kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۵۳۷۸
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۵

یقیـن ؛ زمینه‌ها و مراتب آن

 
 
 
عباس محمدپور
یقین به معنای علم قطعی است. اهل یقین کسی است که شکی درباره آگاهی خود به موضوعی ندارد. فلاسفه و حکما بر این باورند که معرفت انسانی باید یقینی و به دور از هر گونه شک و تردیدی باشد تا بتوان مسیر درست زندگی را یافت و گام‌های مطمئن و استواری برداشت.
در اسلام بر لزوم دستیابی به یقین به‌ویژه در اصول اعتقادات تاکید ویژه‌ای شده است. هر کسی باید اصول اعتقادی خود را به گونه‌ای به دست آورد که هیچ شک و تردیدی در آن راه نیابد. این اعتقادات می‌بایست مطابق با واقعیت خارجی باشد؛ هر چند که واقعیت خارجی تنها محدود به امور حسی نیست، ولی انسان می‌تواند به واقعیت‌های خارجی از طرق گوناگونی چون شهود دست یابد. بر این اساس افزون بر منابع شناختی و معرفتی متعارفی که در اختیار انسان است، لازم است از منابع شناختی غیر متعارف نیز سود برد؛ زیرا چنین امکانی برای هر انسانی فراهم است.
از آنجا که یقین در سبک زندگی انسان مسلمان،‌ نقش کلیدی و راهبردی دارد، نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآنی بر آن است تا اهمیت و جایگاه یقین را از نظر اسلام تبیین کرده و ضمن بیان مراتب یقین، راه‌های دستیابی و زمینه‌های آن را بیان کند.
 
 
مفهوم شناسی یقین
یقین، نقیض شک است؛ چنان‌که علم،‌ نقیض جهل است؛(لسان العرب، ابن منظور، ج 15، ص 454) در حقیقت یقین، حالتی از حالات انسان است. انسان نسبت به هر موضوعی حالتی از علم و جهل دارد. البته میان علم و جهل مراتب متعدد و متنوعی است؛ زیرا شناخت و دانش انسان نسبت به هر موضوعی می‌تواند شامل محدوده سه گانه اصلی علم، شک و جهل باشد. در این میان مراتبی چون وهم و ظن وجود دارد. جهل نیز خود شدت و ضعف دارد؛ زیرا می‌تواند جهل بسیطی باشد که بسادگی با تنبیه و یادآوری بر طرف می‌شود یا جهل مرکب باشد که برطرف کردن آن  بسیار سخت است؛‌ چرا که در جهل مرکب، شخص به نوعی گرفتار علم قطعی دروغین است و نمی‌داند که نمی‌داند.
در آن سوی مطلب نیز حالات چندی برای عالم به موضوعی پدید می‌آید،‌ زیرا علم شخص به موضوعی می‌تواند، علم برهانی یا شهودی باشد. این‌گونه است که تفاوت معناداری میان علم برهانی و شهودی پدید می‌آید که به آن پرداخته خواهد شد.
حکما و فلاسفه، یقین را معرفتی دانسته‌اند که در آن‌جای شکی نیست.(دایرهًْ‌المعارف صاحب، 
ج 2، ص 3361) بنابراین،‌ علم و دانش یقینی،‌ نوعی حالت،‌ باور و اعتقاد قلبی است که شخص قطع دارد که واقعیت جز آن چیزی نیست که بدان رسیده است. از این رو، معتقد است که چیزی چنین است و ممکن نیست جز این باشد. این اعتقاد مطابق با واقعیت باشد و زوال آن نیز ممکن نباشد.(نگاه کنید: شرح المصطلاحات الکلامیه، مجمع البحوث الاسلامیه، ص 401)
اهمیت و ارزش یقین
در نگرش قرآنی، ایمان واقعی با یقین در آمیخته است، به گونه‌ای که اگر انسان یقین نداشته باشد، به یک معنا از ایمان واقعی دور است؛ زیرا ارزش ایمان به معرفت و درجه شناخت هر فردی است؛ هر چه معرفت شخص به جزئیات، بیشتر و دقیق‌تر باشد، ایمان وی از درجه اعتبار و ارزش برتری برخوردار خواهد بود. معرفت به معنای شناخت به جزئیات، زمانی شکل می‌گیرد که انسان نوعی احاطه و تسلط علمی به موضوع پیدا کند و این احاطه است که یقین را می‌سازد.
