واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش شانزدهم
پنجمین جشنواره فیلم فجر و چراغ سبز برای جشنوارههای خارجی
سعید مستغاثی
نپذیرفتن فیلمهای جنگ و دفاع مقدس و انقلابی در جشنواره چهارم فیلم فجر و سرازیر کردن بدون تعارف همه جوایز به فیلمهای بیربط و خنثی و حتی مغایر با اهداف و آرمانهای فجر انقلاب اسلامی، زمینهای شد برای حضور فیلمسازان قبل از انقلاب در جشنواره فیلم فجر که تا آن دوره رسمیت چندانی نداشت و تقریبا به قول معروف به صورت چراغ خاموش پیش میرفت. طرحی که سالها زمینهچینی شد؛ در جشنواره چهارم خشتهای اولش را نهادند و سرانجام در پنجمین جشنواره فیلم فجر تحقق یافت.
در پنجمین جشنواره فیلم فجر آنچنان حضور فیلمسازان پیش از انقلاب، چشمگیر بود که حتی صدای ماهنامه فیلم (به عنوان نزدیکترین رسانه و حتی به گفته برخیها، خطدهنده به مدیران سینمایی) را نیز درآورد. ماهنامه فیلم در ویژهنامه خود برای پنجمین جشنواره فیلم فجر از محمد بهشتی به عنوان دبیر جشنواره پرسید:
«... امسال در جمع فیلمسازان شرکتکننده در جشنواره چند اسم مشخص هم از فیلمسازان صاحبنام قبل از انقلاب وجود دارند، پارسال گفته شد که فیلمهای اینها در بخش مسابقه شرکت داده نخواهند شد. آیا امسال هم اصرار هست که این فیلمها خارج از بخش مسابقه باشند؟...»
بهشتی پاسخ میدهد:
«... پارسال چنین بود، ولی امسال قرار نیست اینطور باشد. در مسابقه هم میتوانند شرکت کنند، فرقی نمیکند که فیلمساز صاحب نام قدیمی باشد یا فیلمساز گمنام جدید. داوران بهترین فیلمهای تولید شده را انتخاب میکنند، فارغ از این که قبلا آن فیلمساز چه فیلمی ساخته و یا احتمالا چه فیلمی در آینده خواهد ساخت...»
فیلمهایی که دیروز بنبست بودند
و امروز...
بهشتی در حالی حضور فیلمسازان قبل از انقلاب در جشنواره فیلم فجر را اعلام کرد که حتی خود به همان سینمای به اصطلاح اعتراضی آنها که در توجیه حضورشان برای سینمای بعد از انقلاب، دلیل آورده میشد هم معتقد نبود و به فعالیت آنها علیه رژیم شاه که مطرح میشد، باور نداشت. او در همان گفتوگو با ویژهنامه ماهنامه فیلم برای پنجمین جشنواره فیلم فجر اظهار کرد:
«... فضای روشنفکری آن زمان بنبست بود. عملا یک موضوع طرح بنبست در مناسبات اجتماعی و هر زمینهای که مربوط به جامعه شود، پیام اصلی فیلمساز روشنفکر ماست... همه اینها ملهم از یک جریان فکری هستند. جریانی که بعد ازانقلاب بطلانش ثابت شد. نمیتواند منت بگذارد که من به حرکت انقلاب کمک کردم. به خاطر اینکه او در فیلمهایش یک بنبست را مطرح میکند و این جز این که مخاطبش را به بنبست بکشاند، هیچ کار دیگری نمیکند. پیام فیلمساز به مخاطبش این است؛ مسئله به مراتب بزرگتر از توست، تو به مراتب حقیرتر از این مشکل هستی و نمیتوانی آن را حل کنی... به این خاطر، موضوعهایی که فیلمساز نگاه میکرد، غریب بود. شخصیتها غریبهاند. مضامین غریبهاند. بهتدریج میبینیم خیلی از مسائلی که در این مملکت اتفاق میافتاد، راهی به کارهای دراماتیک و سینمای ما نداشت...»
