kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۷۸۸۳
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۹
نگاهی به سریال «حشاشین»

نبرد شیاطین و فرشتگان



فاطمه قاسم‌آبادی
امسال برای مسلمانان در دنیا، سال متفاوتی بود و بخصوص ماه رمضان امسال، به نوعی رمضانی پر از مقاومت و اتفاقات شگفت‌انگیز رقم خورد.
رمضانی که ابتدایش با ادامه جنگ غزه مقارن شد و اواسطش جشن بزرگ تولد امام حسن(ع) اتفاق افتاد که با حضور زیاد نخاله (دبیرکل جنبش جهاد اسلامی) در ایران همراه شد و انتهایش هم حماقت صهیونیست‌ها باعث شد 12 روزی انتظار کشنده و پر اضطراب را تا «وعده صادق» تحمل کنند....
البته ایران امسال در ماه رمضان، نه تنها از نظر استراتژیک باعث شگفتی شد، که برنامه سازانش با ساخت فصل دوم برنامه موفق و پرطرفدار قرآنی «محفل» توانستند از نظر فرهنگی هم در دنیا موفق عمل کنند و مسلمانان زیادی را از طریق پخش ویدئوهای این برنامه در فضای مجازی، پای محفل قرآنی بنشانند و توجه مسلمانان را به این برنامه، که ایده بکر و اجراهای موفقی داشت، جلب کنند.
در این بین مصر هم رمضان امسال، در راستای همفکری با متحدان غربی‌اش با بودجه 12 میلیون دلاری، سریالی به نام «حشاشین» را پخش کرد که موضوعش در مورد یکی از پیروان بدنام فرقه اسماعیلیه به نام «حسن صباح» بود. این سریال در 30 قسمت و به کارگردانی «پیتر میمی» در شب‌های رمضان‌، از تلویزیون مصر پخش شد.
داستان سه مرد معروف
داستان سریال حشاشین در بستر تاریخی، در سده یازدهم اتفاق می‌افتد. سه دوست که از دوران کودکی همدیگر را می‌شناسند به نام‌های عمر ابن ابراهیم خیام، معروف به «عمر خیام»، ابو‌علی حسن ابن طوسی، معروف به «نظام الملک» و حسن ابن علی ابن جعفر صباح، معروف به «حسن صباح» با هم عهد می‌بندند که اگر هر کدام‌شان در آینده به جایگاه بزرگی دست یافت، به بقیه در رسیدن به یک جامعه آرمانی کمک کند.
بعد داستان به طور خاص زندگی حسن صباح را دنبال می‌کند و چگونگی دل کندن او از مذهب شیعه 
12 امامی و پیوستنش به فرقه اسماعیلیون را نشان می‌دهد و در نهایت هم وقتی در مصر خلیفه فاطمی «المستنصر بالله» فوت می‌کند، حسن صباح با پسر بزرگ او «نزار» بیعت می‌کند.
بعد از مدت کمی نزار توسط وزیر خلیفه قبلی کشته می‌شود و پسر کوچک‌تر خلیفه به جایش بر تخت خلافت می‌نشیند. حسن صباح هم از مصر فرار می‌کند و رهبری نزاریان(طرفداران پسر بزرگ و کشته شده خلیفه فاطمی) در آسیای مرکزی، ایران، عراق و شام را بر عهده می‌گیرد. از اینجای داستان به بعد، حسن صباح به قلعه الموت پناه می‌برد و مخاطبین قدرت‌طلبی و ترورهای بسیار زیادی در داستان می‌بیند که به دستور مستقیم او اتفاق می‌افتد و در این بین حسن صباح دستور قتل نظام الملک، دو فرزند پسرخودش، دوست صمیمی‌اش «زید ابن سیحون» و... را هم می‌دهد و در انتهای سریال، در تنهائی و تردید می‌میرد.
واقعیت یا توهم؟
در قسمت ابتدائی سریال حشاشین، مخاطبین حسن صباح را در کنار حکیم عمر خیام و نظام‌الملک می‌بینند و از آن‌ها به عنوان سه یار دبستانی که از کودکی با هم دوست و همپیمان بودند، یاد می‌شود. برای خود این ادعا و دوستی، هیچ سندی وجود ندارد و جزء قسمت‌های وهم و خیال ماجرا است. 
اما در قسمت شخصیت پردازی می‌بینیم، حسن صباح که در تاریخ به عنوان فردی مقید و بسیار تندرو در مسائل شرعی شناخته شده است، به عنوان شخصیتی به تصویر کشیده می‌شود که مدام با زنان در حال صحبت و مراوده است و هیچ چیزی به عنوان محرم و نامحرم را هم درک نمی‌کند!
