واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب -بخش بیستونه
تنها ژانر اریژینال در تاریخ سینمای ایران
حکایت سینماتوگراف 2
سعید مستغاثی
مهمترین رویدادی که پس از انقلاب، جامعه ایران را در همه ابعاد تحتالشعاع خود قرار داد، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود و بالطبع میبایست عرصههای فرهنگ و هنر از جمله سینما را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد. چون شنیده و خوانده بودیم که طی جنگهای اول و دوم جهانی چگونه سینمای کشورهای درگیر جنگ و یا حتی در حاشیه آن، به تولید فیلمهای جنگی اختصاص یافت. فیلمهایی که بسیاری از آنها را دیده و در ذهن سینمایی ما ماندگار شده است.
بنابراین طبیعی بود که به دلیل عدم تجربه در سینمای جنگ، الگوهای سینمای غرب و یا سینمای شوروی سابق در ساخت فیلمهای جنگی مدنظر قرار گیرد و نخستین فیلمهای از این دست که در سالهای نخستین جنگ تحمیلی تولید شدند، ملغمهای از این دو الگو بودند.
«مرز» (جمشید حیدری) و «برزخیها» (ایرج قادری) نخستین این فیلمها بودند که برداشت نعل به نعل از فیلمهای مشابه غربی در حادثهپردازی و قهرمانپروری را به روی پرده بردند و با توجه به احساسات میهنپرستانه غالب بر جامعه در ابتدای جنگ، اکران عمومی موفقی هم داشتند.
باب این دسته فیلمهای جنگی همچنان در سینمای ایران مفتوح ماند، با توجه به این نکته که بهتدریج مایههای اعتقادی و ایدئولوژیک نیز به آنها اضافه شد. ولی به هرحال فرم حادثهپردازانه و قهرمانگرایانه وجه مشخص و ساختار اصلی این فیلمها را تشکیل میداد.
«عقابها» (ساموئل خاچیکیان)، «پایگاه جهنمی» (اکبر صادقی)،«پوتین» (عبدالله باکیده)،
«7 گذرگاه» و «حماسه قهرمانان» (هر دو از جمشید حیدری)، «اشک کوسه» (حمیدرضا آشتیانی)، «رقص مرگ» و «پاتک» (علی اصغر شادروان)، «هدف سخت» (هوشنگ درویشپور)، «یورش» (محسن محسنینسب)،«شمارش معکوس» (اکبر حر)، «گارد ویژه» (پرویز صبری)، «ارابه مرگ» (رضا قهرمانی) و «فرار بزرگ» (ناصر محمدی) در سالهای بعد از جمله اینگونه فیلمها بودند.
ویژگیهای سینمای دفاع مقدس
اما در کنار این دسته فیلمهای سینما جنگ، آثاری درباره جنگ تحمیلی جلوی دوربین رفتند که به جای حادثهپردازی و تاکید بر درگیریهای فیزیکی، به روحیات ویژه رزمندگان ایرانی پرداخته و بر اساس فرهنگ اعتقادی و معنویات خاص جبههها، فضائی ویژه بهوجود میآوردند که با آن سینمای جنگ رایج، اختلاف فاحش داشت، همانند تفاوت اساسی جهاد آرمانی رزمندگان ایرانی با سربازان مزد بگیر خارجی. از همین روی به حق نام «سینمای دفاع مقدس» را به خود گرفت.
فیلمسازانی که اینگونه سینمای جنگ را در کادر دوربینهایشان قرار دادند، تلاش داشتند با حداقل نمایش و یا در پرده نشان دادن درگیریهای جنگ، به روحیات رزمندگان اسلام راه پیدا کنند. روحیاتی که بر اساس اعتقادات محکم قلبی ره به عوالم الهی و قدسی برده و فضائی زیبا از معنویت و ارتباطات معنوی خلق مینمود. به هرحال این ویژگی، امتیازی بود که رزم و دفاع مقدس و الهی سربازان سپاه اسلام نصیب سینماگران کرد و این فیلمسازان با ساختاری برگرفته از اکسپرسیونیسم آمیخته به رئالیسمی شاعرانه، این حالات را جلوی دوربین بردند.
دیار عاشقان (حسن کاربخش)، کیلومتر پنج (حجتالله سیفی) و پیشتازان فتح (ناصر مهدیپور) نخستین تلاشها در این مسیر بود. اگرچه تا حدودی خام دستانه و تجربی نشان میداد.
رسول ملاقلیپور نیز با دو فیلم «سقای تشنه لب» و «نینوا» در اوایل دهه 60، سعی نمود فضای معنوی این آثار را تقویت بخشد اما فیلم «پرواز در شب» او در سال 1365 نقطه عطفی به شمار آمد که برای اولین بار با نمایش تضاد و درگیریهای درونی رزمندگان ایرانی و ابعاد مختلف روحیات آنها در ظرفیتهای گوناگون، بعد جدیدی از مسائل مبتلابه این افراد را به تصویر کشید.
ابراهیم حاتمیکیا در «مهاجر» این ویژگی را در قالب هوشمندانه استحاله یک هواپیمای شناسایی بیموتور در باورهای هدایتگران آن، به نمایش گذارد و همه را در آن نمای پایانی که مهاجر، پلاکهای رزمندگان شهید را بر دماغه خویش و میان ابرهای آسمان بیکران پرواز میدهد، مستتر ساخت که گویی این ارواح شهداست که در اوج آسمان در پرواز میباشند و یا در فیلم «دیدهبان»، امدادهای غیبی و همراهی سمبلیک فرشتگان بر اساس آیات قرآنی را در باند صوتی سکانس تنهائی دیدهبان در راه محل ماموریتش، وجهی سینمایی بخشید.
