رقص خون قصه یک آرمان
رسول شمالی ورزنده
مستند«رقص خون»اگرچه از زاویهای دیگر به زندگی شخصی شهید آرمان علی وردی هم میپردازد اما در ابعاد خاص تر، راوی حقایقی است که پرده از نحوه جنایت عدهای از سرسپردگان به رسانههای معاند و رقص خون آنها بر شهادت مظلومانه این طلبه بسیجی میدارد. شهید آرمان علی وردی طلبه جوان ۲۱ ساله حوزه علمیه آیتالله مجتهدی و بسیجی یگان امنیتی
امام رضا(ع) و اهل منطقه شهران تهران بود که در ماموریتهای بسیج برای مقابله با اغتشاشات و ناآرامیها همواره در میدان کارزار حضور پیدا میکرد. او ۴ آبان ۱۴۰۱ بدون هیچ سلاح و تجهیزاتی و تنها با یک کوله پشتی شامل کتابهای حوزوی برای دفاع از امنیت و ناموس مردم به شهرک اکباتان تهران رفته بود. در شهرک اکباتان گروهی که از قبل این شهید را شناسایی کرده بودند با وی برخورد میکنند. آرمان در لحظه عبور از کنار آنها به بهانه تیپ و ظاهر بسیجی از سوی تعداد زیادی از اوباش مورد حمله وحشیانه قرار میگیرد و این گروه داعشی سرانجام با بستن و با ضربات پیدرپی چاقو وی را کنار خیابان رها کردند که بعد از چند ساعت توسط نیروهای بسیجی پیدا و به بیمارستان بقیهالله(عج) منتقل شد اما به دلیل شدت خونریزی در ۶ آبان ۱۴۰۱ به شهادت رسید. برای روشن شدن حقایق این موضوع و نحوه دستگیری و به دام افتادن عناصر ضدانقلاب و جنایتکاران وابسته به استکبار جهانی و صهیونیست که دست به چنین فاجعه ضدبشری زدند و برای روشن شدن اذهان عمومی و مردم، فیلمسازان جوان و متعهد کشورمان دست بهکار شدند و با حمایت و همکاری مرکز مستند سوره، قصه واقعی این حادثه هولناک را هرچند در زمان کوتاه ۲۳ دقیقهای اما گویا و تاثیرگذار در قالب یک فیلم مستند ساختند. این مستند برای اولین بار سه شنبه ۱۰ مرداد از شبکه سه سیما به نمایش گذاشته شد. مستندی که به نوعی افشاکننده توطئهها و فتنههای از قبل برنامهریزی شده رسانههای معاند همچون ایران اینترنشنال،
بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، شبکه تلویزیونی من و تو، شبکه تلویزیونی منافقين و... در همین رابطه است. آنچه با تماشای مستند
«رقص خون» در اولین نگاه برای بیننده و مخاطب این برنامه بسیار ملموس و قابل درک است، هدف بزرگ نسل جوان امروز است؛ نسلی که هرگز دوران انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن مثل دوران دفاع مقدس و سایر اتفاقات ریز ودرشت انقلاب را ندیده و حس نکرده، جوانهایی که تنها ۲۰ بهار از زندگی خود را پشت سرگذاشتهاند و قصه آرمان هم قصه یکی از همین عزیزانی است که اگرچه تنها ۲۱ سال از عمر سنی خود را پشتسر نهاده اما به قدری پایبند به آرمانها و اصول انقلاب است که گویی خود در شکل گیری انقلاب حاضر بوده است.«رقص خون»یک أثر تلویزیونی است که میخواهد با زبان تصویر به بخشی از واقعیتهای پس از انقلاب اسلامی بپردازد؛ به همه آنچه ما از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا حالا با آن دست و پنجه نرم کردهایم؛ انواع و اقسام فتنهها و توطئههای استکبار جهانی، صهیونیسم، استعمار پیر انگلیس اعم از جنگ تحمیلی، جنایات منافقين، ترور شخصیتهای سیاسی و حکومتی، برپایی فتنهها و در نهایت اغتشاشات در کشور و... در واقع هدف اصلی تولید مستندی همچون«رقص خون»نشان دادن آن روی سکه ضدانقلاب در داخل کشور است.
