اهمیت لباس از نگاه قرآن
فرشته محیطی
لباس، پوشاکی است که انسان با آن خود را میپوشاند تا از گرما، سرما و هر چیزی که به انسان زیان میرساند، در امان باشد؛ لباس افزون بر آن، زشتیهای ظاهری بدن را میپوشاند و حتی زینت و آرایش ظاهری انسان است.
از آنجا که میان ظاهر و باطن ارتباط است و جسم در روان و روان در جسم تاثیر متقابل دارد، همین لباس ظاهری، موجب حفاظت انسان از هر چیز باطنی است که به انسان زیان میرساند، بلکه حتی زشتیهای باطنی آدمی را میپوشاند و باطن و روان آدمی را زیبا و آراسته میسازد.
از همین رو به لباس به عنوان نشانه تقوای باطنی نیز توجه شده و در شریعت الهی که عقل فطری و نقل وحیانی آن را کشف میکند، بر لباس تاکید گردیده و آن را امری فراتر از آراستگی معرفی کرده است.
برهنگی، نشانه نفوذ سلطه شیطان
از نظر آموزههای قرآنی، ستر و پوشش جزو خلقت انسان است و انسان در خلقت ابتدایی خویش دارای پوششی بود که بدنش را میپوشاند؛ چنانکه امروز شما پوشش پشم، مو و کرک را در جانورانی میبینید، انسان نیز دارای پوششی بود که تن او را میپوشاند و او را حفاظت میکرد، بلکه زشتیهایش را میپوشاند و بر آراستگیاش میافزود.
اما به سبب خطای آدم و حوا(ع) و خوردن میوه از درخت ممنوع، انسان آن پوشش ابتدایی خود را از دست داد و تغییراتی در ساختار بدن او انجام گرفت و عنصر تامینکننده پوشش ابتدایی از دست رفت؛ بنابراین انسان مثل جانوری شد که در اثر بیماری پوشش خودش را از دست داده و بیپر و پشم و کرک و مو شده باشد. آثار مواد میوه درخت ممنوع در نسلهای آدم و حوا به شکل وراثتی ادامه یافت و انسان بیپوشش خلقتی به حیات خویش در زمین ادامه داد.
این خطای اساسی به سبب شیطنت ابلیس بود؛ او گمان میکرد برای خلافت الهی انتخاب میشود، ولی با خلقت آدم و حوا مواجه شد و مامور گشت تا بر آن حضرت به عنوان خلیفه سجده اطاعت کند، اما نه تنها از سجده سرباز زد، بلکه برای آنکه جایگاه خلافت او را تهدید کند و او را به سقوط بکشاند، آدم را وسوسه کرد تا برای دستیابی به جاودانگی یا سلطنت بیپایان، از میوه درخت ممنوع بخورد که با خوردن آن پوشش خلقتی آدم و حوا از دست رفت و برهنگی بدن آشکار شد(طه، آیات 115 تا 121؛ اعراف، آیات 11 تا 22)؛ زیرا «سوءه» به معنای زشتی،فقط به عورت اطلاق نمیشود، بلکه در کاربرد قرآنی به کل بدن انسان نیز «سوءه» اطلاق شده است.(مائده، آیات 27 تا 31)
بنابراین، با خوردن آدم و حوا از میوه درخت ممنوع، بدن انسان بیپوشش خلقتی ابتدایی شد و آن را از دست داد تا جایی که بدن به شکل «زشتی» جلوه کرد. این حالت برای آدم و حوا چنان سخت بود که به سرعت برای پوشیدن بدن خود، از برگهای درختان بهره بردند تا خود را از برهنگی بپوشانند.
علت شتاب آنان برای پوشش بدن و رهایی از برهنگی، به سبب همان نرمافزار فطری هدایت الهی است (طه، آیه 50) که از آن به عقل فطری تعبیر میشود؛ زیرا فطرت الهی به انسان داده شده، این توانایی را میدهد تا حق و مصادیق آن از جمله عدالت، صداقت، امانت و زیبایی را بشناسد و بدان گرایش یابد و باطل و مصادیق آن از جمله ظلم، دروغ و خیانت و زشتی را بشناسد و از آنها بگریزد. از همین رو نسبت به زشتی بدن خویش گریزش داشته و برای ایجاد زیبایی اقدام کرد.
از نظر قرآن، برهنگی جوامع بشری خلاف گرایش فطری عقلی انسان است که تحت تاثیر نفوذ شیطان و سلطه وی بر انسان است. از همین رو، به فرزندان آدم هشدار میدهد تا مراقب باشند که لباس و پوشش عاریتی را نیز از تن بیرون نیاورند، چنانکه ابلیس پوشش ابتدایی او را از تن پدر و مادر ایشان بیرون آورد.(اعراف، آیه 27)
کارکردهای ظاهری و باطنی پوشاک
براساس تعالیم وحیانی، پوشش کارکردهای چندی دارد که از جمله آنها محافظت از سرما و گرما و شداید جنگ و در امان ماندن از زخم (نحل، آیه 81؛ انبیاء، آیه 80)، رهایی از زشتی(اعراف، آیه 27) و ایجاد آراستگی و زیبایی(اعراف، آیه 26؛ نحل، آیه 14؛ فاطر، آیه 12) است.
از آنجا که میان ظاهر و باطن و جسم و روان تاثیر متقابل است و ظاهر راهی برای باطن و ملک برای ملکوت و شریعت برای حقیقت دارد، لازم است تا به لباس ظاهر اهتمام شود تا لباس باطن نیز تحقق یابد.
