جشنـواره فـیلم فـجر در نـگاه شهید آوینی
مهدی امیدی
جشنواره فيلم فجر، درواقع ویترین تولیدات یکساله سینمای ایران تعریف شده است. هر چند که در سالهای اخیر، خیلی از تولیدات هم به جشنواره راه نمییابند یا نمیرسند. اما با نگاه آرمانی و مطلوب، این جشنواره بهجاي اين كه ويتريني براي نمايش وضع موجود سينماي ايران باشد، باید به همايشي براي رسيدن به وضعیت بهتر سینمای ایران تبديل شود. سخت و دشوار اما دست يافتني است كه جشنواره فيلم فجر را به جایگاهی آرمانی رساند و نقش آن را از محدوده فعلی و نمايش آنچه هست به نقش مطالبات و آنچه بايد باشد تغيير داد. به اين ترتيب كه جشنواره فيلم فجر به جاي نمايش سياستگذاريهاي سينمايي، تبديل به تجليگاه هويت سينماي ايران شود.
هربار كه از هويت سينما، سينماي انقلاب و سخناني از اين دست ياد ميشود، بيش از هركس، ياد و راه سيد مرتضي آويني ميدرخشد. به همين دليل، نمیتوان بدون پاسداشت ياد آن شهيد هنرمند و استاد سينماي انقلابي، جشنوارهاي را آغاز كرد كه از محصولات فرهنگي انقلاب اسلامي است. جشنوارهاي كه با انفصال از هويت اصيل انقلابي، به قول شهيد آويني، «هياهوي بسيار براي هيچ» است. هويت هر مخلوق و هر پديدهاي، براساس هدف و مقصود آن شكل ميگيرد. آويني، هدف آرماني جشنواره فيلم فجر را «سينماي مبارزه» ميدانست و در اين باره تصريح كرده بود: «حرف ما اين نيست كه سينماي جنگ بايد در دستور كار جشنواره قرار بگيرد، بلكه ميگوييم كه سينماي مبارزه بايد منظر غايي و مقصود نهايي جشنواره و دست اندركاران محترم امور سينمايي كشور باشد. اگر امت مسلمان ايران، هويت حقيقي خويش را در مبارزه يافته است، سينماي ايران نيز بايد هويت مستقل خويش را در سينماي مبارزه پيدا كند.»
بدون شك مهمترين عامل فراز و فرودهاي جشنواره فيلم فجر و اين كه گاهي شأن آن نزول ميكند، عدم تعريف هويت، مقصود وافق آن است. همچنانكه شهيد آويني نيز تأكيد ميكرد: «ما بايد بنشينيم و يك بار براي هميشه تكليف خود را بفهميم. به راستي اين همه هياهو براي چيست؟ هياهوي بسيار براي هيچ و يا حتي كمتر از هيچ؟ اگر جشنواره فجر حقيقتاً ميخواهد سينماي ايران را درطريق كسب هويت حقيقي خويش مدد رساند، بايد افق حركت خويش را به خوبي باز شناسد و گامهاي خويش را آنچنان تنظيم كند كه در نهايت به اين آمال و آفاق منتهي شود. لفظ برنامهريزي هم از آن الفاظ رايجي است كه معده ژورناليسم از آن تغذيه ميكند. اما به هر تقدير، تعيين مقصد اولين كاري است كه بايد براي برنامهريزي انجام گردد. ما در جستوجوي چه هستيم؟ جلوه فروشي و شهرت طلبي؟ تكنيك برتر؟ كسب وجهه دموكراتيك در نزد غربيها و غربزدگان؟ پرورش سينماگراني كه بتوانند جوايز جشنوارههاي از ما بهتران را درو كنند؟ اعتراف به ده سال اشتباه؟! از بين بردن و انكار همه دست آوردهاي گرانقدر هشت سال دفاع مقدس؟... و يا همراهي و همزباني با امتي كه علمدار مبارزه براي احياي اسلام در سراسر جهان هستند؟ كداميك؟»
آري! اگر تعاريف، مقاصد و هويت جشنواره فجر معين گردد، باقي مسائل آن نيز حل خواهد شد. مي گويند «هركس چرايي زندگياش را بداند، چگونگي آن را نيز خواهد دانست» اين پيام، درباره ساير فعاليتها، ازجمله جشنواره فجر هم صادق است. مثلاً در هفتههاي منتهي به جشنواره امسال، حواشي بسياري درباره تحريم جشنواره، رد دعوت داوري و غيره ايجاد شد. اين در حالي است كه اگر هويت و غايت جشنواره در مسير درستي تعيين شود، هيچ يك از اين مشكلات، پيش نخواهد آمد. همان طور كه شهيد آويني درباره داوران و داوري جشنواره فجر معتقد بود: «مقصود ما اين نيست كه جشنواره فجر ميبايست جايزه خويش را از سر صدقه! به يك فيلم جنگي مي داد. خير، فيلمسازان حزباللهي هم مثل بسيجيها، رضايت خدا را در نظر دارند و از اين بازيچهها مستغني هستند؛ اما وقتي همه اين حقيقت را ميدانند كه حركت سينماي كشور در سالهاي آينده به شدت متأثر از داوريهاي جشنواره فجر است، آيا نبايد توقع داشت كه اين داوريها همسو با صيرورت تاريخي انقلاب اسلامي باشد و مؤيد اين هويت فرهنگي عميق كه امت مسلمان ايران يافتهاند؟»به نظر ميرسد كه پس از گذشت 42 دوره، ديگر وقت آن رسيده است كه اين جشنواره هويت، مسير و مقصد خودش را تثبیت كند.