kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۵۰۹
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۵
نگاهی به سریال «بی‌گناه»

حسی که نیست... 

 
 
 
حامد مظفری
گاهی این طور است که همه ادوات موردنیاز برای طبخ یک غذا هست ولی چون دستورکار طبخ موجود نیست نتیجه نهایی غذایی می‌شود که حتی یک قاشق آن را هم نمی‌شود تحمل کرد. 
در برخورد با محصولات نمایشی نیز فراوان مواردی داریم که ادوات اولیه تولید بسیار بهتر و بیشتر از حد معمول بوده ولی نتیجه نهایی دلنشین نشده. چرا؟ چون زیربنای تولید که وجود یک سناریوی استاندارد است برآورده نگشته. 
سریال «بی‌گناه» از جمله سریال‌های ماه‌های اخیر پلتفرم‌های شبکه خانگی است که به دلیل نداشتن فیلمنامه منسجم، بی‌روح و فاقد سرگرم‌کنندگی لازم برای مخاطب بوده است. 
کارگردان سریال بی‌گناه مهران احمدی است که هم سابقه بازیگری فراوان و هم سابقه کارگردانی دارد. تهیه‌کننده سریال هم مصطفی کیایی است با آثاری دیدنی مثل خط ویژه و عصر یخبندان و چهارراه استانبول. 
گروه بازیگران سریال نیز مملو است از نام‌های مشهور همچون مسعود رایگان و مهرانه مهین‌ترابی گرفته تا آتیلا پسیانی و محسن کیایی و خود مهران احمدی و شبنم مقدمی و... سریال پر شده از لوکیشن‌ها و خودروهای خوش آب و رنگ و‌ گریم‌های ملون. 
سریال بی‌گناه همه چیز دارد به غیر از خط داستانی جذاب که قابلیت پیگیری ایجاد کند. حالا نه فقط خط داستانی بدیع و نوآورانه بلکه ‌ای کاش برای سریالی پربازیگر که احتمالا هزینه بالایی هم صرف فقط استخدام بازیگرانش شده لااقل پرداختی مناسب از سوژه شاهد بودیم. 
بی‌گناه درباره بازگشت به وطن مردی میان‌سال است که سالها قبل و با فریب خوردن توسط خانواده مجبور به هجرت شده و حالا که بازمی‌گردد محبوبه سابق خود را در شرایطی می‌بیند که بیوه شده ولی خانواده اش همچنان رفتاری متناقض را با او در پیش می‌گیرند. 
از همین خط داستانی ساده می‌شود شباهت با خط داستانی بسیاری از سریال‌های تلویزیونی و در مواردی محصولات ماهواره‌ای ترک را حدس زد و البته این شباهت ابتدایی چندان محل ایراد نیست. آنچه ایراد دارد پرداخت بیش از حد تکراری و دمده از سوژه است. 
نبود شخصیت پردازی ویژه برای آدم‌های داستان و تبدیل آنها به تیپ‌هایی که بعضا پلان‌های اشک آور را خنده دار کرده‌اند فقط می‌تواند ناشی از جدی نگرفتن پروسه نگارش فیلمنامه باشد و متاسفانه این فقر فیلمنامه باعث شده بازیگران نیز نتوانند حد بالایی از توانایی خود را ارائه کنند. 
فی المثل مهرانه مهین ترابی از بازیگران توانا به خصوص در سریال‌های ماندگاری نظیر همسران و خانه سبز است ولی به سختی بتوان حتی یک سکانس دیدنی با بازی او در سریال بی‌گناه دید.
گریم اگزجره و بی‌تناسب با مختصات کاراکتر و قرار دادن یک پوستیژ جوگندمی برای مهین ترابی و نگارش دیالوگ‌هایی سهل‌الوصول برای این کاراکتر به ویژه در سکانس‌های دونفره با مسعود رایگان باعث شده این بازیگر توانا حتی شبحی از خود نباشد. 
عین این وضعیت برای مسعود رایگان هم رخ داده که هرچند‌گریمش شبیه‌گریم بسیاری از نقش‌های دیگرش است ولی باز کاستی در پرورش شخصیت و نبود دیالوگ معیار باعث شده تیپ او هم نتواند نقش چندانی در پیشبرد سریال داشته باشد. 
نبود راهبرد در طراحی دیگر شخصیت‌های سریال و همه چیز را تمام شده دیدن - شاید به دلیل جدی نگرفتن سریال ‌سازی- باعث شده در تمام سریال حتی یک شخصیت سمپاتیک برای مخاطب وجود نداشته باشد. 
سریالی که فاقد تیپ همذات پندارانه و دچار کمبود ماده داستانی تازه است را باید با اجرای متفاوت و کارگردانی هوشمندانه به مسیر‌انداخت. کاری که مهران احمدی می‌توانست آن را انجام دهد ولی نشده آنچه باید بشود. مهران احمدی به غیر از ساخت دو فیلم مخاطب پسند «مصادره» و «سگ بند» سابقه سال‌ها دستیاری کارگردانی نیز دارد و هرچه نباشد باید با طراحی دکوپاژ لازم برای هر خرده داستان آگاه باشد پس چرا شور و شوق کارگردانی را در بی‌گناه نمی‌بینیم؟
این چه منطق تکنیکی است که بخش عمده دکوپاژ خلاصه شده در روز داخلی خانه یا روز داخلی خودرو و انبوه دیالوگ‌هایی که هیچ رودستی به مخاطب نمی‌زنند.
اگر موردی بخواهیم مصداق‌آوریم چرا نمای دیدار پس از سالیان شخصیت اصلی و خانواده نابکارش را با یک لانگ شات و تعدادی مدیوم شات و دیالوگ‌هایی هندی‌وار بسته است؟ کدام منطق کارگردانی می‌گوید که برای نزدیک کردن دخترک به استاد نابکار بی‌زمینه چینی علت و معلولی حتما باید آنها را زیر یک سقف برد و دخترک ماجراجو را تبدیل کرد به آشپز استاد؟ 
اینکه اغلب نماها بی‌حس و حال هستند چه دلیلی دارد؟ چرا این قدر بی‌حس؟ چرا این قدر بی‌حال؟ چه کسی گفته برای نمایش بی‌حسی آدم‌ها باید کارگردانی را هم بی‌حس کرد؟ اتفاقا کارگردانی با انرژی بالا و ایجاد ضرب‌آهنگ حسی لازم است که سریال را به محصولی دیدنی بدل خواهد کرد و نه صرفا چیدن یک لشگر سلبریتی جلوی دوربین.
اتفاقا برای وارد کردن شوک حسی لازم به مخاطب و اصطلاحا گرفتن سرعت یکنواخت او نیز به مومنتوم یا تکانه بالا نیاز است و این چیزی نیست که در بی‌گناه وجود داشته باشد. 
تجربه «بی گناه» نشان دهنده آن است که هیچ تولید نمایشی بدون داشتن فیلمنامه جذاب و درکنارش اجرای استاندارد به محصولی قابل تامل بدل نخواهد شد و ‌ای کاش مهران احمدی کارگردان بی‌گناه را در آینده باز هم به عنوان عنصری از سریال‌های جذاب و پویا ببینیم.