آموزش کارآفرینی به دانشآموزان و تضمین آینده شغلی
گالیاتوانگر
در جهان امروز، کارآفرینی به عنوان یکی از مهمترین عوامل توسعه اقتصادی شناخته شده است. به دلیل اهمیت و جایگاه مهم کارآفرینی در جوامع، بسیاری از کشورها تمرکز خود را بر آموزش کارآفرینی برای نوجوانان و جوانان گذاشتهاند. آموزش کارآفرینی برای نوجوانان باعث ارتقای مهارتهای اولیه یا اساسیشان در کسبوکار خواهد شد.
آموزش کارآفرینی نوجوانان را به مهارتهای موردنیاز برای یک کارآفرین حرفهای، مانند تجزیهوتحلیل هزینهها، تهیه برنامه کسبوکار، مدیریت زمان، ارتباطات، بازاریابی و فروش آنلاین و آفلاین، معرفی محصول و خدمات، تیمسازی، برندینگ و بالندگی مانند جوانان آماده و کمک به آنها برای کار با هوشیاری و خلاقیت میشود.
نوجوانان با یادگیری مهارتهای اصلی کارآفرینی، شایستگیهای مرتبط با حرفه خود، خودکنترلی، خودانگیختگی، تفکر خلاق، ایجاد روحیه رسیدگی و مدیریت ریسک مییابند. بهاینترتیب، آنها با ساختن خودآگاهی برای خود و عملکرد تجاری که برای پیشرفت اجتماعی و مالی لازم است، به دنبال کارآفرینی موفق خود میگردند.
کارآفرینی ضمن یادگیری مهارتهای فنی، باعث درک بهتر مراحل شروع یک شرکت و مدیریت موفق آن برای کارآفرینان خواهد شد. نوجوانان با آموزش کارآفرینی، میتوانند برای کسب منابع مالی، شیوه دریافت کمک هزینههای مالی از طریق برنامههای کارآفرینی بانکی را بیاموزند. با شرکت در برنامههای کارآفرینی و یا کسبوکار بخش بزرگی از ارتباطات اجتماعی با کارآفرینان موفق برای نوجوانان فراهم میشود. در این شبکهها، فرصت دیدار با آنهایی که موفق شدهاند، موارد تجربی یافتن اطلاعات کارآفرینی و پیشروی در آنها، پیدا کردن شغل، مشارکت در پروژه، کشف و ارتباط بیشتری با منابع و همچنین بالا بردن روحیه همکاری برای کارآفرینی امکانش ایجاد میشود.
مزایای آموزش کارآفرینی برای نوجوانان
آموزش کارآفرینی برای نوجوانان بسیار مفید است و تعدادی از مزایای آن عبارتاند از: ارتقای خلاقیت و خودکارآمدی، توسعه مهارتهای کسبوکار، پیشگیری از بیکاری، فراهم کردن فرصتهای اشتغال، تقویت مهارتهای کمکی و...
اکبر رمضانزاده، مشاور کسبوکار به گزارشگر کیهان میگوید: «تحت لوای آموزش کارآفرینی به نوجوانان میتوان کمک کرد تا دانشآموزان با مسائل تازه مواجه شوند و تفکر خلاقانه وابسته به مشکلات را تقویت کنند در نتیجه، خودکارآمدی آنها بهبود مییابد.
توسعه مهارتهای کسبوکار به دانشآموزان کمک میکند تا مهارتهای لازم برای راهاندازی یک کسبوکار را یاد بگیرند، از جمله برنامهریزی مالی، تحلیل بازار، بازاریابی و... آموزش کارآفرینی به دانشآموزان این امکان را میدهد که از بیکاری آنها در آینده پیشگیری شود و یاد میگیرند که چگونه به عنوان کارآفرین موفق باشند؟ موجب ایجاد شغلهای جدید و کاهش بیکاری میشود.»
وی در ادامه میافزاید: «فراهم کردن فرصتهای اشتغال به دانشآموزان کمک میکند تا با اطلاعات مفیدی در مورد ایجاد کسبوکارهای موفق، به فرصتهای شغلی جدید دسترسی پیدا کنند.
