اخبار ویژه
کندی آمریکایی فهمید اما فعال فتنه سبز نخواست بفهمد
قائممقام حزب اعتماد ملی میگوید شرقگرایی اصولگرایان ضد منافع ملی است.
اسماعیل گرامیمقدم در روزنامه اعتماد نوشت: «پس از انتشار موضع روسیه درخصوص ماجرای جزایر ایرانی، افراد و جریاناتی که به صورت افراطی طرفدار رویکرد مطلقگرایی و راهبرد «شرقگرایی» هستند، ناگهان در بهت و حیرت و تعجب فرو رفتند و انگشت به دهان گرفتند. گویی که دوستی از پشت به آنها خنجر زده بود و اعتماد از میان رفته بود. این جریانات که برای خوشایند روسیه و چین راهبرد تاریخی موازنهسازی را کنار گذاشته بودند به جای واکنش درست، نسبت به تهدید تمامیت ارضی ایران، ترجیح دادند یا سکوت کنند یا از درِ توجیه وارد شوند! اما واقعیت آن است که نمیتوان به سادگی از مسئلهای به این میزان اهمیت که حاکمیت ملی را تحتالشعاع قرار داده، عبور کرد.
رویکرد بازگشت به شرق طی سالهای اخیر بهاندازهای برجسته شد که سایه سنگین آن بر سایر بخشهای حوزه سیاست خارجی ایران افتاد. ایران با این تصور به سمت کشورهایی چون روسیه و چین چرخید که تصور میکرد در بزنگاهها میتواند روی آنها حساب باز کند. اما روسیه نه از منظر اقتصادی، نه از نظر تمدنی و فرهنگی و نه از منظر ایدئولوژیک نسبتی با ایران نداشته و ندارد. نزدیکی بیش از اندازه ایران به روسیه به خصوص در پروندههایی چون سوریه با این استدلال انجام شد که روسیه قرار است از مواضع منطقهای ایران حمایت کند.
حمایتهای تمام قد ایران از روسیه در جنگ علیه اوکراین، آخرین پرده از تلاشهای ایران برای ایجاد روابط راهبردی با روسیه است... باید از مسئولان دولت سؤال کرد که روسیه چه رجحان و برتری نسبت به آمریکا، اروپا و... دارد که ایران اینگونه از آن دفاع میکند و بار آن را به دوش میکشد. اساسا روابط ایران و اروپا دچار تنشهای بسیاری شد، چون این ادعا مطرح شد که ایران در جریان تجاوز روسیه به اوکراین به این کشور پهپاد صادر کرده است. موازنهسازی یکی از ابزارهایی است که از طریق آن میتوان توازنی در صحنه سیاست خارجی ایجاد کرد. اگر مسئولان دولت اصولگرای سیزدهم به جای شرقگرایی افراطی، موازنهای میان مناسبات ارتباطی خود با شرق و غرب عالم ایجاد میکردند، روسیه و چین اینگونه مخالف منافع ملی ما عمل نمیکردند.
وقت آن رسیده است که ایران در حوزه سیاست خارجی با کارت غرب به درستی بازی کرده و مواضع منطقی اتخاذ کند. این توازنسازی باعث بهبود سیاستهای ایران در منطقه و جهان خواهد شد و ظرفیتهای تازهای را به نفع ایران شکل میدهد. همانطور که احضار سفیر چین به وزارت خارجه در دیماه 1401 فایده ملموسی برای ایران نداشت، احضار اخیر سفیر روسیه هم به تنهایی کمکی به ایران نمیکند. گزاره درست در این معادله، ایجاد توزانسازی و تعادلبخشی در حوزه سیاست خارجی است که وزن ایران را در عرصه ارتباطات جهانی بالاتر میبرد.»
درباره این تحلیل وی چند نکته شایان یادآوری است. اولا هم وزارت خارجه و هم رئیسمجلس به صورت قاطع، بیانیه صادره و موضع دولت روسیه درباره جزایر سهگانه را محکوم کردند که مشابه این موضع صریح و قاطع در دولت برجام و درباره پایمال شدن حقوق ایران سابقه ندارد و برخی از مدیران و حامیان دولت سابق تا روز آخر به رویکرد التماسی ادامه میدادند.
ثانیا روابط ایران با روسیه -بر خلاف رویکرد غربگرایان و غرب- هرگز بر مبنای اعتماد محض و دادن چک سفید امضا به طرف مقابل نبوده، بلکه بر اساس منافع اقتصادی و سیاسی و امنیتی (از تعاملات تجاری گرفته تا همکاری برای کم کردن شر داعش و...) شکل گرفته است.
