نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
تطهیر اغتشاشگران به سبک مدعیان اصلاحات مردم نترسیدند؛ پس محاربه رخ نداده است!
سرویس سیاسی-
روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به قلم فعال سیاسی اصلاحطلب به حکم اعدام دو تن از محکومان اغتشاشات اخیر پرداخت و نوشت: «نگارنده تأکید دارد که خوف در اینجا باید برای «مردم» ایجاد شود تا آن فرد که سلاح کشیده است، محارب شناخته شود و به جرم محاربه محکوم شود. اخافه (ترس) برای مردم است. تفاسیر این موضوع در دهه 80 به تفسیر به وجود آمد و علما و حقوقدانان در این زمینه بحثهای مکرر را داشتند و اهم آن بحثها توسط آیتاللههاشمی شاهرودی، رئیسوقت قوه قضائیه اعلام شد و مقالات آن موجود است. آیتا... شاهرودی و آیتا... مومن هر دو عضو فقهای شورای نگهبان بودند. در مقاله مفصل ایشان آمده بود افرادی که درصدد براندازی برمیآیند و اسلحه به دست میگیرند، محارب نیستند. اکنون نیز بسیاری همین نظر را دارند و اعتقاد دارند اخافهالناس به مردم باز میگردد و اگر اسلحه برای مردم کشیده شود جرم محاربه محقق میشود. ماده 279 قانون مجازات اسلامی اعلام میکند «محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنهاست، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هرگاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمیشود.» مردم در این قانون معنای افرادی است که در حال عبور از کوچه و خیابان هستند و زندگی روزمره خود را ادامه میدهند.
مدعیان اصلاحات برای تطهیر اغتشاشگران ناآرامیهای اخیر که دو تن از آنها با اتهام محاربه محکوم به اعدام شدهاند به طرح مسائلی متوسل شدهاند که مرغ پخته خندهاش میگیرد. در مطلب فوقالذکر آمده که مردم نترسیدند پس محاربه رخ نداده و مثلاً محسن شکاری یا مجیدرضا رهنورد نباید به اعدام محکوم میشدند. این در حالی است که اتفاقاً قسمت اصلی وصف مجرمانه محاربه، ارعاب و ترس افکار عمومی است. شواهد پرونده مبنی بر بستن مغازهها و فرار شهروندان بعد از دیدن صحنه خیابان بستن و سلاح کشیدن و قتل و مجروح کردن شهروندان حاکی از اثبات و تحقق این رکن از جرم محاربه بوده است.
بیکفایتی و سوءمدیریت اصلاحطلبان
عامل اصلی کاهش مشارکت سیاسی و شکلگیری اعتراضات
روزنامه اعتماد روز گذشته در گزارشی با عنوان «مشارکت کمتر اعتراض بیشتر» نوشت: «یک تحقیق جدید بر اساس آمار مشارکت در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ و انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و همچنین اخبار اعتراضات، نشان میدهد اعتراضات در شهرستانهایی رخ داده است که از انتخابات سال ۹۶ به بعد، بیشترین میزان ریزش آرا و کاهش مشارکت سیاسی در انتخابات را داشتهاند. بر اساس این گزارش تحلیلی-تحقیقی که توسط گروه دادهکاوی دقیقه انجام شده و بهصورت اختصاصی در اختیار روزنامه اعتماد قرار گرفته، مشارکت سیاسی در انتخابات مجلس سال ۹۸ نسبت به انتخابات قبلی حدود ۱۰.۳ میلیون نفر کاهش داشته است. این میزان برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، حدود ۱۴.۵ میلیون نفر بوده است.»
این روزنامه در حالی در گزارش خود عامل اصلی شکلگیری اعتراضات را کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات بهویژه در انتخابات 98 مجلس و 1400 ریاست جمهوری عنوان کرده که پاسخ نمیدهد اساساً دلیل اصلی قهر مردم با صندوق انتخابات جز عملکرد مفتضحانه و فاجعهبار همین طیف سیاسی در مجلس دهم و دولت یازدهم و دوازدهم چه بوده است؟
قطعاً رکورد مشارکت حداقلی و نفرت حداکثری از مجلس و دولت تدبیر و امید میراث نامبارک مدیران نالایق و ناکارآمدی منتسب به این طیف سیاسی بود که هرچند باب میل آنها نباشد، اما باید با آن کنار بیایند.
مدعیان اصلاحطلبی و خشونت
روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: «دغدغه برخی امروز، ایستادن در جایگاهی است که نه انقلابیگری است و نه اصلاحطلبی. نه این است و نه آن. جایگاهی میانِ اینوآن.»
در ادامه این نوشتار آمده: «جایگاهی برخاسته از تفاوتِ این دو. انقلابیها هر نوع گفتوگو را تأخیر در انقلاب و خیانت به آن میدانند و مواجهه با تفکر انتقادی را به آینده موکول میکنند. آیندهای که تضمینی در وفای به عهدِ آن وجود ندارد. اصلاحطلبی نیز نوعی حفظ وضعیت موجود است، وضعیتی که چنگی به دل نمیزند و قابل دفاع نیست. اصلاحطلبان برای پرهیز از خشونت گفتوگو را پیشنهاد میدهند، کاری که طرف مقابل باور چندانی به آن ندارد، که اگر داشت اصلاحطلبان که خود بخشی از ساختارند به این مهم زودتر از بقیه دست مییافتند. آیا راه دیگری وجود دارد؟»
ادعاهای این متن را اگر بخواهیم در ترازوی سنجش قرار دهیم خروجی آن چیزهای دیگری خواهد بود. این متن انقلابیگری را موافق با گفتوگو نمیداند. باید دراینباره متذکر شد هر موقعی که پیشنهاد گفتوگو ارائه شود دال بر امری هنجار نیست. برای نمونه تصور کنید رانندهای مرتکب عمل خلافی شده که میتوانسته برای جان انسانها خطرناک باشد و هنگامیکه پلیس او را متوقف کرده و میخواهد اعمال قانون کند او بگوید: این کار را نکن صبر کن تا باهم گفتوگو کنیم!
