شرم از خدا (حدیث دشت عشق)
در فرازی از وصیتنامه شهید حسین محرابی میخوانیم: «همسرم، فرزندانم را یار و یاور امام مظلومم حضرت مهدی(عج) قرار بده و تا غیبت ایشان گوش به فرمان نایب برحقش امام خامنهای باشید؛ یک دست لباس و پوتین برای محمد مهیار خریدهام، به محض اینکه لباسها برایش کمی اندازه شد، اسلحه مرا بردارد. هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد، و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین(ع) خواهم کرد و او را دعا میکنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالی قرار گیرد. من مانند کسی هستم که سوار تاکسی شده و به مقصد میرسم ولی پولی ندارم، از خدا خجالت میکشم، ولی به لطف و رحمت خدا امیدوارم.
فرزندانم! زینب و فاطمه، با حیا و حجاب مرا یاری کنید؛ بدانید که حیا از حجاب کمتر نیست. و فرزند کوچکم محمد مهیار! تو نذر مولایم، مولای تنهایم حضرت صاحبالزمان(عج) هستی، خودت را برای یاری امامت آماده کن و بدان که مولایمان بهزودی تشریف میآورند؛ انشاءالله با پاکی و نمازت، با حیا و نجابتت ایشان را یاری کن؛ گوش به فرمان امام خامنهای داشته باش.»