همه این اتفاقات در دوره‌ای از تاریخ اتفاق می‌افتد که چنین کارهایی قابل هضم برای جامعه متدین آن زمان نبوده است و از سوی دیگر اگر حسن صباح الهامات یا کراماتی هم داشته، طبق مستندات، به خاطر ریاضت‌های بسیار به آن دست یافته نه طبق ادعای سریال به خاطر صرف جادو و جنبل!
از طرف دیگر شخصیت عمر خیام، که نزد مسلمانان به عنوان یک «حکیم» (صاحب انواع دانش) شناخته می‌شود، در سریال تنها به عنوان شاعری اهل عیش و عشرت معرفی می‌شود!
بله واقعیت این است که به خاطر ترجمه اشعار حکیم عمر خیام و پر طرفدار بودن این اشعار، غربی‌ها این حکیم را بیشتر به خاطر شعرهایش می‌شناسند و طرفدارش هستند ولی در واقعیت حکیم عمر خیام، نزد مسلمانان بیشتر از اشعارش، به خاطر علم و دانش و فلسفه و دیدگاه خاصش شناخته می‌شود.
البته در سریال حشاشین، جز اشاره‌های بسیار ناچیز، خیام نه به عنوان ریاضیدانی معروف و منجمی زبردست، که تنها به عنوان مردی معرفی می‌شود که به شدت عشرت‌طلب است که البته سند سازنده برای این ادعا هم تنها اشعار خیام است نه مستندات زندگی او!
در سریال حشاشین مخاطبین می‌بینند که زنان و مخصوصا زنان بالا رده خاندان خلیفه فاطمی، به راحتی با مردان نامحرم دیدار می‌کنند و بدون هیچ منعی با آن‌ها صحبت می‌کنند!
در صحنه‌ای که مادر خلیفه فاطمی دست حسن صباح را می‌گیرد تا شفا پیدا کند و دیگر داستان به سمت تخیلی بودن محض می‌رود!
نکته دیگری که در سریال جالب توجه است و دغدغه این روزهای‌ هالیوود است، دادن نقش سفیدپوستان به سیاهپوستان به سبک سریال‌های نتفلیکسی است.
در سریال حشاشین مادر خلیفه فاطمی زنی سیاه‌پوست است ولی فرزندش کاملا سفید‌پوست است و هیچ شباهتی به مادر خود ندارد!
شبیه این اتفاق چندی پیش در یک ساخته دیگر‌ هالیوودی در مورد مصر اتفاق افتاد و به خاطر دادن نقش ملکه معروف مصری «کلئوپاترا» به یک بازیگر سیاه پوست، حسابی صدای مصری‌ها را در آورده بود!
اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، «حشاشین» محصول مخلوط کردن واقعیت و خیالات سازنده است و با چاشنی‌های مختلف و رنگ و لعاب فراوان، به خورد مخاطبین داده می‌شود.
مخاطب نا آگاه سریال را می‌بیند و شاید از شکل و شمایلش خوشش بیاید ولی واقعیت این است که در همان رنگ و لعاب ظاهری هم مستندات تاریخی رعایت نشده است. برای مثال معماری اسلامی مساجدی که سریال در شهر اصفهان نشان می‌دهد؛ در آن برهه زمانی، کاملا اشتباه است، به بیان بهتر، مساجد باید با معماری دوران سلجوقی به تصویر کشیده می‌‌شدند، درحالی ‌که معماری مساجد نشان داده شده، مربوط‌ به معماری دوره تسلط مغول و کشور هند است!
ایرادهای بنی اسرائیلی!
وقتی پخش سریال حشاشین شروع شد، با تبلیغات زیاد، سایت‌های غیرمجاز مربوط به فیلم و سریال، طبق معمول از این سریال حمایت کردند و آن را خیلی راحت در اختیار مخاطبین قرار دادند طوری که زودتر از زیرنویس عربی و انگلیسی، زیرنویس فارسی‌اش به صورت روزانه در اختیار مخاطبین قرار می‌گرفت!
زمانی که سریال به انتهایش رسید دیگر کاملا غیر مستند بودن آن مشخص شده بود ولی بدون هیچ نظارتی، پای این سریال به شبکه نمایش خانگی هم باز شده بود....
جالب است که عده‌ای برای تایید سریال حشاشین به کیفیت ساخت آن از نظر طراحی لباس و جلوه‌های ویژه و... روی آوردند و گفتند که چون نمی‌سازیم، برایمان می‌سازند!
