تلفیقی از مؤلفههای مسیحی و یهودی مشرکانه
مسیح عرفان
سهگانه «ارباب حلقهها» بر اساس رمانهای جان رونالد رول تالکین و با کارگردانی پیتر جکسون، ساخته شد.
این سهگانه 17 جایزه اسکار را کسب کرد و توانست 10 برابر بودجه 300 میلیونی خود، بفروشد. تالکین در این کتاب زبانهایی را در جهان تخیلی خودش ابداع کرده است.
«ارباب حلقهها» در ابتدای هزاره جدید، که فیلمهای آخرالزمانیهالیوود افزایش چشمگیری یافتند، توانست مخاطبین دیندار جهان را نیز جذب خود کند. چرا که تالکین در اثر خود، با استفاده از برخی تعالیم انسانی و فطری همچون مهربانی، هدایت، الهام، عالَم غیب، جدال خیر و شر و خصوصا استفاده از مضامین مسیحی، یک اثر دینی نوشته است. اما برای رسیدن به بافت فکری و ایدئولوژیک اثر، بایستی از این کلیات که در مکاتب مختلف وجود دارد، گذر کرده و نگاه عمیقتری داشته باشیم.
تالکین مسیحی کاتولیک بود. وی درباره اثر خود مینویسد: «ارباب حلقهها، پایه مسیحی دارد، در نگارش اولیه ناخودآگاه و در بازبینی اثر، خودآگاه مسیحی است.»
از طرفی، عدهای معتقدند اثر تالکین یک اثر نئوپاگانی و مشرکانه است. چرا که از اساطیر مختلف مشرکانه مثل دستهبندی موجودات به انسان و الف و دوارف که در اساطیر نورس (اسکاندیناوی) موجود است، بهره برده.
حتی برخی پژوهشگران ضد ادیان ابراهیمی و از اعضای مشرکین جدید، سعی بر مصادره اثر تالکین به نفع خود داشته و شواهد قابل تاملی نیز ارائه میدهند. جدیدا نئوپاگانها به سمت تحقیق دربارهی تالکین رفتهاند. بعضی هم اثر تالکین را مشرکانه با بعضی اقتباسهای دینی میدانند.
بعضی از پژوهشگران نیز معتقدند قهرمانان حماسی قرون وسطایی مثل آراگورن و قهرمانان ساده خیالی مثل هابیتها، در مجموع، یک اثرِ از ریشه مسیحی و در ظاهر، پاگانی را ساخته است.
پیتر جکسون نیز در «ارباب حلقهها» علیرغم بعضی تغییرات، سعی کرده بر رمان وفادار باشد و تقریبا همان جهان رمان را، تصویری کرده است.
در ادامه، به بررسی مؤلفههای مختلف مسیحی و پاگانی (مشرکانه) ارباب حلقهها خواهیم پرداخت.
بررسی جهان آردا
تالکین در جهان تخیلی خود، موجودات مختلفی را قرار داده است. الفها، انتها (درختان سخنگو در ارباب حلقهها)، دوارفها (به معنای کوتوله)، اورکها، گابلینها،هابیتها و ایستارها، موجوداتی هستند که در سرزمین میانه، جایی که اتفاقات ارباب حلقهها آنجا رخ میدهد، دیده میشوند.
در جهانی که تالکین آن را تخیل کرده، یک خدای واحد وجود دارد که اِرو ایلوواتا نام دارد. ارو در زبانی که تالکین وضع کرده، یعنی آن موجود یگانه و ایلوواتار یعنی پدر همه یا خدای خدایان. ارو ایلوواتار آینورها را خلق کرد که مجموعهای از والارها و دستیار والار، مایارها است. ارو ایلوواتار با یک نغمه مقدس و کمک آینور، تمام جهان هستی را خلق کرد. از طرفی الفها و انسانها مخلوق مستقیم و مستقل ارو ایلوواتار و دوارفها و گیاهان با مشارکت وی خلق میشوند. لذا الفها و انسانها برای ارو، ویژه بوده و فرزندان وی شناخته میشوند.
ملکور نیز از والارها بود اما سعی کرد در نغمه خلقت اعوجاج وارد کند و غرور و خودخواهی را در این نغمه وارد ساخت. شخصیت ملکور شباهت زیادی با ابلیس دارد.
بعضی از مایارها که والارهای درجه پایینتر هستند، به زمین فرستاده شده تا با هیبت جسمانی فانی، در اتفاقات روی زمین مؤثر باشند و دخالت کنند. البته نباید جریانی راه بندازند و مستقیما رهبری کنند. این مایارها جادوگران یا ایستاری هستند که پنج نفر در سه رنگ آبی (در فیلمها نبودند) قهوهای (که راداگاست درهابیت است) خاکستری (گاندولف) و سفید (سارومان) است.
لذا گاندولف در دیدار با گلادریل، لرد الراند و سارومان درهابیت، عنوان میکند که من فقط یک هُل کوچک دادم و این جریان بازگشت به سرزمین اربور را من راه نیانداختم.