یکی از ویژگیهای مستند «رقص خون»استفاده کارگردان آن از یک راوی جوان و طلبهای است که خودش هم مثل شهید آرمان علی وردی در حوزه علمیه آیتالله مجتهدی مشغول به تحصیل است. فرزام سلطانی، متولد دهه هشتاد و ۲۱ ساله مثل آرمان، راوی مستند«رقص خون» از دوستان نزدیک آرمان، طلبه حوزه علمیه آیتالله مجتهدی دارنده نشان طلای المپیاد ادبی، راوی قصه شهید علی وردی است. فضای بهشت زهرا در ابتدای این مستند با فرزام همراه میشود؛ او و دوربین، مزار شهدای بهشت زهرا(س) را طی میکنند. برخی از دوستان شهید آرمان در قطعه شهدا آرام گرفتهاند و یادی از مربی شهید آرمان که او هم جزء همین شهداست. دوربین در بخشی از این مستند بر سر مزار آرمان مکث میکند. همه دوستان و آشنایان جمع هستند، فرزام با یکی از دوستان شهید آرمان (علیرضا خلفی) مربی تربیتی اش که سر مزار آرمان است به گپ و گفت میپردازد و درنمایی نزدیک و در حالی که در حرکت هستند از اخلاق و رفتار و ویژگیهای زندگی فردی و اجتماعی شهید علیوردی صحبت میکنند، به عبارتی کارگردان این مستند به دنبال افرادی رفته که علی رغم اینکه با شهید علی وردی بسیار نزدیک هستند در جریان خصوصیات اخلاقی و رفتاری،اجتماعی و خانوادگی این شهید هم قراردارند و همین موضوع برجذابیت این مستند افزوده است. از طرفی در این مستند تلاش شده که با خانواده شهید آرمان علی وردی هم صحبت شود و در همین رابطه امیر نیک زاد کارگردان این مستند به همراه سیاوش مختاری تلاش کردند که این موضوع و ارتباط با خانواده آرمان را با به تصویر کشیدن محل و فضای سکونت این شهید، معرفی کنند. میبینیم که دوربین به همراه راوی، مسیری را طی میکنند که از لحاظ بصری به بیننده حالت انتظاری را میدهد. در ادامه دوربین وارد منزل شهید آرمان میشود و پای حرفهای دلی پدر، مادر و برادرکوچک او مینشیند. کارگردان سعی کرده که از زبان پدر و مادر و برادر شهید، ویژگیهای شخصیتی آرمان علی وردی را برای مخاطبان بیان کند و بهنظر میرسد که در این خصوص موفق عمل کرده است چراکه این کلامها میتواند شهید علی وردی را الگویی برای جوانهای امروز جامعه ما معرفی کند.
موضوع شهادت علیوردی یک واقعیت بود که خاله آرمان در سکانسی از این مستند بیان میکند و اینکه آرمان در سفری به کربلا در ارتباط تصویری از حرم اباعبدالله الحسین علیهالسلام از خالهاش میخواهد که دعا کند که شهید شود. بیان این واقعیت از نگاه دوربین مستند «رقص خون» ارزشهای دینی و توسل جوانان پاک ما را به اهل بیت(ع)
و آرمانهای اسلام و انقلاب نشان میدهد و اینکه شهید آرمان علی وردی، مدتها قبل از رسیدن به آرزویش بهدنبال شهادت بود. کارگردان این مستند آگاهانه سعی کرده که در این مستند از زاویهای خاص به مفهوم و ارزشهای شهادت بپردازد و در واقع آرمان را الگویی برای جوانان معرفی کند.
همچنین در ادامه این مستند تهیهکننده این مستند از برخی از تصاویر آرشیوی خانوادگی شهید آرمان علی وردی در دورهمیهای خانوادگی و مسافرت استفاده کرده است، صحنههایی از حضور آرمان در کنار اعضای خانواده و فامیل که فضای مستند را دگرگون کرد و برای مخاطب لحظههای خوبی را ایجاد میکند.
به هرحال تهیهکننده و کارگردان مستند«رقص خون» برای اینکه این مستند با جزئیات کامل برای بینندهها به نمایش گذاشته شود از همه فرآیندها بهره بردند؛ ازجمله علاقهمندی شهید آرمان به مسائل دینی و حوزوی،به همین خاطر در بخشی از روایت قصه«رقص خون»دوربین به حوزه علمیه آیتالله مجتهدی میرود جایی که آرمان در آن مکان مقدس آموزش طلبگی میدید در همین سکانس برخی از علما و اساتید و این حوزه و همدرسیهای آرمان از خصوصیات اخلاقی و اجتماعی و رفتاری شهید آرمان علی وردی سخن گفتند.
