معاونت سینمایی دولت دهم با قطعیت، به خانواده‌های ایرانی اطمینان داده بود که از جهت سالم بودن فضای سینما می‌توانند با خیال راحت به تماشای آثار بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر بروند اما متأسفانه گویا ایشان اغلب فیلم‌های یاد شده را مشاهده نکرده و به نظر و توصیه مشاوران خود بسنده کرده بود. چراکه حداقل بسیاری از آثار ایرانی به نمایش درآمده در جشنواره بیست و نهم، فضای سالمی برای خانواده‌های مسلمان ایرانی به همراه نداشتند و در این دسته فیلم‌ها به شدت روابط غیراخلاقی و نامشروع مابین زن و مرد و دختر و پسر و همچنین کاربرد کلام و عبارات مبتذل و مستهجن جنسی (که زبان از بازگویی آنها شرم دارد) جاری بود! مثال‌های زیر به طور جزئی به ادعای فوق می‌پردازد:
الف- ارتباط عشقی و غیر شرعی دختری با یک مرد میانسال از یک‌سو و جوانی احساساتی از سوی دیگر که منجر به خلوت ایشان با نامحرم در منزل شخصی نامبرده شد در فیلم «پرتقال خونی» ساخته سیروس الوند. 
ب- عادی جلوه دادن روابط غیر اخلاقی و خلوت با نامحرم و رواج اباحه‌گری در فیلم «یکی از ما دو نفر» به کارگردانی تهمینه میلانی. 
ج- ارتباط نامشروع یک راننده آژانس با دو زن از مشتریانش (که یکی از آنها گویا رابطه‌ای مشروع یا نامشروع با مرد دیگری هم داشت) در فیلم «چیزهایی هست که نمی‌دانی».
د- رابطه نامشروع مالک یک آموزشگاه هنری با منشی خود و خلوت کردن با وی در محیط آموزشگاه در حالی که همسر معتادش به اعتراض آمده و سپس همراه شدن با جماعتی مست و سرخوش و خیابانی همراه یک پلیس قلابی برای سرکیسه کردن مردم در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» ساخته عبدالرضا کاهانی که سرشار از شوخی‌ها و دیالوگ‌های جنسی بود و فضائی از فساد و فحشاء را در شکلی مثبت به نمایش می‌گذاشت. 
ه- مثلث‌های عشقی و ارتباطات نامشروع و نمایش شرب خمر و روابط نابهنجار 3 زوج در فیلم 
«سعادت آباد» ساخته مازیار میری.
و- نمایش فضائی بی‌بند و بار همراه شوخی‌های مبتذل و جنسی در فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان همراه با استهزاء برخی محدودیت‌های شرعی و عرفی.
ز- نمایش فساد و فحشاء دختران و پسران فراری و پااندازی‌های نامشروع و طرح نوعی از تعلیم و تربیت مغایر با آموزش و پرورش سنتی و اسلامی در فیلم «مرهم» ساخته علیرضا داوودنژاد که اگرچه در انتها نشان می‌داد سر دختر فراری به سنگ می‌خورد ولی نزد خانواده‌اش برنمی‌گشت بلکه به مادربزرگی پناه می‌آورد که علاوه‌بر اعمال نوعی روش تربیتی لیبرالی، خود نیز از یک زندگی سنتی به مصالحه با دوست طاغوتی‌اش (به گفته خود او) روی می‌آورد. 
ح- عشقی که از درون یک سری اعمال و رفتارهای هنجارشکنانه اجتماعی سربرمی آورد در فیلم «آفریقا».
ط- روابط غیراخلاقی در یک داستان شبه رابین هودی با پایانی سیاه و تلخ در فیلم «ندارها».
ی- شبیه این نوع رابطه غیراخلاقی و ساختارشکنانه اجتماعی همراه با روابط نامشروع پنهانی دیگر در فیلم «شش نفر زیر باران» به کارگردانی علی عطشانی.