ثالثا گرامی مقدم طوری ادعا میکند «روسیه نه از منظر اقتصادی، نه از نظر تمدنی و فرهنگی و نه از منظر ایدئولوژیک نسبتی با ایران نداشته و ندارد»، که انگار انگلیس و آمریکا و فرانسه قوم و خویش ایران بودهاند! (شاید هم سرسپردگی غربگرایان به غرب و حمایت غرب را قیاس گرفته و فرافکنی میکند).
رابعا در موضوع اوکراین -که موجب به هم خوردن تمرکز خصمانه غرب نسبت به ایران شد- ایران همان تحلیلی را دارد که جان مرشایمر نظریهپرداز آمریکایی و رابرت کندی نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و دیگران میگویند، مبنی بر این که این جنگ را آمریکا (ولو به قیمت قربانی کردن اوکراین و اروپا) راهانداخت. با این حال عجیب نیست که بازیگران ورشکسته فتنه آمریکایی سال 88 با همان ادبیات غربی، آمریکا را تبرئه و فرافکنی کنند.
سرانجام این که با وجود مشاهده خباثتهای جاری و تمام نشدنی آمریکا و اروپا در ماجرای دو برابر کردن تحریمها و خدعه در برجام و اصرار بر فشار حداکثری، آقای گرامی مقدم میگوید باید سراغ آنها رفت تا توازن در سیاست خارجی شکل بگیرد! این جماعت ناگهان غیرتی شده همانهایی هستند که پس از واگذاری همه امتیازات برجامی و مشاهده خباثت و کلاهبرداری آمریکا، حاضر نشدند نازکتر از گل بگویند و به جای آن، نظام را سرزنش کردند که چرا باج پشت باج نمیدهد و آمریکا را راضی نمیکند! این ادبیات وقیحانه حتی پس از ترور شهید سلیمانی هم ادامه داشت. یادآور میشود که گرامیمقدم پس از فتنه سبز در سال 1388، مدتی از کشور متواری بود و پس از یک دوره سرگردانی و سرخوردگی، به خاطر رافت و اغماض مراجع قضایی و امنیتی به کشور بازگشت.
ثبت بالاترین رکورد پنج ساله صادرات نفت با وجود تحریمها
آمارهای منتشرشده توسط نهادهای بینالمللی متولی تامین انرژی در جهان، بالاتفاق، بر روند روبهرشد تولید و عرضه نفتخام صادراتی ایران تاکید دارند.
به گزارش روزنامه اصلاحطلب «دنیای اقتصاد»، آژانس بینالمللی انرژی در گزارش اخیر چشمانداز کوتاهمدت انرژی خود در ژوئیه اعلام کرد؛ تولید نفت ایران در ژوئن ۲۰۲۳ همتراز با تولید نفت این کشور در ماه مه سالجاری بوده و از ابتدای سالجاری میلادی تاکنون، ۳۵۰هزار بشکه افزایش داشته است. آژانس اعلام کرده که تولید نفتخام ایران با وجود تحریمهای شدید در سال۲۰۲۲ میلادی هم با افزایش ۱۳۰هزار بشکهای روبهرو بوده و به میانگین ۲میلیون و ۵۵۰هزار بشکه در روز رسیده است.
لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه آمریکا، در ماه مه سالجاری اعلام کرد تحریمهای یکجانبه اعمال شده علیه ایران بیاثر بوده است. به گفته تحلیلگران حوزه انرژی به نقل از بلومبرگ، صادرات نفت ایران پس از اعمال دوباره تحریمها علیه این کشور (پنج سال قبل) هرگز به این اندازه بالا نبوده است.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، ایران درمیان اعضای سازمان اوپک، بالاترین افزایش تولید نفت را داشته است، درحالیکه دیگر اعضا شاهد تثبیت یا حتی کاهش سطح تولید خود بودهاند. دبیرخانه اوپک در تازهترین گزارش ماهانه خود اعلام کرد تولید نفتخام ایران در ژوئیه به ۲میلیون و ۷۵۴هزار بشکه در روز رسیده است که در مقایسه با ثبت رقم روزانه ۲میلیون و ۶۷۹هزار بشکهای در ماه مه، افزایش روزانه ۵۶هزار بشکهای را نشان میدهد. گزارشهای سه ماه اخیر دبیرخانه اوپک نشان میدهد تولید نفتخام ایران درآوریل، مه و ژوئن سالجاری روندی افزایشی را طی کرده، بهطوری که ایران توانسته جایگاه چهارمین تولیدکننده نفت در اوپک را که برای سالها از آن دور شده بود، دوباره بهدست آورده و تثبیت کند.