سیاوش مختاری تهیهکننده مستند
«رقص خون» همچنین تلاش کرد که بیشتر از فضاهایی برای فیلمبرداری استفاده کند که شهید آرمان علی وردی در آن حضور داشت و محسوس بود و در واقع لوکیشنهایی را انتخاب کرد که بتواند با واقعیت این مستند هم آهنگی داشته باشد. به همین منظور برخی از صحنههای تصویربرداری شده واقعی است و در زمان حادثه اتفاق افتاده است. حتی لحظه ضرب و شتم شهید آرمان علیوردی و صحنههایی که عده زیادی از اوباش وحشیانه بهسمت این شهید حملهور میشوند و برخی سکانسها و صحنهها هم در محل حادثه بازسازی شده است. به هرحال یکی از ویژگیهای ساخت مستند «رقص خون» پرداختن عوامل این مجموعه به جزئیات حادثه است که سعی کردند هم بهصورت روایتگری و هم در برخی از سکانسها با استفاده از تصاویر واقعی و نیز آرشیوی در این خصوص روشنگری کنند.
در سکانسی که به شب حادثه شهادت آرمان اختصاص دارد، امیر عباس پارسا از دوستان آرمان که به همراه این شهید در آن شب در شهرک اکباتان حضور داشت، ماجرای درگیری روایت میشود. پخش تصاویر شب حادثه که در آن ۳۰ نفر از اغتشاشگران و اوباش بهسمت شهید آرمان علی وردی هجوم میبرند، خوی ضدبشری اغتشاشگران ۱۴۰۱ را برای همه مردم و آزادیخواهان نمایش میدهد و توجه سازمانهای بینالمللی حقوق بشری جهان را به این امر معطوف میکند.
اما روایت «رقص خون» بعد از شهادت آرمان هم ادامه میباید؛ حالا مکان ضرب و شتم آرمان عزیز در شهرک اکباتان تهران که منجر به شهادت این عزیز شد به عنوان یک مکان مقدس برای همه جوانان و مردم تبدیل شده است. دوربین به فاصله نزدیک به محل حادثه میرسد. گلهای سرخ
پرپر شده روی مزار شهید نقش بسته است و خون شهید آرمان روی دیوار هنوز تازه است و یک دنیا آرمان که حالا در بین جوانان کشور موج میزند؛ آرمان زنده است چراکه انقلاب اسلامی زنده است و و پویا و در حال گسترش در همه عالم. و تصاویری که هرگز از ذهنها پاک نمیشود؛ تشییع حماسی پیکر پاک شهید آرمان علی وردی، طلبه بسیجی بر دستان مردم، آخرین تصاویری است که از طریق مستند«رقص خون» در قاب مینشیند و اشکهایی که برای آرمان عزیز از چشمها سرازیر میشود؛ پیر و جوان، مرد و زن، کسبه و کارمند، همه و همه برای آرمان عزیز آمدهاند و حضور این همه شور و شعور انقلابی را مستند« رقص خون»به نمایش میگذارد. شهید علی وردی بر دستان مردم تا خانه ابدی بدرقه میشود، اما آرمانش همچنان زنده و باقی است. و اینها تصاویری به یاد ماندنی است که در مستند«رقص خون» جاودانه میشوند.
در پایان باید گفت که ساخت این نوع مستندها و فیلمها میبایست بیشتر در دستور کار شبکههای رسانه ملی قرار بگیرد چراکه فیلمسازان جوان، انقلابی و متعهد بسیاری هستند که در رابطه با ساخت روایت شهدا آمادگی کامل دارند و میتوانند آثاری را در این خصوص تولید و به سازمان صداوسيما جهت پخش ارائه کنند و فقط میبایست از سوی رسانه ملی حمایت و پشتیبانی شوند. به هرحال امیدواریم که سازمان صداوسيما هم با حمایت از فیلمسازان جوان وانقلابی امکانات و بسترهای لازم را برای تولید اینگونه آثار فاخر در اختیار آنها قرار دهد. مستند «رقص خون» نمونه بارزی از این دست از آثار است که با نگاهی تازه و خلاقیت و ابتکار تولید شده است.