ک- روابط نامشروع دختری با پولداری عیاش در فیلم «آقا یوسف» که بدون اطلاع پدرش با وی خلوت دارد...
اینها متأسفانه تنها بخشی از فضای اباحه‌گری این دسته از فیلم‌های نمایش داده شده در جشنواره بیست و نهم و اکران 90 بود بدان‌گونه که برخی به طنز و مطایبه می‌گفتند، دیگر نیازی به شبکه فارسی وان نیست و گردانندگان آن شبکه مبتذل می‌توانند نمونه‌های ایرانی سریال‌های کلمبیایی و کره‌ای خود را در سینمای ایران پیدا نمایند!!
تعرض به قواعد و ضوابط دینی
زیر علامت سؤال بردن محکمات دینی و شعائر مذهبی و مظاهر اسلامی از دیگر ضایعات فیلم‌های ایرانی جشنواره بیست و نهم فیلم فجر بود. یکی از این مظاهر و محکماتی که مورد انتقاد و اعتراض و بعضا استهزاء قرار گرفت، آیه مربوط به قصاص بود که بنا به تصریح وحی الهی «در آن برای اهل فکر و اندیشه حیات وجود دارد، باشد که تقوا پیشه کنند». اما بارها و بارها طی سال‌های مختلف در فیلم‌های تولیدی این سینما و جشنواره‌های مختلف فیلم فجر زیر علامت سؤال رفته است. در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر هم این روال ادامه داشت:
 از جمله فیلم «سوت پایان» اجرای لایحه قصاص را موجب قربانی شدن بی‌گناهان نشان می‌داد؛ یا فیلم «انتهای خیابان هشتم» تبعات اجرای این قانون اسلامی را باعث رواج فساد و فحشاء درجامعه می‌دانست؛ یا فیلم «گزارش یک جشن» با درددل‌های یک محکوم به قصاص و قصه‌گویی بانو (شخصیت اصلی فیلم) برای وی آغاز می‌شد، محکومی که می‌گفت مفسدی را به قتل رسانده و قصاص او، یکی از پروژه‌های تربیتی بانو را ابتر می‌گذاشت و یا حتی در یکی از فیلم‌ها با اشکال گیری در نابرابری دیه زن و مرد برای قصاص، اصل قانون را ناعادلانه می‌خواند!
فرقه بازی و فرقه سازی
ترویج فرقه‌ها و شبه عرفان‌های انحرافی در برخی آثار بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر از دیگر آسیب‌های این دوره از جشنواره بود که یکی دو فیلم از همان آثار مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند. از سایه این نوع فرقه بازی در آن مؤسسه به ظاهر تدارک ازدواج فیلم «گزارش یک جشن» گرفته تا نمایش مناسک و به اصطلاح کرامات قطب یکی از فرقه‌های صوفیه در فیلم «آسمان محبوب» (که متأسفانه چند جایزه اصلی جشنواره را هم دریافت نمود). 
این در حالی است که تقریباً بر اغلب کارشناسان و ناظران آگاه، گرایش سازنده فیلم «هامون» به شبه عرفان‌های انحرافی و فرقه‌هایی از قبیل یونگ و ذن و بودیسم و تائویسم و مکاتب فکری عرفان‌های کاذبی همچون 
«کی یر کیگور» اظهر من الشمس بوده و خود نیز به آن معترف بود و اینکه چگونه مسئولان سیما فیلم (به عنوان تهیه کنندگان فیلم) نتوانستند این بروز و ظهور تفکرات شبه عرفانی و فرقه‌ای را در فیلم «آسمان محبوب» تشخیص دهند و نمایش علنی دنیاهای موازی و تناسخ را در تعارض علنی با آموزه‌های اسلامی و شیعی ببینند، خود باعث شگفتی و حیرت بود ولی تجلیل و تقدیر مسئولان بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر از این فیلم، حیرت‌آورتر به نظر رسید. چراکه این دوستان قرار بود ارزش‌های دهه فجر انقلاب اسلامی را مورد تکریم قرار دهند و آرمان‌های امام و نظام اسلامی را نمایش دهند نه آنچه مخالف و مغایر با آن آرمان‌ها و 
ارزش‌هاست!