در آیات قرآن بارها بر واژگانی چون «یقین» و مشتقات آن تاکید شده است و گاه با عنوان «لاریب» از مردمان می‌خواهد تا به آن دست یابند و در مقام یقین و لاریب در آیند.
یقین اگر به همه هستی تعلق گیرد نوعی احاطه علمی برای انسان ایجاد می‌کند و او را از هر گونه تردید و دودلی می‌رهاند و در مسیر درست هدایت قرار می‌گیرد و سبک زندگی اش را متحول می‌سازد.
از مهم‌ترین اموری که باید به آن یقین داشت، اصول دین است. خداوند در آیاتی از جمله 2 و 4 سوره بقره خواهان دستیابی به یقین در اصول دین می‌شود و هدایت و ایمان واقعی را در آن می‌داند. یقین به جهان آخرت بارها تاکید می‌شود(نمل، آیات 2 و 3؛ لقمان، آیات 3 و 4)؛ زیرا این یقین به گونه‌ای است که سبک زندگی و نگرش آدمی را به طور کلی تحت تاثیر قرار می‌دهد. انسان متقی انسان دارای یقین است و این یقین نسبت به آخرت است که آدمی را به تقوا سوق می‌دهد.(بقره، آیات 2 و 4)
همچنین خداوند از انسان‌ها می‌خواهد تا رسیدن به مقام یقین و حالت آن را یکی از اهداف خود در زندگی قرار دهند؛ زیرا یقین مرتبه‌ای از معرفت و شناخت است که آدمی را در جایگاه واقعی انسانیت و خلافت الهی می‌نشاند. از این روست که خداوند اصلی‌ترین هدف در نشان دادن ملکوت به پیامبران از جمله حضرت ابراهیم(ع) را دستیابی به یقین دانسته است؛ زیرا رسیدن به چنین مقام و منزلتی از شناخت و معرفت، منزلتی بسیار مهم و اساسی در مسیر تحول کمالی انسان است.(انعام، آیه 75)
به هر حال، مومنان راستین کسانی هستند که دارای یقین هستند و هیچ شک و تردیدی در امری ندارند(حجرات، آیه 15) اینان با یقین واقعی خود در مسیر صداقت(همان) و احسان (لقمان، آیات 3 و 4) گام بر می‌دارند و تقوا(بقره، آیات 2 و 4) و خشوع ایشان در برابر خداوند، واقعی و راستین (بقره، آیات 45 و 46) است و خداوند را در مقام قرب و متاله شدن دیدار کرده و لقای واقعی را تجربه می‌کنند و خلافت ربوبی را به عهده می‌گیرند.(همان)
مراتب یقین
یقین یکی از حالات علم است؛ زیرا علم دارای حالاتی است؛ چنان‌که جهل نیز دارای مراتب و حالاتی است که از جمله آنها جهل بسیط و جهل مرکب است.
یقین که علم قطعی است خود نیز دارای مراتب چندی است. در آیات قرآن از مراتب سه گانه یقین سخن به میان آمده است. در تحلیل قرآنی،‌ مرتبه نخست یقین،‌ همان چیزی است که از آن به علم الیقین یاد می‌شود. از نظر قرآن علم الیقین مرتبه‌ای است که انسان در دنیا درک راستینی از هستی از جمله قیامت و رنج‌ها و خوشی‌های آن خواهد داشت.(تکاثر، آیات 5 و 6)
علم الیقین از طریق برهان و استدلال به دست می‌آید. در حقیقت علم الیقین نوعی دیدن از طریق شهود برهانی است و آدمی درکی از حقیقت موضوعی پیدا می‌کند. در علم الیقین شخص با برهان و استدلال می‌داند  که آتش می‌سوزاند.
مرتبه دوم یقین، همان چیزی است که از آن به عین الیقین یاد می‌شود. عین به معنای چشم است. در این مرتبه شخص می‌بیند که چگونه آتش پروانه‌ای را می‌سوزاند. بنابراین، عین الیقین دانشی شهودی است که از طریق چشم و دیدن و مشاهده به دست می‌آید.(تکاثر، آیات 5 تا 7)
مرتبه سوم یقین، مرتبه حق الیقین است. حق‌الیقین زمانی تحقق می‌یابد که شخص خود یک پارچه آتش شود. خداوند در آیات 92 و 94 و 95 سوره واقعه از در آمدن تکذیب کنندگان گمراه در آتش دوزخ به عنوان حق الیقین یاد می‌کند.