یکی از مهمترین دستاوردهای آموزش کارآفرینی به دانشآموزان این است که کمک میکند تا مهارتهای بسیاری نظیر کارگروهی، ارتباط اجتماعی، مدیریت زمان و تصمیمگیری را یاد بگیرند که به تواناییهایشان بهطور کلی و همچنین در برابر تهدیدات جدید کمک میکند.»
توسعه فردی و اجتماعی نوجوان
شما نگران آینده نوجوان خود هستید و فکر میکنید زندگی او بیهدف دنبال میشود؟ آموزش کارآفرینی به نوجوانان یکی از بهترین روشها برای مهار بیهدفی آنهاست.
عاطفه مقدسی، مشاور کودک و نوجوان ضمن بیان مطالب بالا برایمان تبیین میکند: «اولین مسئله پیشرو برای خانوادههایی که نوجوان دارند، تشخیص صحیح اختلالات زودگذر یا موارد ریشهای در رفتارهای نوجوانهای بین 12 تا 18 سال است. نوجوان بیمسئولیت، نوجوان بیهدف، نوجوان افسرده میتواند فقط یک برچسب نادرست از تحلیل نادرست رفتارهای عادی و معمولی باشد که نادرست به ایشان نسبت داده شده است. آموزش کارآفرینی به نوجوانان میتواند کمک بسیار زیادی در توسعه فردی و شغلی آنها در آینده داشته باشد و آنها را هدفمند سازد. ابزار شناخت صحیح عارضههای رفتاری در خانواده و جهتدهی برای ساخت آینده موفقیتآمیز نوجوانان فقط با دانش خانواده میسر نیست.
یکی از بهترین تصمیمات والدین این است که نوجوانان خود را در موقعیتها و چالشهای واقعی قرار دهند. آموزش کارآفرینی به نوجوانان میتواند یکی از بهترین تصمیماتی باشد که هر پدر و مادری میتواند برای آینده فرزند خود در این سن حساس سراغ آن برود.»
این مشاور کودک و نوجوان توصیه دارد: «اگر شما هم در نوجوان خودتان رفتار انسان بیهدف را میبینید جای هیچ نگرانی نیست، چون آموزشهای مهارت کارآفرینی میتواند کامل این مسئله را از بین ببرد. افراد زیادی در جامعه فکر میکنند که آموزشهای کارآفرینی فقط به آموزش کسبوکار و کسب درآمد منجر میشود؛ اما حقیقت جریان این است که مهارتهای کارآفرینی اگر با توسعه فردی همراه نباشد، به هیچ عنوان برای فرد کاربردی نخواهد بود.»
مهارتآموزی از طریق روش استاد، شاگردی
همیشه مهارتآموزی از طریق روش استاد و شاگردی و تعامل چهرهبهچهره شروع میشود و به دلیل اینکه فرآیند یادگیری با زندگی واقعی آمیختگی داشته، آموزشی کاربردی بوده و دقیقاً با نیازهای زندگی فردی و اجتماعی آمیخته بود.
مهارت یادگیری دانشی عمیق در خصوص موضوعی خاص است که میتواند بستر مناسبی برای فرد فراهم کند که فرصت شغلی به دست بیاورد؛ این مهارتآموزی در شهرها در یک مرکز مذهبی مثل مسجد شکل میگرفت؛ اطراف مسجد چند جهت وجود داشت که منتهی به اصناف، پیشهوران و... میشد؛ به طور مثال مسجد جامع همدان که امروزه نیز این جهتها در آن وجود دارد، مثل راسته زرگرها، مسگرها و... که اهمیت و رایج بودن شیوه استاد و شاگردی را نشان میدهد که نسلی را برای ورود به بازار کار و اجتماع تربیت میکرد.
لیلا بهرامی جامعهشناس توضیح میدهد: «نظام استاد - شاگردی در جامعهای مرسوم بود که تغییرات آهسته شکل میگرفت، تقسیم کار وجود داشت و مشاغل رفتهرفته تخصصی میشدند، اما به مرور زمان این شیوه دچار تغییر شد و امروزه در قالب طرحهای کارورزی نمود پیدا میکند، اما متأسفانه تأثیر انقلاب صنعتی در جامعه ایران به این شکل نبود و نتوانستیم تجزیهوتحلیل مناسبی بینصنعتی که دریافت کردیم و آموزشی که از گذشته داشتیم برقرار کنیم و سبک ویژهای که متناسب با ساختار کشور خودمان باشد را داشته باشیم. به همین دلیل با چالشهایی مواجه شدیم.»