جامعه‌ای چرک و پلید!
سیاه‌نمایی از جامعه ایران به خصوص نسل جوان که به فرمایش مقام معظم رهبری: «به لطف خداوند امروز در میدان‌های سیاسی، اقتصادی، علمی و فناوری حضوری پر نشاط، تأثیرگذار و همراه با بصیرت دارند»، از جمله دیگر موتیف‌های تکراری برخی فیلم‌های جشنواره فیلم فجر بیست و نهم در سال 1389 بود که تعارض آشکار خود را با اندیشه و تفکر انقلاب و امام و رهبری به وضوح نشان داد. 
از جمله می‌توان به فیلم‌های «اینجا بدون من» اشاره کرد با روایتی از زندگی تلخ خانواده‌ای شریف که در همه جهات زندگی به بن‌بست رسیده بود؛ دختر معلول خانواده در آرزوی عشقی پاک دیوانه شده، مادر خانواده که نان‌آور هم هست از کار اخراج گردیده و پسر خانواده در فکر مهاجرت به خارج بود که در کشاکش بن‌بست‌های متعدد به دنبال پیشنهاد پسر، گویا اعضای خانواده مزبور به طور دسته جمعی خودکشی کرده و یا قصد این کار را داشتند. تنها راه ‌گریزی که از این شرایط در فیلم مطرح می‌شد، پناه بردن به توهم و تخیل بود و‌گریز و فرار از واقعیات! 
همچنین در فیلم «آفریقا»، برخی از جوانان علاف و بی‌بند و بار شهرک اکباتان به تصویر کشیده شده‌اند که چگونه در چنبره باندهای مافیایی اقدام به ربودن خواهر یکی از بدهکاران رئیس خود کرده و سرانجام در فراز و نشیبی وی را به قتل رساندند.
در فیلم‌هایی مانند «سوت پایان»، «سیزده 59»، «آقا یوسف»، «ندارها»، «شش نفر زیر باران»، 
«سعادت آباد»، «جرم»، «پرتقال خونی» و... نیز این‌گونه سیاه‌نمایی به وضوح نمایان بود.
حضور پررنگ جریان فتنه 
متأسفانه از برخی تولیدات جشنواره بیست و نهم فیلم فجر و خصوصاً مراسم افتتاحیه و اختتامیه آن و البته اکران 90، بوی نامطبوع جریان فتنه 88 به مشام رسید. چه از سوی فیلمسازی همچون مسعود کیمیایی که علی‌رغم دوری خودش و سینمایش از انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام، او را روی چشم نشاندند و از جیب ملت و در جشنواره‌ای متعلق به مردمی که ده‌ها هزار شهید پای همین انقلاب و آرمان‌ها داده‌اند، از وی تجلیل به عمل آوردند ولی ایشان به جای قدردانی، بر روی سن از به اصطلاح فیلمسازی (جعفر پناهی) تجلیل کرد که در کنار جریان فتنه 88، همه باورها و اعتقادات و ارزش‌های این ملت را زیر علامت سؤال برد تا فیلم‌هایی همچون «خیابان‌های آرام» (کمال تبریزی) و «شش نفر زیر باران» (علی عطشانی) که با زبان استعاره و کنایه (و البته با ساختاری به شدت عقب افتاده و نخ نما شده) از جریان فتنه تجلیل کردند و آن را یک خیزش و انعکاس اجتماعی نشان دادند و مبارزات مردم علیه آن را به تمسخر و استهزاء گرفتند و تا مراسم اختتامیه که بازهم روی صحنه آن از همان به اصطلاح فیلمساز فتنه‌گر (جعفر پناهی) تجلیل به عمل آمد!