نگاهی به کتاب «رنج بیپایان عشق»
روشنایی از میان درد و رنج
ثریا دهقان
کتاب«رنج بیپایان عشق» خاطرات خودنگاشت سرباز نگهبان «علیاوسط تنهائی» از انتشارات سوره مهر، خواننده را با جوان روستایی آشنا میکند که دست بر قضا به شهر میآید و در گارد شهربانی و سپس کمیته مشترک ضدخرابکاری استخدام میشود.
«اوسط تنهائی» در «رنج بیپایان عشق» دست به قلم شده، برای نگاشتن هر آنچه که خواسته و ناخواسته در دهه 1343 الی1357 تجربه کرده است. روایتی منسجم از اوسط تنهائی که ما را از چهارده سالگی با باورهای عامیانهاش آشنا میکند. با ذهنیتی کودکانه که مثلا اگر در تهران گم شود، روغناش را میگیرند و یا اگر آدمهای گناهکار به ضریح دست بزنند، سنگ و یا به حیوان تبدیل میشوند. بعد از تجربه زندگی در شهر، او خود را به پادگان عشرتآباد میرساند تا خرج خودش و مادرش را دربیاورد. تلاشی که به ما یادآور میشود، جوانانمان با چنین سختیهایی از پا در نیامدند و برای نجات خود در روزهای سخت زندگی تلاش کردند که البته در هر دوره از تاریخ برای اکثریت جوانان صادق بوده است. علی برای ادامه دادن مجبور بود آزار و اذیتهای حین خدمت را تاب بیاورد.
«فعالیتهای بدنی بیش از حد از یکسو و سن و سال جوانی از سوی دیگر باعث میشد ما از جیرههای غذایی پادگان سیر نشویم. هر زمان به مرخصی میرفتیم، مقداری نان و خرما میخریدیم و در کمدهایمان مخفی میکردیم. اما وقتی گروهان در میدان آموزشی بود و در آسایشگاه کسی نبود، سرگروهبان «سرمست» کمدها را زیر و رو میکرد و نان و خرماها را برای خود شیرینی به عنوان کشفیات پیش فرماندهان میبرد.»
«اوسط تنهائی» بر آن است که بگوید؛ برای زیستن در دل دشمن، به قلب و ذات انسانی باید رجوع کرد. او به دستورات مافوق اعتنایی نمیکرد؛ چرا که زندانیان انقلابی در بند برایش حکم معلم داشتند. به هر کدام از آنها دلبسته بود و با اعدامشان و شکنجهها، ضربه شدید روحی را در خود تحمل میکرد. او ضمن خدمت در رژیم شاهنشاهی، گویی در نهضت انقلاب بود و از آنها بسیار میآموخت. «اوسط تنهائی» با ذاتی انسانی و تعلیمپذیر در خدمت چهرههای مشهور انقلابی بود. خاطرات سلولهای مختلف در دوره شاهنشاهی به قلم یک سرباز نگهبان جذابیت روایت این کتاب را دو چندان میکند. علاوهبر سواد ادبی نویسنده، ما شاهد افکار والای سرباز نگهبان علی اوسط تنهائی هستیم. او در کنار روایت خاطرات خود، خاطرات بازداشتگاههای ساواک، زندان و شکنجه آنها همچون علی شریعتی و عزتشاهی را هم مینویسد.
«رنج بیپایان عشق» به مانند دیگر داستانهای انقلابی دهه 50 نیست و این باعث روانی کتاب برای قشر جوان امروز شده است. فضائی سرشار از شور و رنج جوانی برای رسیدن به اهدافی که غیرمنتظره در مسیر علی قرار میگیرد. نویسنده در مقدمه مینویسد: «نوشتههایی که پیش روی شماست، یک داستان نیست. واقعیتی است انکارناپذیر از آن سالهای خاک و خون و اختناق دهه 1350 که چگونه جوانان پاک و مبارز این مرز و بوم به جرم عدالتخواهی در تپههای اوین و میدان چیتگر به جوخههای اعدام سپرده میشدند و یا در سلولها زیر شکنجه کشته میشدند.»
نثر ساده و بیتکلف علیاوسط تنهائی او را نه تنها از ردیف نویسندگان خبره ادبیات پایداری جدا نمیکند؛ بلکه هم ردیف با آنها معرفی میکند. خواننده سطر به سطر با راوی همراه میشود و با هر صفحه که پیش میرود، بیشتر به تبحر نویسنده در انسجامبخشی اثر پی میبرد.
راوی به عنوان یک انسان عادی در داستان نقش دارد. تصویری که یک سرباز نگهبان از شکنجهها و زندانیهای انقلاب اسلامی در بند حکومت پهلوی میدهد، ما را از ذهنیت سیاسی به دور نگه میدارد تا بتوانیم درست ببینیم.
ضمن اینکه میتوان به عواطف انسانی حاکم در کتاب اشاره کرد که در سرتاسر داستان غالب است. علیاوسط تنهائی به عنوان سرباز نگهبان، چهرههای مشهور سیاسی را طوری معرفی میکند که گویی همزمان با مخاطب، آنها را برای اولین بار در بند حکومت ظالم شاهنشاهی دیده و حالا آنها جلوی چشمان او در حال شکنجه هستند.