وی ادامه میدهد: «به همین جهت ملاحظه میشود که برای مثال نسل گذشته آرزو داشتند مشاغلی همچون خلبانی، مهندسی، معلمی و پزشکی داشته باشند، یعنی والدین درصدد تربیت فرزندانی اداری بودند.»
این جامعهشناس با بیان اینکه کمکم این ارزشها مقداری رنگ باخت، اشاره دارد: «نظام آموزشی مدارس نیز آنچنان که باید به بحث پرورشی میپرداخت، عمل نکرده و بدون توجه به توانایی دانشآموزان، سبک زندگی، پتانسیلها و تجربه زیستی افراد باقی ماند و آموزش یکسان به همه دانشآموزان ارائه شد.» بهرامی در خصوص ضرورت مهارتآموزی برای نوجوانان، اظهار میدارد: «بهترین سن مهارتآموزی در دنیا 14 تا 16 سالگی است و اکثر افراد در این سن اولین شغل خود را تجربه کردهاند. آنها با فراگیری مسئولیتهای اجتماعی از دنیای فانتزی خارج میشوند، با همراهی دیگران و قرار گرفتن در محیط کار مدیریت مالی، مدیریت زمان، کنترل مهارت اضطراب را میآموزند با فراز و نشیب شغلی، فشارکاری روبهرو میشوند و میآموزند چگونه باید به کار خود ادامه داده و وارد دنیای واقعی میشوند.» وی در خصوص اهمیت مهارتآموزی میگوید: «در دنیای کنونی که گرایش افراد به سمت شغلهای خدماتی است، آنها مهارتهایی را فرامیگیرند که در مشاغل آینده مفید باشد و تجربهآموزی کسب میکنند.» بهرامی در پاسخ به این سؤال که چرا نسل جدید علاقه به مهارتآموزی ندارند، میگوید: «به نظر من به دلیل ویژگیهایی است که نسل جدید دارند که علاوهبر مشخصه رفتاری خصوصیت عصری است که در آن زندگی میکنند و شاید از این جنبه بتوان تحلیل کرد؛ نظام استاد و شاگردی سنتی دارای مشخصههایی مانند انتقال دانش و مهارت به شاگرد بوده و از طرفی استاد واسطه انتقال ارزشهای اخلاقی و فرهنگی بود.
استاد از دانش و مهارت بالاتری برخوردار بوده که همین امر به او قدرت میبخشیده، لذا شاگرد خود را ملزم به اطاعت میدانست و اصلاً شرط یادگیری این بوده که شاگرد فرد مطیعی باشد و این خصوصیت لازمه تداوم یک رابطه بود. علاوهبرآن در جریان این ارتباط، روابط عاطفی و حمایتگری استاد نیز جریان داشته، اما امروزه با توجه به دگرگونی فرهنگها نوجوانان نیز متأثر از تغییر سبک زندگی متفاوت شده و با توجه به اینکه در دنیای مجازی بزرگ شدهاند، ممکن است برایشان مهارتهای قدیمی جذاب نباشد و تصور کنند قابلیت اجرا ندارد. ضمن اینکه در عصر مدرنیته زندگی میکنیم که ویژگی بارز آن شتاب است.» این جامعهشناس تصریح میکند: «مهارتآموزی به روش استاد و شاگردی حداقل 8 سال و حتی بیشتر طول میکشد که با روحیه نوجوانان امروزی که خواهان دستیابی سریع به هر چیزی هستند سازگار نیست، بنابراین آن را ناکارآمد تلقی میکنند. در یکی از پژوهشهای اخیر که جامعه هدف آن نوجوانان دهه 80 بودند از آنان سؤال شده بود که دوست دارند در آینده چه کاره شوند؟ اکثر آنان پاسخ داده بودند که تمایل دارند بلاگر شوند! زیرا به راحتی میتوانند از خود اثری باقی بگذارند بدون اینکه تحصیلاتی داشته یا مشقتی متحمل شوند.