از میان 70-80 فیلم تولیدی در سال 1365، تنها 8 فیلم (حدود 10 درصد) درباره دفاع و جنگ و جبههها یعنی اولویت مسائل کشور، تولید گردید و بقیه فیلمها هرکدام سازی دیگر مینواختند. فیلمهایی مانند:
«ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی)، «خانه دوست کجاست» (عباس کیارستمی)، «طلسم» (داریوش فرهنگ)، «دستفروش» (محسن مخملباف) و اجاره نشینها (داریوش مهرجویی).
فیلمهایی که اغلب ساخته و تولید فیلمسازان قبل از انقلاب بودند. در واقع پنجمین جشنواره فیلم فجر، اولین دوره این جشنواره بود که در آن، حضور سینماگران قبل از انقلاب که تا دورههای پیشین تابو محسوب میشد، رسمیت یافت و این فیلمسازان به طور علنی در مهمترین جشنواره انقلاب و نظام اسلامی شرکت کرده و جوایز متعددی هم گرفتند!
جشنواره فیلم فجر پنج بسیار دور از عملیات کربلای پنج
در شرایطی که جبهههای دفاع مقدس در میانه یکی از عظیمترین و گستردهترین عملیات طول تاریخ جنگ تحمیلی قرار داشت، عملیاتی که سرانجام حامیان پشت پرده صدام یعنی آمریکا و کشورهای عربی و اروپایی را به میدان آورد، اما فیلمهای جشنواره پنجم فیلم فجر چنان بودند که گویی هیچ اتفاقی در کشور و برای سرزمین ایران نیفتاده و یا در شرف وقوع نیست. هیچ نشانی از ایران انقلابی و درد و رنجها و مبارزات و مقاومتهای مردمش در آن نبود. این فیلمها مردم را به جایی دیگر حوالت میدادند، جایی که در اوج مقابله با دردهای اصلی، مردم را به بازی و شوخی با دردهای بسیار جزئی و خفیف ناشی از همان درد اصلی میکشانید.
و همین فیلمها در جشنواره پنجم، تقریبا اغلب جوایز اصلی را به خود اختصاص دادند؛
«خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی 3 جایزه بهترین کارگردانی و بهترین صدابرداری و جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت نمود، «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی علاوهبر نامزدی در6 رشته از 9رشته اهدای جوایز، دو جایزه بهترین بازیگری نقش اول و دوم مرد را گرفت، «اجارهنشینها» از داریوش مهرجویی در 7 رشته کاندیدای دریافت جایزه بود و «شیر سنگی» مسعود جعفریجوزانی در حالی که نامزد دریافت 8 جایزه بود، لوح زرین بهترین فیلمنامه و صداگذاری را دریافت نمود.
در این میان سهم سینمای انقلاب و دفاع مقدس تنها یک فیلم «پرواز در شب» ساخته مرحوم رسول ملاقلیپور بود که ناگزیر لوح زرین بهترین فیلم را به آن دادند. کلمه «ناگزیر» را از این روی به کار بردم، زیرا برخلاف قواعد سینمایی و جشنوارهای که معمولا برنده جایزه بهترین فیلم، میبایست در رشتههای کارگردانی و فیلمنامه حداقل در حد نامزدی حضور داشته باشد، اما فیلم «پرواز در شب» نه تنها در هیچکدام از شاخههای کارگردانی و فیلمنامه حتی نامزد دریافت جایزه هم نبود، در رشتههای فنی اصلی مثل فیلمبرداری و تدوین نیز کاندیدای دریافت جایزه نشد. حتی در هیچیک از شاخههای بازیگری نیز این فیلم با وجود گروهی از بازیگران توانا همچون تاجبخش فناییان، جعفر دهقان، مرحوم فرجالله سلحشور، علی یعقوبزاده و... نامزد دریافت جایزه نگردید!
