بیچاره حکیمباشی ! (گفت و شنود)
گفت: یکی از ضد انقلابیون فراری در نامهای به دوستش در ایران نوشته است؛ فکر ترک ایران و پناهندگی در خارج کشور را از سرت بیرون کن!
گفتم: علتش را توضیح نداده؟!
گفت: برای دوستش نوشته اینجا مطالب و گزارشهایی را که انتشار آنها علیه ایران برای خودشان سبک و رسواکننده است، از زبان ما مطرح میکنند.
گفتم: ننوشته چرا؟!
گفت: نوشته برای اینکه بسیاری از این اخبار و گزارشها غیرواقعی است و اپوزیسیون را برای انتشار آن سپر بلا میکنند!
گفتم: کریمخان زند مریض شده بود حکیمباشی را آوردند، گفت؛ خان را باید تنقیه کرد! کریمخان با عصبانیت گفت؛ مرا میخواهی تنقیه کنی؟ حکیمباشی از ترس گفت؛ نه قربانت شوم! خودم را عرض کردم! و از آن پس هر وقت خانزند مریض میشد، حکیمباشی را
تنقیه میکردند و از قضا، کریمخان حالش خوب میشد!