واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب / حکایت سینماتوگراف 2
سعید مستغاثی
بخش پنجاه
پس از برنامه ریزی نسبتا جدی مدیران سینمای ایران به خصوص بنیاد سینمایی فارابی برای جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر و بالتبع سینمای سال 1386، بازهم به دلیل عدم وجود همان نگاه و برنامه استراتژیک برای ترسیم چشم اندازی روشن از آینده سینمای ایران، جشنواره بیست و ششم و سال 87 سینمای ایران به لحاظ کیفی تولید و کمی استقبال تماشاگر با افول چشمگیری مواجه شد.
بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر همزمان با جشن های بیست و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد. از مهمترین ویژگیهای این دوره از جشنواره، افتتاح سینما آزادی با شکل و شمایلی نو و تازه، پس از 10 سال خاموشی و سکوت بود که خود به تنهایی اتفاق مهمی در عرصه اکران و نمایش سینمای ایران به شمار آمد.
تفکیک دو بخش ایرانی و خارجی جشنواره، بازگشت سینما صحرا برای مطبوعاتیها و اصحاب رسانه (که باعث شد مشکلات و کمبودهای سال گذشته برای این قشر پیش نیاید)، حضور درصد قابل توجهی از فیلم اولیها در بخشهای مختلف جشنواره و ...از دیگر خصوصیات به اصطلاح سختافزاری و ساختاری جشنواره بود و گرایش آشکارا به سمت آثار به اصطلاح معناگرا! در اغلب آثار ایرانی از نکات به قول معروف نرم افزاری و محتوایی جشنواره بیست و ششم محسوب شد.
چالش دیرپای جدایی بخش داخلی از خارجی!
اول اینکه تفکیک دو بخش فیلمهای ایرانی و خارجی، اگر از نظر برخی حاضران، هر ایرادی داشت، اما باعث شد که برای اولین بار در طول چند سال اخیر، علاقهمندان فیلمهای خارجی، مخصوصا برای آن دسته از این فیلمها که کمتر قابل دسترس بودند، با آرامش خیال و بدون دغدغه از دست دادن فیلمهای ایرانی، به تماشای آثار مورد علاقهشان بنشینند. ضمن اینکه متاسفانه خیلی صریح باید گفت، مجموعه آثار سینمایی قسمتهای مختلف بخش خارجی جشنواره بیست و ششم، بدون اغراق یک سر و گردن از مجموع فیلمهای ایرانی جشنواره بالاتر بودند.
از جمله این فیلمها میتوان به مستند قابل توجه «غبار جنگ» (ارول موریس) اشاره کرد، همچنین مرور بر فیلمهای «نیکیتا میخالکف»خصوصا فیلم «12»و فیلم هایی مانند«الکساندرا»(الکساندر سوخوروف)، «اولژان»(فولکر شلوندروف)، «زندگی در ترس»
(چیون بوی تاک)، «خدک»(پیتر بروسنس و جسیکا هوپ وودورت) و ...اشاره کرد.
همینطور فیلمهایی مانند «غیرقابل انتشار» (براین دی پالما) ، «در دره الاه» (پال هگیس) ، «کوکب سیاه» (براین دی پالما)،» قطار 10/3 به یوما»(جیمز منگولد) ، «خانم پاتر»(کریس نونان) و...هم از جمله آثار سینمای روز دنیا بودند که به هرحال تماشایشان بر پرده ای عریض تر از صفحه کوچک تلویزیون و با صدایی مطلوب، غنیمت به نظر می رسید.
فیلم هایی که افتخار جشنواره بیست و ششم بودند!
اما در بخش داخلی، وجه مهمی که در میان اغلب فیلم های ایرانی به نمایش درآمده در بخش های اصلی جشنواره بیست و ششم فیلم فجر، بارز و مشخص بود، عدم توجه سازندگان آنها به نیازهای فرهنگی جامعه کنونی ایران، سلائق و علائق تماشاگر، شیوه ساختاری و سبک بصری سینمای امروز و اساسا بیخیالی در مقابل ضرورتهای سینمای همچنان بحران زده ایران به نظر می رسید. (به جز چند فیلم همچون «فرزند خاک»محمد علی باشه آهنگر و «شب»رسول صدرعاملی و «محیاء» اکبر خواجویی)
ساخت حجم زیادی از فیلمهای بی ربط با سینما و مردم ایران با آن همه پروپاگاندا و سر و صدا در سال 1386، به واقع تاسف آور بود و تاسف آورتر اینکه هیئت انتخاب فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره بیست و ششم فیلم فجر، این فیلم های خارج از استاندارد را برای معتبرترین جشنواره سینمایی ایران و بلکه خاورمیانه انتخاب کرد و بازهم شگفت آورتر اینکه هیئت داوران جشنواره به بعضی از این فیلم ها جایزه هم داد!
متاسفانه افتخار سال 1386 سینمای ایران به فیلم های ضعیف و سردرگمی همچون «باد در علفزار میپیچد»(خسرو معصومی) ، «کنعان» (مانی حقیقی) و«خواب زمستانی» (سیامک شایقی) و خاک آشنا (بهمن فرمان آرا) بود و حتی امثال مجید مجیدی و رضا میرکریمی نیز با فیلمهایی همچون «آواز گنجشک ها»
و « به همین سادگی» به هیچوجه در سطح آثار قبلیشان ظاهر نشدند.