همچنین است کاربرد بیان تصویری تفکر و باور «زنده بودن شهدا در طول زمان» در فیلم «سفر به چزابه» که رسول ملاقلیپور آن را با استفاده از جریان سیال ذهن در ساختار روایتی و سینمایی اثرش گسترانید.... و فیلمهایی همچون «انسان و اسلحه» (مجتبی راعی)، «عبور» (کمال تبریزی)، «تا مرز دیدار» (حسین قاسمی جامی) و «در جستوجوی قهرمان» (حمید رضا آشتیانیپور) در ادامه آن آثار و با همان حال و هوا ساخته شدند تا فصل دیگری در سینمای دفاع مقدس گشوده شود.
از رابطه بابا عقیل به واسطه فرزندش با فضای صمیمی جبهه در فیلم «هور در آتش» (عزیزالله حمیدنژاد) تا تصویری دیگر از امدادهای غیبی الهی در «تویی که نمیشناختمت» (محمد ابراهیم سلطانیفر) و تا تلاش برای ثبت تصویری رشادتها و فداکاریهای رزمندگان اسلام که در کادر کوچک دوربین نمیگنجید در «چشم شیشهای» (حسین قاسمی جامی) نیز در همین راستای نمایش فرهنگ ویژه دفاع مقدس مردم ایران در کادر دوربین قرار گرفتند و فیلمسازان جوان بهخوبی توانستند برای به تصویر کشیدن این فرهنگ، تمهیدات تصویری مناسب و نو به کار ببرند.
قهرمانان در سینمای دفاع مقدس
گروهی دیگر از سینماگران دفاع مقدس سعی کردند این فضاهای عرفانی را با جذابیتهای سینمای کلاسیک به گونهای همراه کنند که نه حادثهپردازی صرف غالب شود و نه فیلم جنگیشان خالی از عناصر ویژه این سینما یعنی درگیری مسلحانه و تعقیب وگریز یا صحنههای نبرد شود.
نخستین اثر این سبک و سیاق، فیلم «گذرگاه» در سال 1365 ساخته شهریار بحرانی بود و «کانی مانگا» در سال 1366 به کارگردانی سیفالله داد دومین گام در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس محسوب شد که با تکنیک و ساختار سینمایی خاص فیلمهای جنگی ساخته شد.
فیلم «افق» در سال 1368 به عنوان الگویی مطرح گردید که از سوی بنیاد سینمایی فارابی به عنوان رکن اصلی سینمای هدایتی/ حمایتی سالهای دهه 60، برای ساخت فیلمهای دفاع مقدس ارائه شد. سینمایی که عناصر ویژه دفاع مقدس مردم ایران و فرهنگ خاص رزمندگان آن را با پارامترهای فیلمهای جنگی/حادثهای همراه تکنیک و ساختار قابل قبول درهم میآمیخت و از سال 72 تقریبا وجه غالب سینمای دفاع مقدس گردید.
در همین زمینه فیلمهایی همچون: «آخرین شناسایی» (علی شاه حاتمی)، «سجاده آتش» (احمد مرادپور) و «حماسه مجنون» (جمال شورجه) کل سینمای دفاع مقدس را در اوائل دهه 70 تحت تاثیر قرار دادند و نوعی سازگاری مابین درونمایههای ارزشی فیلم دفاع مقدس و جذابیتهای تکنیکی فیلمهای جنگی معمول برقرار ساختند.
در ادامه آنها آثاری همچون «حمله به اچ 3» (شهریار بحرانی) و «دایره سرخ» (جمال شورجه) ساخته شدند و سبک مذکور را اعتلا بخشیدند. اما احمدرضا درویش با فیلم «کیمیا» (1373) و سپس«سرزمین خورشید» (1375) سینمای دفاع مقدس را پس زمینه ژانرهای دیگر قرار داد و این نوع سینما را در عرصهای نوین آزمایش کرد که با فیلم «دوئل» (1382) ادامه یافت.
دو قسم دیگر از سینمای جنگ یعنی «کمدی» و «ضد جنگ» از سال 74 و با دو فیلم «لیلی با من است» و «نجاتیافتگان» به سینمای دفاع مقدس راه یافت و اگرچه در ادامه نتوانست، آنچنان که شایسته دفاع مقدس مردم ایران بود، ادامه یابد، اما به هر حال در تجربههای نخست خود، چندان غیرقابل قبول نبودند.
حکایت ناگفتههای جنگ و نمایش آنچه در سالهای جنگ و اوایل دوران پس از آن نوعی «تابو» به حساب میآمد در اواخر دهه 70 و اوائل دهه 80، در سینمای دفاع مقدس مطرح گردید؛ فیلمهایی مانند: «هیوا» (رسول ملاقلیپور)، «پرواز خاموش» (حسن برزیده)، «قارچ سمی» (رسول ملاقلیپور)، «مرزی برای زندگی» (رضا اعظمیان)، «مزرعه پدری» (رسول ملاقلیپور) و... همگی از جمله این نوع آثار از ناگفتههای دفاع مقدس به شمار رفتند.