از نظر آموزههای قرآنی، تقوا که از ریشه وقایه است، به معنای نگهداری و حفاظت است. به عنوان نمونه، هدف از لباس به تعبیر قرآن «تقیکم الحر»، یعنی حفاظت از گرما و حرارت شدید در بیابان (نحل، آیه 81) است. پس وقتی ما از تقوای الهی سخن میگوییم به معنای محافظت از غضب و خشم الهی به سبب مخالفت با خدا با گناه یعنی ترک واجب و انجام حرام است؛ این بدان معناست که همانگونه که با لباس ظاهری، انسان خود را در وقایه قرار میدهد، همچنین با لباس تقوای الهی که انجام واجبات و ترک محرمات است، خود را از آتش دوزخ محافظت میکند.
خدا بهصراحت درباره لباس تقوا میفرماید: «لباس التقوی ذلک خیر؛ لباس تقوا بهتر است.»(اعراف، آیه 27) بنابراین، هدف اصلی از لباس ظاهری دستیابی به محافظت حقیقی است که برای انسان در قالب لباس تقوا به دست میآید؛ زیرا از نظر قرآن، برهنگی موجب میشود تا آتش شهوت در انسان برانگیخته و تعرضات جنسی انجام شود.(احزاب، آیات 32 و 33 و 59) بنابراین، محافظت از تن برای روان امری است که باید در دستور کار قرار گیرد؛ زیرا برهنگی به معنای بیتقوایی ظاهری موجب میشود تا شخص به بیتقوایی باطنی گرفتار آید.پس اگر انسان بخواهد به تقوای باطنی برسد که او را از خشم الهی محافظت کند، باید تقوای ظاهری را با لباس به دست آورد و از زشتیهای آن در امان ماند. از نظر قرآن، پوشش حتی در آخرت نیز وجود دارد. بهطوری که به توصیف چگونگی لباسهای بهشتیان میپردازد(دخان، آیات 51 تا 53؛ کهف، آیات 30 و 31) تعبیر به پوشش «حریر» که بسیار لطیف همچون پوشاک ابریشمی است، خود بیانگر اوج لطافت و زیبایی لباسهای بهشتی است که البته از جنس آخرت است نه مادی دنیوی.(همان)
لباسهای اهل بهشت، افزون بر زیبایی در رنگ و جنس دیبای نازک و لطیف حریر از لباسهای فاخری است که انسان را میآراید.
از نظر آموزههای قرآن، پوشاک میتواند به عنوان یک ابزار شفا نیز به کار گرفته شود؛ در حقیقت لباس همانگونه که تاثیرات ظاهری در انسان دارد، میتواند تاثیرات درمانی داشته باشد؛ لباس درمانی خواه با استفاده از معجزه (یوسف، آیات 93 و 96) و خواه از طریق بهرهبرداری از لباس مناسب میتواند برخی از بیماریها را درمان کند.
امروزه برخی از پوشاکها برای درمان یا برای پیشگیری از خطرات میکروبی و بیماریها استفاده میشود؛ یعنی همانگونه که لباس جنگی، یا آتشنشانی داریم، همچنین لباسهای طبی وجود دارد که برای در امان ماندن از بیماریها و تشعشات یا درمان بیماری مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین نمیتوان از تاثیر طبی لباس به سادگی عبور کرد؛ زیرا لباس میتواند به عنوان پیشگیری از بیماری مورد استفاده قرار گیرد و انسان را از شرور و زیان برخی از بیماریها بهویژه پوستی در امان نگه دارد و به درمان آن کمک کند.
بایدها و نبایدهای لباس ظاهری
لباس ظاهری باید تامینکننده همه اهدافی باشد که خدا برای لباس ذکر کرده است.
بنابراین، نمیتوان هر گونه لباسی را پوشید. به سخن دیگر، اگر لباس باید تامینکننده حفاظت از بدن در برابر زخم در جنگ باشد، باید به گونهای طراحی شود که حفاظت بدنی را تامین کند.(انبیاء، آیه 80)
همچنین اگر لباس ظاهری برای رهایی از اذیت و آزار جنسی باشد، باید به گونهای طراحی شود که موجب تحریک نشود و اعضای تحریککننده را بپوشاند. برهمین اساس پوشش سرتاسری به نام چادر یا همان جلباب در اسلام مطرح شده است.(نور، آیه 31؛ احزاب، آیه 59) از همین رو برجستهسازی و «تبرج» اندامهای جنسی و تحریکی ممنوع شده است.(نور، آیه 60؛ احزاب، آیه 33)
از نظر قرآن لباس ظاهری همچنین باید ضمن پوشاندن زشتیهای بدن، موجب آراستگی آن باشد(اعراف، آیات 26 و 27)؛ و در عین حال از نظر ظاهری پاک از هر گونه نجاست و هر امر خبیث و زشت باشد.(مدثر، آیه 4) انسان میتواند برای تامین لباس مناسب از هر جنس مباحی بهره گیرد که شامل مو، پشم و کرک و الیاف گیاهان و مانند آنها است.(نحل،آیات 80 و 81)
اهمیت لباس چنان است که میتوان در کفارات از آن بهره گرفت؛ یعنی اگر کسی به سبب گناهی لازم است تا کفارهای بدهد میتواند با پوشاندن ده نفر نیازمند به لباس، کفاره گناه خویش را بپوشاند و خود را از مجازات و کیفر الهی نجات دهد.(مائده، آیه 89)