یک شهید، یک خاطره
فرماندة عادل
مریم عرفانیان
لباسهایی کهنه و پوتینهایی رنگ و رو رفته پوشیده بود؛ درست در هیئت یک بسیجی در سنگری دورافتاده! بعداً در غیاب او برای نیروها سخنرانی کردم و از منش و افتادگیاش گفتم.
- این از عظمت و اخلاص یک فرمانده و سردار اسلام است که مثل نیروهای زیردستش لباس بپوشد.
نمیدانم چطور خبر به او رسیده بود که گفت: «حاجآقا بهتر بود از این موضوع عبور میکردید و چیزی راجع به من نمیگفتید.»
گفتم: «برایم جالب بود که شما به عنوان یک فرمانده لایق این لباس رو بپوشید.»
گفت: «علتش این هست که گاهی سهمیه لباس و پوتین به همه نیروها نمیرسد. لباسهای کهنه رو میپوشند و دیدم اگر مثل آنها نباشم فرمانده عادلی نیستم.»
براساس خاطرهای از شهید ولیالله چراغچی مسجدی
راوی: حجتالاسلام بختیاری، همرزم شهید