بیشتر مردم اگر از مقام جهل به مقام شک در آیند، نهایت دانشی که کسب می‌کنند، ظن و گمان است که پایین‌تر از مقام علم است و در اصطلاحات اصولی از آن به علم عرفی یاد می‌شود که در برابر علم قطعی و یقینی برهانی در اصطلاح منطقی قرار می‌گیرد.
غالب مردم نسبت به موضوعات، دارای علم عرفی هستند که همان مقام ظن است. از نظر قرآن همین مقدار از علم برای خشوع و خضوع در برابر حق کفایت می‌کند. اگر انسان از مقام شک بگذرد و نسبت به مسائل هستی از جمله توحید به ظن و علم عرفی دست یابد، می‌توان امید داشت که در مسیر درست زندگی گام بردارد و اهل هدایت شود.(بقره‌، آیه 45)
تنها کسانی از مردمان که از آنان به اصحاب یمین یاد می‌شود در مسیر هدایت الهی قرار گرفته و با مدد خداوند گام‌های بلندی را در معرفت و شناخت بر می‌دارند و به علم‌الیقین و عین‌الیقین و حق‌الیقین می‌رسند. در حقیقت دستیابی به مقام علم‌الیقین و دیگر مراتب یقین تنها با عنایت و هدایت الهی اتفاق می‌افتد.(انعام، آیات 75 و 77)
کسانی که مورد عنایت قرار گیرند، در گام نخست با برهان و استدلال، از مقام ظن و علم عرفی بالاتر رفته و در مقام علم‌الیقین و علم منطقی در می‌آیند و در گام بعدی از علم حصولی به علم حضوری می‌رسند و نخست اهل شهود و سپس اهل لقاء  و فناء می‌شوند و عین الیقین و حق الیقین را تجربه می‌کنند.
در مقام علم‌الیقین، اخبار غیبی (مدثر، آیات 30 و 31؛ نساء، آیه 157)، اخبار اهل وثوق (نمل‌، آیات 20 تا 23) و معجزات الهی(مائده، آیات 112و 113) عامل مهمی در تحقق این امر می‌باشد. از این رو خداوند به اشکال مختلف موجب تحقق علم‌الیقین می‌شود تا شخص هدایت یابد. در حقیقت علم‌الیقین، همان علم حصولی از راه تفکر است که خداوند زمینه دستیابی آن را برای اهل هدایت فراهم می‌آورد.(جاثیه، آیه 4)
در مقام عین الیقین شخص مثلا احیای مردگان را به چشم مشاهده می‌کند و می‌بیند که چگونه مردگان زنده و دوباره استخوان و گوشت بر تنشان می‌روید؛ چنان‌که عزیر(ع) و حضرت ابراهیم(ع) زنده شدن جهارپای خویش و پرندگان تکه تکه شده را مشاهده کردند.(بقره، آیات 259 و 260) 
البته رسیدن به مقام حق الیقین تنها مختص سابقون و ابرار است؛ اینان هستند که در مقام فنای فی الله در می‌آیند و باقی به بقای الهی در هستی هستند. از این رو اگر کشف الغطایی شود و پرده‌ها از برابر دیدگانشان کنار رود، هیچ به علم و یقینشان افزوده نمی‌شود. پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان(ع) از کسانی هستند که در مقام حق الیقین هستند. از امام صادق(ع) روایت است که رجس در آیه 33 سوره احزاب، همان شک است. بنابراین، خداوند اهل بیت(ع) را از هر گونه شک رهایی بخشیده و در مقام یقین قرار داده است.
زمینه‌های رسیدن به یقین
برای دستیابی به یقین راه‌های بسیاری در برابر بشر قرار داده شده است. از جمله آنها می‌توان به اخبار اشخاص مورد وثوق اشاره کرد. البته انسان به هر کس یا هر چیزی که وثوق و اطمینان داشته باشد می‌تواند اعتماد کرده و از طریق آنها به علم الیقین برسد. از این رو حضرت سلیمان(ع) با خبر قطعی و یقینی هدهد نسبت به فرمانروایی یک زن بر مردم سرزمین سبا عمل کرده و نامه‌ای برای هدایت آنان نگاشت.
