یک شهید، یک خاطره
ذاکر مجروح
مریم عرفانیان
در آخرین لحظات شهادت کنارش بودم.
گلوله پهلویش را شکافت. لب باز کرد و شروع به گفتن ذکر یا مهدی(عج) کرد... عشق خاصی در صدایش موج میزد. با آن حال بر خاک نیفتاد؛ همچنان میجنگید و ذکر حضرت را بر لب داشت. به یاد آقا صاحبالزمان (عج) بود و چه سعادتی بالاتر از اینکه در چنین شرایطی بازهم ذاکر آقا بود. قطعاً از آنسو نیز به ابراهیم عنایتی شده بود که چنین حال و هوایی داشت. چند دقیقه بعد گلوله آرپیجی به طرفش آمد و سعادت ابدی نصیبش شد.
با آن حال و هوایی که در آخرین ثانیهها داشت، به جرات میتوان گفت قبل از شهادت، حضرت را زیارت کرده بود. ابراهیمی که یک عمر عشق و ارادت به صاحبالزمان (عج) داشت، بالاخره ثمره عاشقیاش را گرفت.
بر اساس خاطرهای از شهید ابراهیم امیرعبّاسى
راوی: جواد حامد، همرزم شهید