روند رشد تولید و صادرات نفت ایران، در سال۱۴۰۱ هم تداوم داشت و در همین زمینه وزیر نفت با تایید افزایش صادرات نفت ایران پیش از این گفته بود در سال۱۴۰۱، ۱۹۰میلیون بشکه نفت بیشتر از سال۱۳۹۹ و ۸۳میلیون بشکه بیشتر از سال۱۴۰۰ صادر شد و پیشبینی میشود امسال رکوردی تازه در صادرات نفت ثبت شود.
اوجی همچنین پیشتر درباره به صفر رسیدن میعانات گازی شناور در سواحل نیز یادآور شده بود: در شهریور۱۴۰۰، میزان ۸۷میلیون بشکه میعانات گازی شناور روی آب از چالشهای مهم و پاشنهآشیل دولت بود و مشترییابی برای این میعانات گازی که تغییر رنگ هم داده بودند، کاری بسیار سخت بود تا جاییکه همه مخازن در خشکی و دریا پر شده بود. با تولید روزانه نزدیک به ۸۰۰هزار بشکه میعانات گازی، اکنون نهتنها میعانات تولیدشده، فروخته شده است و بشکهای به ذخیرهسازیهای روی آب اضافه نمیشود، بلکه میعانات گازی از پیش ذخیرهشده هم با وجود سختگیرانهترین تحریمها، فروخته و میعانات گازی روی آب صفر شده است.
بر اساس گزارش «بررسی آماری انرژی جهان»، متوسط تولید روزانه نفتخام و میعانات گازی ایران در سال۲۰۲۲ میلادی ۳میلیون و ۳۱۳هزار بشکه ثبت شده است، درحالیکه این رقم نسبت به سال۲۰۲۱ میلادی 4/1 درصد (روزانه ۱۲۹هزار بشکه) افزایش نشان میدهد. میانگین تولید نفتخام و میعانات گازی ایران در سال۲۰۲۱ میلادی ۳میلیون و ۱۸۴هزار بشکه در روز ثبت شده بود. اداره اطلاعات انرژی آمریکا وابسته به وزارت انرژی این کشور نیز در تازهترین گزارش خود از مجموعه گزارشهای چشمانداز کوتاهمدت انرژی در جهان، از افزایش ۲۴۰هزار بشکهای تولید روزانه نفت ایران تنها در طول نیمه نخست سالجاری میلادی خبر داده است.
روند صعودی تولید نفت ایران بهرغم خواست مقامات آمریکایی و با وجود حفظ تحریمهای غیرقانونی این کشور محقق شده است. در جدیدترین تلاشهای ضدایرانی، گروهی از سناتورهای آمریکایی با ابراز نگرانی از تداوم فروش نفت ایران بهرغم تحریمها، از دولت بایدن خواستند کار بیشتری برای توقف صادرات انرژی ایران انجام دهد. این ۸ سناتور آمریکایی در نامهای به بلینکن وزیرخارجه و جنت یلن وزیر خزانهداری خواستار تحریمهای بیشتر علیه اشخاص و نهادهای چینی که در تجارت نفت و پتروشیمی ایران دخیل هستند، اعمال کند.
آمریکا با خروج از برجام و تحریم صنعت نفت ایران بهدنبال به صفر رساندن صادرات نفت ایران بود اما نهتنها صادرات نفت ایران به صفر نرسید بلکه شاهد رشد و احیای تولید و صادرات نفت ایران بودهایم.
آفتاب یزد: آمریکا در تلخترین و ضعیفترین دوره خود به سر میبرد
روزنامه آفتاب یزد میگوید «آمریکا کشوری ضعیف با آرزوهایی بزرگ است».
این روزنامه از قول علی بیگدلی استاد دانشگاه نوشت: آمریکا در تلخترین و ضعیفترین دوران خود به سر میبرد دو قطبی ایجاد شده در جامعه آمریکا در تاریخ این کشور بیسابقه است و همین مسئله به شدت روی علاقهمندی مردم آمریکا برای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری 2024 تأثیر خواهد گذاشت. از زمان روی کار آمدن ترامپ به بعد، قدر و قیمت ریاست جمهوری در ایالات متحده به اندازهای رو به افول گذاشته که دیگر رئیسجمهور آمریکا، قدرتمندترین فرد در جهان محسوب نمیشود.
حادثه تلخ 6 ژانویه 2021 (حمله و تسخیر ساختمان کنگره) به طور قطع یکی از تلخترین و عجیبترین حوادثی است که از بدو تأسیس آمریکا تا به امروز رخ داده است؛ مسبب آن کیست: دونالد ترامپ، نامزد مقهور شدهای که همچنان میگوید در انتخابات، تقلب صورت گرفته است! حادثه 6 ژانویه به همان اندازهای که حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر 2001، جامعه آمریکایی را شوک زده و هراسان کرد بر روحیه آمریکاییها تأثیر منفی گذاشت.