در جواب به این حرف بی‌سر و ته باید گفت، چرا باید برنامه سازان ما در مورد شخصیت‌های منشوری و پیرو فرقه‌های ضاله تاریخی، تولید محتوا کنند و چون صرفا این شخصیت‌ها ایرانی بوده‌اند، زندگی‌شان به عنوان نقش اصلی به تصویر کشیده شود، در حالی که شخصیت‌های بسیار ارزشمندتری برای معرفی به مخاطب وجود دارد؟
در حال حاضر چند سالی است که صدا و سیما روی شخصیت‌های تاریخی، به ویژه از تاریخ معاصر، برنامه‌های خوبی ساخته است. سریال‌هایی مثل «بانوی سردار»، «آتش و باد»، «سنجرخان» و... از این دست سریال‌ها هستند و در زمینه تاریخ اسلام هم ابر پروژه «سلمان فارسی» قطعا حرف‌های زیادی برای گفتن خواهد داشت.
البته که ساخت هر چه بیشتر فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی مستند، برای بالا بردن فهم مردم از تاریخ، کار بسیار درستی است که باید صدا و سیما به انجامش همت بیشتری کند، ولی آیا هر شخصیت و هر زندگی نامه ای، ارزش هزینه‌های میلیاردی دارد؟
از طرف دیگر در هفته‌های گذشته «ساترا» بالاخره پخش سریال پر تحریف حشاشین را در سکوهای نمایش خانگی ممنوع کرد و همین مسئله هم جنجال‌های زیادی به‌وجود آورد! 
کسانی که در این جوسازی همراهی کردند، دلیل خود را اشتیاق مخاطبین و عدم توانایی مسئولین در منع مردم عنوان کردند ولی واقعیت این است که بیشتر مخاطبین سریال‌های خارجی، هنوز هم به راحتی از سایت‌های غیر‌مجاز می‌توانند این سریال را دریافت کرده و ببینند و این ممنوعیت، تنها برای سایت‌های مجاز اعمال شده که با توجه به محتوای بی‌سر و ته این سریال، کار درستی بوده ولی جالب است که اداهای ممنوعیت در آزادی بیان و... هنوز هم ادامه دارد و هر روز به بهانه‌ای، دوباره بحث این سریال و چرایی ممنوع شدنش در شبکه نمایش خانگی پیش کشیده می‌شود! 
تخریب چهره ایران و مقاومت اسلامی
واقعیت این است که در سال‌های اخیر، ایران به عنوان قطب حمایت از مظلومین و مبارزه با استعمار آمریکا، در دنیا شناخته شده است و بعد از عملیات وعده صادق هم شکی در این قضیه باقی نمانده است. 
از طرف دیگر مردم کشورهای عربی منطقه، که به خاطر دولت‌های غربگرایشان می‌بینند کشورهایشان در مقابل جنایات صهیونیست‌ها سکوت کرده‌اند، در مورد ایران کنجکاو شده‌اند و به دنبال شناخت بیشتر ایران به عنوان مهم‌ترین حامی مردم فلسطین در منطقه هستند، به خاطر همین هم کاملا طبیعی است که سازندگان مصری با بودجه عجیب میلیون دلاری، چنین سریالی در ماه رمضان، برای مخاطب مصری و مسلمان در دنیا بسازند.
در یکی از نقدها در مورد سریال حشاشین، کاربری در فضای مجازی نوشته بود: 
«مصری‌ها با ساخت سریال حشاشین، تکلیفشان را با خود مشخص کردند. برای اینکه به زعم خود توجیهی برای سرکوب اخوان‌المسلمین مصر پیدا کنند، به سراغ تاریخ ایران رفته، حسن صباح را «بدمن» تاریخ اسلام معرفی کردند که روحش را به شیطان فروخت.»
از سوی دیگر مهم‌ترین دلیل انتخاب چنین موضوعی نشان دادن حسن صباح به عنوان کسی که روزگاری شیعه دوازده امامی بوده ولی در نهایت کارش به فرقه بازی رسیده و انحرافش هر روز بیشتر آشکار شده است.
این مطلب به هیچ وجه نمی‌تواند تصادفی باشد و سازنده «حشاشین» آگاهانه سعی کرده با انتخاب این موضوع، به کشور ما که در حال حاضر به شدت مورد توجه دنیا قرار گرفته، طعنه بزند و جایگاه ایران که به خاطر حمایت از مظلومین و مقاومت ایجاد شده را سرابی نشان بدهد که زمان، آن را مثل صاحب قلعه الموت نابود می‌کند....