(نمل، آیات 20 تا 30) 
از دیگر راه‌های دستیابی به یقین، تفکر و‌اندیشه است. تفکر فرآیندی است که از طریق آن انسان از معلومی به مجهولی علم پیدا می‌کند. به عنوان نمونه تفکر در آفرینش انسان یا جنبدگان(جاثیه‌، آیه 4) و آسمان‌های بی‌ستون و تسخیر خورشید و ماه(رعد، آیه 2) و دیگر آیات وجودی و نظم و تدبیر هستی(همان) آدمی را به علم نسبت به خداوند می‌رساند و علم الیقین را در مرتبه نخست سبب می‌شود.
معجزات پیامبران‌(ع) و کارهای خارق عادت ایشان چون احیای مردگان از دیگر اسبابی است که زمینه یقین را در آدمی به‌وجود می‌آورد.(مائده،‌آیات 112 و 113)
مشاهدات عینی از دیگر راه‌های دست‌یابی به یقین است. خداوند مشاهده عینی احیای مردگان را به عنوان عامل رسیدن به یقین و اطمینان در آیاتی از جمله 259 و 260 سوره بقره می‌داند. از دیگر اسباب ایجادی یقین می‌توان به اخبار غیبی خداوند اشاره کرد که در آیاتی از جمله 30 و 31 سوره مدثر به عنوان زمینه‌های ایجادی یقین بیان شده است.
نمایاندن چیزها به شخص نیز از دیگر راه‌های دستیابی و یا ایجاد یقین می‌باشد. از این رو، خداوند ملکوت آسمان‌ها و زمین را به حضرت ابراهیم(ع) نمایانده است تا به مقام عین‌الیقین برسد. (انعام، آیه 75)
غیر از این راه‌ها عبادت یکی از راه‌های اصلی و مهم دستیابی به یقین است. یقینی که از راه عبادت به دست می‌آید از ارزش بسیاری برخوردار است؛ زیرا عبادت راه دستیابی به همه مراتب یقین می‌باشد. لذا خداوند فرمان می‌دهد تا به عبادت به عنوان مهم‌ترین عامل رسیدن به یقین توجه شود.(حجر، آیه 99؛ مدثر‌، آیه 47)
در این آیات مرگ به یقین تشبیه شده است؛(روح‌المعانی‌، ج 8، جزء 13، ص 128) زیرا مرگ نوعی دیدن و مشاهده حقایق نهان و ملکوتی هستی است. انسانی که با مرگ رو‌به‌رو می‌شود، پرده‌های دنیوی از جلوی چشمانش به کنار می‌رود و حقایق هستی از جمله دوزخ و بهشت بر او آشکار می‌شود. از این رو خداوند در آیه 22 سوره ق، از کنار رفتن پرده‌ها هنگام مرگ خبر می‌دهد؛ چنان‌که فرعون این‌گونه حقیقت بر او کشف شد و اظهار ایمان کرد، ولی چون هنگام مرگ بود این ایمان، او را سودی نبخشید.(طه، آیه 70)
کسانی که از طریق عبودیت به شهود می‌رسند، حقایق هستی چنان‌که هست در برابر دیدگانشان ظاهر می‌شود و ملکوت هر چیزی را آن گونه که هست می‌یابند. این شناخت به آنان کمک می‌کند تا بهترین و کوتاه‌ترین و آسان‌ترین راه رسیدن به کمال را به دست آورند و در مسیر خلافت ربوبی به درستی گام بردارند.
از نظر قرآن، اهل یقین قادر به شناخت ربوبیت خداوندی در نظام هستی هستند(شعراء، آیه 24؛ دخان‌، الیه 7) و این امکان برای آنان فراهم است تا خود نیز از ربوبیت الهی بهره‌مند شوند و در مقام خلافت ربوبی قرار گیرند. عبادت که در اشکال مختلف از جمله اعمال صالح تجلی می‌یابد، مهم‌ترین راه دستیابی به یقین و شهود و مشاهده است. 
از این رو سالکان طریق حقیقت، طریق شریعت را عامل دستیابی به حقیقت دانسته و هر گونه تخطی از عبادت و شریعت را تخطی از رسیدن به مقام یقین شمرده‌اند. بر این اساس می‌توان گفت، هر کسی به غیر از راه شریعت بخواهد به حقیقت برسد و معرفت و عرفان را درک کند، به خطا و اشتباه رفته است و جز نام گمراه و ضالین سزاوار او نیست. انسان می‌تواند تنها در سایه عبادت شرعی و ریاضت مشروع به مقام شهود و معرفت و عرفان برسد و یقین را در همه مراتب آن به دست آورد.