دراینباره هم لازم به ذکر است که هرگاه اصلاحطلبان رأی میآورند و مجلس یا قوه مجریه را در اختیار میگیرند از این سخنان دال بر گفتوگو و یا آشتی ملی نمیزنند اما هرگاه رأی نمیآورند مبحث گفتوگو را پیش میکشند. مورد بعدی این است که گفتوگو پیرامون چه موضوعی؟! اغلب موضوعاتی که اصلاحطلبان مطرح میکنند مسائلی هستند که پیشازاین آن موضوعات بررسیشده یا موضوعاتی هستند که اساساً گفتوگو در مورد آنها مطرح نیستند چون جزو مسائل حیاتی برای جامعه هستند مانند توان دفاعی کشور.
اما در مورد این سطر که «اصلاحطلبان برای پرهیز از خشونت گفتوگو را پیشنهاد میدهند» باید گفت که برای طیف مدعی اصلاحطلبی خشونت با معیارهای 2 گانهای بررسی میشود. برای نمونه در موضوع اغتشاشات اخیر این طیف خشونت در اغتشاشات را چنان نمیدید که تا هماکنون هم از آن بهعنوان اعتراضات یاد میکند و یا در مورد خشونتهایی که توسط اغتشاشگران علیه افرادی نظیر آرمان علیوردی رخ داد این طیف اصلاً و ابداً حتی در حد حرف هم راضی نشد که خشونت رخ داده را محکوم کند.
خوشحالی مدعیان اصلاحات
از داغ خانوادههای شهدای مدافع امنیت
سردبیر هممیهن نوشته: «فضای انقلابی اما شرایطی استثنایی است و جز با تداوم بحران و انتقال فضای جامعه از بحرانی به بحران دیگر، ادامهیافتنی نیست... تداوم ساختارهای دادرسی مبتنی و متکی بر فضای انقلابی و شرایط استثنایی در جامعه تحولیافته و قانونمحور، بستری فراهم میکند که در آن، کمتر حکمی از پشتوانه و اعتبار لازم برخوردار میشود و همچون، پای استدلالیون چوبین مینماید و چوبه دار و دیگر ابزارهای اجرای احکام را از پایه میلرزاند.»
عبارت «استثنایی» نویسنده غرضورزی است که از انقلاب تنها بحران را تصویر میکند و آن را با آسمان و ریسمان بافتن به دفاع از اوباش قمهکش قاتل میرساند تا احکام اسلامی را تخطئه کند و خوشحالی خود از داغ خانوادههای شهدای مدافع امنیت را نشان دهد. لازم به ذکر است که متلاشی کردن افراطیون غربگرا و امتداد داخلی دشمن ضرورتی فوری است.
پادویی رسانههای تروریستی دشمن توسط مدعیان اصلاحات
مدعیان اصلاحات نشان میدهند پیشخدمت جنگ افزارهای رسانهای دشمن در جنگ ترکیبی و زامبیسازی هستند.
روزنامه هممیهن دیروز نوشت: «جواب کوتاه شرکت متا به نامه مرکز ملی فضای مجازی قابل پیشبینی بود؛ هرچند نه به این تندی و تبختر. البته بعید میدانم صدر تا ذیل مسئولان مربوطه حوزه ارتباطات منتظر این جواب و تعامل با ابرشرکت آمریکایی بوده باشند. استفادهای را که آنها از ردوبدلکردن این نامه میخواستند ببرند، خواهند برد. احتمالا بعد از این با صدای بلندتری از فیلترینگ دفاع خواهند کرد. منت بر سرمان خواهند گذاشت که ما میخواستیم با آنها تعامل کنیم، آنها نخواستند و طبق قانون هم نمیشود بدون نمایندگی بهکار خود ادامه دهند و... وارد این بحث هم نخواهند شد که چطور انتظار دارید در کشوری که یک دلار هم نمیتوان از مجرای بانکی به کشور دیگر منتقل کرد و کشوری که بسیاری از کشورهای غربی به مردمانشان هشدار دادهاند فعلا از سفر به ایران پرهیز کنند، شرکت متا به درخواست باز کردن نمایندگی در ایران و پذیرش قانون ایران، ظرف 10روز لبیک بگوید و سینهخیز به ایران بیاید.» تیتر مطلب را هم این عبارت قرار داده «کسی وقتاش را تلف ما نمیکند»
مدعیان اصلاحات همیناند. وطن فروشهای مفلوک و کاسهلیس غرب و سرمایههای اسرائیل که برای رسانههای تروریستی و خون آشام دشمن هم پادویی میکنند.
در جریان فتنه 88 نتانیاهو بهصراحت گفته بود اصلاحطلبان اصلیترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند و شیمون پرز اعلام کرد اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی میجنگند.