تالکین گفته است که ایستاریها دقیقا نمایانگر اَنجِلوس یونانی، یعنی پیامبر، هستند. پس در جهان ارباب حلقهها، خالق یگانه و موجوداتی شبه فرشته که در امر خلقت مشارکت دارند، وجود دارد.
بعضی برداشت کردهاند که این نظام خلقت، برگرفته از مکاتب مشرکانه است. اما این برداشت صحیح نیست. چرا که خداوند در امر خلقت، گاهی با واسطه، امر خود را پیش میبرد و همیشه مستقیما مداخله نمیکند. هر چند در نگاه توحیدی، هر موجودی هر کمالی که دارد، وابسته به خداوند است؛ اما در نگاه ظاهری، میتوان گفت فلان فرشته جان انسان را میگیرد و در واقع، امر الهی از دریچه وجود فرشته جریان مییابد.
در خلقت نیز همین مسئله میتواند جریان پیدا کند و نگاه تالکین به هیچ وجه همچون پانتئون خدایان و نگاه اسطورهای، نیست.
البته باید دقت داشت که در نگاه توحیدی، هر موجودی وابسته به خداوند و نیازمند او در تمام ابعاد وجودی خود است. فرشتگان نیز همچون باقی مخلوقات مستقل نبوده و هیچ چیزی از خود ندارند و صرفا واسطه هستند. خداوند بینهایت است و هر چه هر چیزی دارد، لحظه به لحظه از خداوند دریافت میکند و مستقل و جدای از خدا نیست.
اگر تالکین طوری ایلوواتار را ترسیم کند که همچون خدای ساعتساز، پس از خلق به کناری میرود، نگاهی مشرکانه خواهد داشت. پیتر جکسون در «ارباب حلقهها» برخلاف تالکین، الفها را موجوداتی قدسی و روحانی ترسیم کرده است. همراهی موسیقی خاص معنوی و سلتیک، با قابهای نورانی و جذاب از الفها، باعث شده است برخلاف نگاه تالکین، الفها در ارباب حلقهها بسیار متعالی به نظر برسند.
تا جایی که در ارباب حلقهها، الفها همچون فرشتگانی پاک، حامی حق در مقابل باطل بوده و تصویر منفیای، برخلاف فیلم هابیت که از مرکوود و الفهای خودخواه نیز قاب میبندد، وجود ندارد.
در تحلیل فیلم ارباب حلقهها، مطالب این بخش بسیار کارآمد است و میتوان با این اطلاعات، به نقش گاندولف، الفها، انسانها و سایرون، بهتر پی برد.
همچنین تالکین برای نوشتن ارباب حلقهها، در کنار آثار ادبی مختلف و بعضی وقایع تاریخی، از اسطورههای اروپایی متعددی استفاده کرده است که در ادامه به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
اقتباسهای اسطورهای، تاریخی
و ادبی تالکین
الف: بعضی اقتباسهای ادبی؛ تالکین از متون شکسپیر نیز استفادههای متعددی داشته است. مثلا مکبث توسط انسانهای عادی کشته نمیشود و کسی که به شکل غیر طبیعی بدنیا آمده، وی را میکشد. همچون پادشاه جادوگر نازگولها که هیچ مردی نمیتواند وی را بکشد و توسط یکهابیت و یک زن، کشته میشود.
حلقه یگانه شباهت زیادی با حلقه جایجیز دارد. در جمهور افلاطون، مسئلهای اخلاقی بر سر حلقه جایجیز مطرح میشود؛ چرا که هر کس این حلقه را بر دست کند، نامرئی شده و میتواند از قانون فرار کند. در ارباب حلقهها نیز حلقه باعث نامرئی شدن فرودو و البته سیطره شیاطین بر وی میشود.
جایجیز حلقه را در یک پرتگاه عمیق پیدا میکند؛ بیلبو نیز حلقه را در قعر غار مییابد.
البته حلقه به جز اسمیگل، نمیتواند دیگران را گمراه کند و برخلاف جایجیز، باعث رسیدن وی به یک پادشاهی نامشروع، نمیشود.
در میراث مسیحی-یهودی، حلقه سلیمان خیلی پر رنگ نیست و در کتاب مقدس اسمی از این حلقه به میان نیامده است. در فیلم نیز از این حلقه اقتباسی دیده نمیشود.
این امتحان اخلاقی برای آراگورن، گالادریل و گاندولف نیز پیش میآید و همه سربلند بیرون میآیند. بارومیر هم هر چند گرفتار شده، در ادامه پشیمان شده و در راه دفاع از هابیتها کشته میشود.
گالوم شخصیتی شبیه به گاگول، پیر زن خمیده کتاب معادن پادشاه سولومان دارد.