دو قطبی شدن آمریکا و زیر سؤال رفتن نتایج انتخابات، به دموکراسی ادعایی سران سیاسی آمریکا لطمهای جدی وارد کرد تا جایی که بر میزان علاقهمندی آمریکایی به مشارکت در انتخابات تأثیر منفی گذاشت و این تأثیر منفی همچنان ادامه خواهد داشت. حرفهای ترامپ باعث شد آمریکاییها در اذهان جهانی خود را تحقیر شده حس کنند و این تحقیر همچنان نیز ادامه دارد زیرا ترامپ در موضعگیریهای خود همچنان بر همان مدار تهدید و استهزائی است که باعث سرشکستگی آمریکاییها شده است! آمریکا در تلخترین و ضعیفترین دوران خود به سر میبرد. از طرف دیگر، بحران اوکراین و حل این بحران یکی از تعیینکنندهترین چالشهایی است که میتواند ساکن بعدی کاخ سفید را با دردسرهای ویرانکنندهای مواجه کند.
عدم حمایت رئیسجمهور آینده آمریکا، هم ناتو را تضعیف خواهد کرد و هم اتحادیه اروپایی را در موضع تقابل با تصمیمات کاخ سفید قرار خواهد داد. این استاد دانشگاه معتقد است در صورت پیروزی ترامپ قطع به یقین دیدگاهها نسبت به گسترش و عدم گسترش ناتو دستخوش تغییرات وسیعی خواهد شد و نیز این که، رئیسجمهور بعدی به خصوص اگر از میان جمهوری خواهان انتخاب شود که بسیار محتمل است بر خلاف بایدن که این روزها به اروپاییها بهای بسیاری میدهد در تلاش خواهد بود تا از این اتحادیه فاصله بگیرد و همین مسئله میتواند بر بسیاری از مسائل مهم سیاست بینالملل سایه افکند.
چالش بعدی خاورمیانه است. آمریکای اوباما یک تصمیم حلاجی نشده گرفت و خروج از خاورمیانه را در دستور کار قرار داد. نتیجه این تصمیم ناسنجیده، گسترش نفوذ چین در خاورمیانه، ترغیب عربستان به یافتن شرکائی از شرق دور و فاصله افتادن بین کاخ سفید و ریاض بود. رئیسجمهور بعدی آمریکا چارهای جز بازگشت به خاورمیانه ندارد اما این بازگشت دیگر برای او نفعی نخواهد داشت حتی اگر شخصیتی مانند ترامپ با عربها رقص شمشیر کند.
با مجموعه تحولاتی که در غرب آسیا و خاورمیانه رخ داده، عملاً آمریکا برای بازگشت به این نقطه از جهان که به آن نیاز حیاتی دارد قطعاً با چالشها و واکنشهایی مواجه خواهد شد که برای کاخ سفید خوشایند نخواهد بود زیرا بازگشت آمریکا به خاورمیانه یعنی مواجه شدن با شرکای جدیدی معنا میدهد که جا پای محکمی در این منطقه برای خود در نظر گرفتهاند و این آغاز چالشی بزرگتر خواهد بود!
چالش دیگر، ایران و برجام است. ایران و آمریکا تا ابد نمیتوانند موضوع برجام را «کش» بدهند. پافشاری بر مواضعی که چندان منطقی نیست، آمریکا را با یک ایران عصبانی و قوی مواجه خواهد کرد که میتواند برای واشنگتن از کره شمالی نیز خطرناکتر باشد. ایران تا ابد نمیتواند به این وضعیت ادامه دهد.
مسئله اسرائیل هم یکی از دردسرهای بزرگ ایالات متحده است. روی کار آمدن نتانیاهو چندان خوشآیند واشنگتن نبود و به همین دلیل کاخ سفید مترصد به نتیجه رسیدن اعتراضات خیابانی در اسرائیل است زیرا سقوط محتمل دولت نتانیاهو شاید به این مسئله ختم شود که دولتی میانهروتر و همگامتر با سیاستهای آمریکا بر سر کار آید. بایدن کژ دار و مریز با نتانیاهو رفتار کرده، اما این شیوه در نهایت به یک چالش عمیقتر تبدیل خواهد شد.
تیتر و گفتوگوی روزنامه آفتاب یزد درباره ناتوانیها و درماندگی آمریکا، در حالی است که سران طیف غربگرا ادعا میکردند آمریکا کدخداست و بدون مذاکره و گفتوگو با آنها نمیشود سر کرد.