جایزهای از سر رفع تکلیف
از طرف دیگر معمولا در جشنوارهها، جایزه بهترین فیلم به سیاستهای رسمی جشنواره تعلق دارد. از همین روی جایزه بهترین فیلم جشنواره پنجم فیلم فجر، ناگزیر به فیلم «پرواز در شب» اعطا شد که ظاهرا در جهت سیاست رسمی دولت مبنی بر حمایت از جنگ و دفاع مقدس بود! و براساس سنت جشنوارهها که در واقع جایزه اصلی فیلم برتر به نام جایزه ویژه هیئت داوران اهدا میشود، این جایزه در جشنواره پنجم فیلم فجر به همراه لوح زرین بهترین کارگردانی به فیلم «خانه دوست کجاست» اهدا شد.
به دنبال این تحرکات شبه روشنفکرانه مدیران سینمایی در پنجمین جشنواره فیلم فجر بود که اربابان جشنوارههای خارجی نیز عملکرد ضد فجر این مدیران را پاسخ داده و فیلمهای برگزیده جشنواره پنجم مانند «خانه دوست کجاست؟»، «ناخدا خورشید»، «شیر سنگی» و «اجارهنشینها» در جشنوارههای غربی به توفیقات و جوایز متعددی دست یافتند.
«خانه دوست کجاست» و «ناخدا خورشید» در یکی از نخستین توفیقات جشنوارهای، در دو سال پیاپی پلنگ برنزی جشنواره لوکارنو (جشنوارهای که امروز به عنوان یکی از دشمنان و تحریمگران سینمای ایران درآمده) را دریافت کردند.
همان سینمای جشنوارهای که به تدریج مانند خوره، روح سینمای با هویت ایرانی را بلعید و به عنوان یکی از مهمترین آسیبهای سینمای پس از انقلاب، این سینما را به سمت و سویی برد که هیچ نشانی از دغدغهها و باورها و اندیشههای مردم ایران نداشت و بیش از آن ضمن مذمت سبک زندگی و فرهنگ ایرانی و اسلامی، به ترویج و تبلیغ فرهنگ اروپایی و آمریکایی میپرداخت تا به مذاق مدیران جشنوارههای خارجی خوش بیاید و جایزکی کف دست این گروه از فیلمسازان بگذارند.
هیئت داوران بخش مسابقه جشنواره به جز محمد بهشتی (دبیر جشنواره، مدیر بنیاد سینمایی فارابی و از مدیران سینمایی)، منوچهر عسکرینسب (که در جشنواره قبل، فیلم به اصطلاح الگویی «آن سوی مه» را ارائه کرده بود)، محمدباقر کریمیان (عضو هیئت امنای بنیاد فارابی)، منوچهر محمدی (که در آن روزگار هنوز وارد سینما نشده بود و احتمالا در تلویزیون مشغول به کار بود) و عطا مهاجرانی بودند.
یک بخش خارجی گستردهتر
بخش خارجی دوره پنجم جشنواره فیلم فجر، گستردهتر از دورههای پیشین بود و علاوهبر بخش «سینمای دهه هشتاد» و «چشمانداز سالهای دور در سینمای کودکان و نوجوانان»، بخشی تحت عنوان «منظر سینمای سه قاره» با فیلمهایی همچون پرچمهای سامورایی (هیروشی ایناگاکی)، راه (یلماز گونی)، شیخ بوعمامه(بن عمر بخشی) و... و همچنین «نمایشهای ویژه» با 25 فیلم مثل: قلب (لوییجی کومنچینی)، 1984 (مایکل رادفورد)، روباه خاکستری (فیلیپ بورسوس)، انتخاب اسلحه (آلن کورنو)، بیا و بنگر (الم کلیموف)، تودو مودو (الیو پتری)، آخرین نبرد (بوک بسون)، مرد مرمرین (آندری وایدا) و... برگزار کردند. فیلمهایی که اغلب برای اکران عمومی خریداری شده بودند و در سالهای بعد در سینماها و سپس تلویزیون به نمایش گذاشته شدند.