ب- بعضی اقتباسهای تاریخی: پرچمها، اشعار، زبان و برخی دیگر از مؤلفههای قرون وسطایی در فیلم دیده میشود.میناس تریث با روم مقایسه شده است. دشمنان کارتاژیها در جنوب که فیلسوارند با لشکر هرادریم شبیه است. شهرهای با دیوار سنگی در روم نیز بوده است و معماری داخلی میناث تریث شبیه به باسیلیکای سنت ویتال است.نبرد هلمز دیپ و دفاع گیملی و آراگورن بر روی پل، شبیه به نبرد هوراتیوس و دفاع وی بر روی پل است.آراگورن شبیه به پادشاه آرتور و گاندولف شبیه به مرلین، شمشیر نارسیل نیز همان اکسکالیبر است.شباهت فیل یا ماموتهای هرادریم با فیلهای پیروس از اپیروس در حمله به روم باستان نیز قابل توجه است.
ج- بعضی اقتباسهای اسطورهای: عدهای چشم سایرون را شبیه به چشم شیطانی بیلور دانسته، که وسط پیشانی وی بود و میتوانست با آن، تمام یک لشکر را نابود کند.گفته شده است بیلور موجودی شیطانی، غولآسا و تک چشم است که وقتی تمام پلکهای وی برداشته میشود، همهی اطراف را به آتش میکشد.بیلور پادشاه موجودات شیطانی به نام فومویر بود که هیبت زشت و کریهی داشتند. شبیه به سایرون که پادشاه موردور و اورکهاست.
بعضی از پژوهشگران، جنگ پایانیای که ممکن است به کشته شدن همه بینجامد را شبیه رگناروک نورس دانسته و شجاعت شمالیها (روهان) را نیز اقتباسی از جنگاوری نورسها میدانند.همچنین گفته شده اینکه پس از جنگ نهائی، الفها میروند و سرزمین میانه را به انسانها میسپارند، اشاره به رگناروک و نابودی خدایان دارد که البته برداشت دقیقی نیست.همچنین عدهای معتقدند ریوندل و لوثلورین از جهان غیبی سِلتیکها اقتباس شده است. وارگها و ترولها که در ارباب حلقهها و هابیت وجود دارد، موجودات افسانهای از نورس هستند.دوارفها برگرفته از کوتولههای نورث که آهنگر بودند و شبیه به یهودیان قرون وسطی هستند.گاندولف شبیه به اودین، با عصا و لباسی مندرس در حال پرسه زدن در سرزمینهای مختلف است. تالکین گفته است شخصیت گاندولف به نوعی شبیه اودین است.
اودین با گرگهایش معروف بوده و کلاغها، چشمان وی هستند. همچون سارومان که با وارگها به همراهان حلقه حمله کرده و با کلاغها، این گروه را رصد میکند. نام گاندالف از همین نام در بین نورسها که از دو بخش گاندر به معنی چوب جادو و اِلفر به معنی اِلف (همان موجودات گوش تیز) گرفته شده است.
مسئله حلقه جادویی و شمشیر شکسته نیز در اساطیر نورس وجود دارد. در ارباب حلقهها نیز شمشیر شکسته نارسیل و حلقه یگانه، از عناصر مهم داستان هستند. گاندولف شبیه به اودین، با عصا و لباسی مندرس در حال پرسه زدن در سرزمینهای مختلف است. تالکین گفته است شخصیت گاندولف به نوعی شبیه اودین است.آنیمیسم و روحانگاری برای حیوانات، گیاهان و اشیاء در ارباب حلقهها دیده میشود. اِنتها و قیامشان، حیوانات صاحب خرد مثل عقابهای گواهیر و رَداگاست که طبق ادعای بعضی، نام یکی از خدایان مشرکانه اسلاوی است.
البته روحانگاری برای تمام موجودات جهان، نگاهی دقیق در حیطه هستیشناسی است. در قرآن کریم نیز خداوند متعال میفرماید که هیچ چیزی نیست مگر اینکه تسبیح خداوند را انجام میدهد؛ لکن شما تسبیح آنها را متوجه نمیشوید. یعنی تمام موجودات مرتبهای از فهم و درک را دارند و به برکت همین فهم، میتوانند ادراک داشته باشند.
پس آنیمیسم به معنایی که گفته شد، یک اعتقاد مشرکانه نیست، بلکه نگاهی باطنی به موجودات جهان است و تضادی با اعتقادات صحیح، ندارد.
جمعبندی بخش اول
تا بدینجا بعضی از اقتباسهای تاریخی، ادبی و اسطورهای ارباب حلقهها را بررسی کردیم. به عنوان جمعبندی میتوان گفت که تالکین در کنار آثار ادبی پیش از خود، کاملا از اساطیر مختلف اروپایی و تاریخ غرب نیز بهره برده است. پس ادعای نئوپاگانها درباره تاثیرپذیری تالکین از مکاتب مشرکانه، اشتباه نیست. اما اینکه تمام اثر را، یکپارچه شرکآلود ببینیم، خطایی بزرگ است.
در ادامه به بررسی عناصر دینی و مسیحی ارباب حلقهها، خواهیم پرداخت.
ادامه دارد