فیلم «به همین سادگی» ساخته رضا میرکریمی که ترجمه ایرانی فیلم های هنجار شکنی همچون «برخورد نزدیک» (دیوید لین) و نسخه دهه 90 آن یعنی «پل های مدیسون کانتی» (کلینت ایستوود) بود، اغلب جوایز اصلی جشنواره بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول زن و ... را دریافت کرد. فیلمفارسی «همیشه پای یک زن در میان است» (کمال تبریزی) و «در میان ابرها» (روحاله حجازی)، به علاوه آثار ضعیف و بی خاصیتی همچون «تنها دوبار زندگی می کنیم» (بهنام بهزادی)، «چراغی در مه» (پناه بر خدا رضایی)، «صد سال به این سالها» (سامان مقدم)، «قرنطینه» (منوچهر هادی)، «همخانه» (مهرداد فرید) که برخی مروج سبک زندگی غیر ایرانی/اسلامی و یا بعضی دیگر تصویری جعلی از جامعه ایرانی ارائه میدادند.
اما طبق معمول سه چهار فیلم جشنواره بیست و ششم، در میان خیل آثار به نمایش درآمده، همچنان وزانت سینمای ایران و شان جشنواره فیلم فجر را نگاه داشتند، از جمله :
«فرزند خاک» ساخته محمد علی باشه آهنگر (که سخت مرا به یاد فیلم معصومانه عزیزالله حمیدنژاد یعنی «ستارگان خاک» انداخت)، «شب» از رسول صدر عاملی با موضوعی بکر و بازیهای متفاوتی از امین حیایی و عزت الله انتظامی و خسرو شکیبایی که به قول یکی از تماشاگران سالن مطبوعات، حداقل این توفیق را نصیب مخاطبانش گرداند که آنها را از طریق پرده سینما به زیارت حضرت ثامنالحجج، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) برد، «انعکاس» با فیلمنامهای پذیرفتنی از محمد هادی کریمی و ساختاری حرفه ای از رضا کریمی که به ظرافت و با حداقل شعار، تاثیر فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی را در زندگی یک زوج معمولی به تصویر کشید و «جعبه موسیقی» فرزاد مؤتمن که به جز دو بخش اول و آخرش، در میانه خود، مواجهه با مرگ را اگرچه نه چندان اریژینال، ترسیم کرد.
در این میان باید به فیلم بسیار ضعیف و شعاری «پرچم های قلعه کاوه» از دیگر رانتخواریهای محمد نوری زاد اشاره کرد که با بودجه بسیار کلان و حمایت مراکز دولتی ساخته شد ولی مثل فیلم قبلی وی یعنی «شاهزاده ایرانی»، کوچکترین نشانی از سینما و هنر نداشت و مانند ذهنیت خود نوری زاد، گیج و گول و درهم و برهم بود. چنانکه وقتی این رانت ها را در سالهای بعد از او گرفتند و دیگر پول های بی زبان را به پای پروژه های پر هزینه و پرت و پلای نوری زاد نریختند، وی ناگهان به سیم آخر زد و همچون مجانین باسابقه شروع به لجن پراکنی علیه همه ارکان انقلاب و نظام اسلامی نمود، با این تصور که با این شلتاقهای توخالی مجددا بیت المال را در اختیارش خواهند گذارد! ولی به قول معروف زهی خیال باطل!!
بدون احتساب جشنواره بیست و چهارم در بهمن سال 1384 که به هر حال همچنان حاصل محصولات سینمایی دولت هشتم را یدک میکشید، بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر در واقع دومین دورهای از این جشنواره بود که تمام و کمال تولیدات مدیران سینمایی دولت محمود احمدی نژاد را به نمایش می گذارد.
به دنبال این فرود کیفی در جشنواره بیست و ششم فیلم فجر، اکران سال 1387 حکایت لیوانی را پیدا کرد که دو نیمه داشت، نیمه خالی اش که در جشنواره فجر بیست و ششم شکل گرفت و نیمه پرش که در برخی تولیدات آن سال خود نمایی کرد. آثاری که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در واقع برای اکران سال بعد یعنی 1388 تولید شده بودند.
رونق سالن سازی
براساس آمار مؤسسه سینما شهر، افزوده شدن سالنهای تازه برای نمایش فیلم در سال 86 سرعت بیشتری گرفت. به جز راه اندازی سینما آزادی تهران (پس از 10 سال تعطیلی و خرابی) آن هم در
5 سالن (به جای یک سالن) آزادی ، شهر فرنگ ، شهر قصه، شهر هنر و شهر هفتم (که بعدا به هفت سالن تبدیل شد) ، تعويض و نصب16710 صندلي جديد و مدرن در 52 سينماي كشور، بهرهبرداري از سينما بهمن قزوين، سينما قدس بندر انزلي،سينما استقلالزنجان، تجهيز و بازگشايي سينما «آزادي» بابل و لنگرود، مدرنسازي و بازگشايي سينما «آسيا»ي شيراز بعد از 40 سال و... از دیگر اقدامات سالن سازی در سال 1386 بود.