یکی دیگر از ویژگیهای این نسل این است که تمایل دارند راهکارهای جدید و نوآورانه برای یادگیری مهارت کسب کنند که با سرعت در زمینههایی که به آن علاقهمند هستند رشد کنند؛ مثلاً دوست دارند به جای مهارتآموزی از اپلیکیشنهای آنلاین و مجازی بهره ببرند.»
این جامعهشناس میافزاید: «این نسل به دلیل داشتن استقلال و خلاقیت به دنبال کارهایی هستند که خودمختار باشند و با استقلال بیشتر مهارت بیاموزند، نه اینکه در جایگاه سلسلهمراتبی بوده و با حضور استادی که قدرتی بالاتر دارد، تحت اوامر او باشند. این نسل به دنبال یادگیری از طریق همکاری و تعامل است، بهطوریکه میتوان گفت: یکی از خصیصههای نسل جدید این است که مشارکتجو هستند، درصورتیکه وقتی به گذشته نگاه میکنیم یک نوجوان برای ورود به بازار کار از نظافت کردن محیط شروع به فعالیت میکرده تا بعد از گذشت زمان شاگرد، سپس سرکارگر شود. یعنی با طی روند سلسلهمراتبی به درجه استادی نائل میآمد، اما نوجوانان امروزی این روند را دوست ندارند و طالب فعالیت در جایگاهی برابر هستند.» بهرامی در خصوص علایق نسل جدید نیز اشاره میکند: «نسل جدید به استقلال مالی خیلی فکر میکند، بنابراین دوست دارند کارآفرین باشند و در عرصهای فعالیت کنند که رقابتپذیر باشد، آنان دیگر تمایلی ندارند که نتیجه خود را در طولانیمدت ببینند، بلکه خواهان این هستند فعالیتی که میکنند خیلی سریعتر به نتیجه برسد.»
چالشهای پیشروی احیای نظام استاد، شاگردی
در سالهای اخیر با توجه به مطالعات انجام شده درباره نظام استاد و شاگردی، طبق مطالعات روانشناسی شناختگرا متوجه شدهاند این روش منسوخ شده باید مجدداً احیا شود، اما مسئله این است که امروزه چگونه باید این موضوع تطابق داده شود؟
بهرامی جامعهشناس با بیان اینکه تطابق نظام استاد و شاگردی در جامعه امروزی مشکل است، توضیح میدهد: «یکی از دلایل آموزش استاد و شاگردی با وجود داشتن کارکرد این است که در ایران دانشی ضمنی است و زیربنای علمی ندارد، ملاحظه میشود در سایر کشورها مطالعات نظری پیوندی بین این روش و صنوف ایجاد کردهاند، اما در ایران این روش با مطالعات نظری همراه نشد.
در ایران زمان آموزش این روش طولانی بوده، تعداد پذیرش محدود است، ویژگی اقتصادی دوران کنونی مثل بیمه، دستمزد و موضوعهایی که در دوران کارورزی محل مناقشه شده نیز از دلایل عدم تطبیق این نظام در جامعه ایرانی است.» وی به مطالعهای که در شهر همدان دراینباره انجام شده نیز اشاره کرده و میگوید: «در مورد روابط اجتماعی کارفرما و کارگر در جامعه هدف شاگرد مکانیکهای منطقه چاپارخانه که دانشآموختگان دانشگاهی در سن 22 الی 24ساله بودند، مشاهده شد، علت اصلی ورود به بازار کار نیاز مالی بوده، بنابراین اقتدار عیانی که در نظام استاد و شاگردی وجود داشته تغییر کرده است.
بهطور کلی میتوان گفت: در هر برهه از زمان باید مطابق با شرایط جامعه در راستای تربیت نسل نوجوان برای جامعهپذیری اقدام کرد، اما با توجه به جهان امروز و تغییرات لحظهای که در آن به وقوع میپیوندد نقش مؤثر نظام آموزشوپرورش پررنگتر و ملموستر میشود، زیرا آموزشوپرورش با قرار دادن مهارتهایی که مادامالعمر هستند، میتواند افراد را برای ورود به دنیایی جدید و مسئولیتپذیر فراهم کند. امروزه برخی از ضد ارزشها ارزش تلقی میشوند، مانند نوجوانی که افتخار میکند اگر والدینش در خانه حضور نداشته باشند، از گرسنگی میمیرد یا توانایی تمیز کردن اتاق خود را ندارد!»