kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۳۱۹۴
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵
خشونت کور در دانشگاه با القائات چند رسانه وابسته

اقلیتی«خود‌بزرگ‌پنداشته» نماینده جامعه دانشگاهی نیستند

 
 
 
محمد امین ساغندی
در صحن دانشگاه، دختر و پسر کنار هم ایستاده‌اند و با مشت‌های گره‌کرده فریاد می‌کشند. از دور شبیه همه تجمع‌های دانشجویی هستند که کم و بیش دیده‌ایم. به نظر می‌رسد مطالبه‌ای به‌حق داشته باشند که حول آن جمع شده‌اند یا آرمانی که برای تحقق آن، حتی کلاس‌هایشان را هم تعطیل کرده‌اند اما دقیق‌تر که می‌شوی، در شعار‌هایشان چیزی درست و حسابی که بشود نامش را آرمان گذاشت، نمی‌بینی. بیشتر فحاشی است و البته از انواع رکیک. با مصرع‌هایی ناشیانه و بچگانه. برایشان مهم نیست چه کسی مقابل‌شان باشد، مسئولین دانشگاه، حراست یا حتی همکلاسی‌هایشان، هرکس که احساس کنند مثل آنها فکر نمی‌کند، حداقل واکنش‌شان هو کشیدن است و بعضی‌هایشان اگر بتوانند از اعمال خشونت هم ابایی ندارند. با همه این اوصاف، خودشان را دانشجو و نماینده جامعه دانشگاهی و نخبگان می‌دانند.
جنبش دانشجویی- یا به تعبیر بومی‌تر- بیداری دانشجویی در کشور ما، پیشینه‌ای تقریبا ۸۰ ساله دارد و از زمان پیدایش تا کنون، در حوادث سیاسی و اجتماعی مختلفی نقش مؤثر و بعضا تعیین‌کننده ایفا نموده است. با نگاهی گذرا به تاریخچه این جریان، می‌توان به روشنی دریافت که علی‌رغم تمام فراز و فرودهایی که بیداری دانشجویی پشت سر گذاشته و تغییر و تحولاتی که تجربه نموده است، چند شاخصه مهم در آن همواره ثابت بوده است. از جمله این شاخص‌ها، «مردمی‌بودن»، «عدالت‌طلبی» و «استکبارستیزی» است. ظهور و بروز این ویژگی‌ها در بیداری دانشجویی، حتی محدود به دوران پس از انقلاب اسلامی نیست. چنان‌که شاهدیم پیش از پیروزی انقلاب و حتی قبل از علنی‌شدن قیام امام خمینی(ره)، دانشجویان ایرانی همواره با سلطه قدرت‌های استکباری بر منافع ملی مخالف بوده‌اند و در ابراز این مخالفت، بسیار صریح و بی‌پروا عمل نموده‌اند. شاهد استکبارستیزی بیداری دانشجویی را می‌توان ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دانست که به فاصله چند‌ماه پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد و دخالت آشکار آمریکا در امور داخلی ایران، دانشجویان حضور معاون رئیس‌جمهور وقت آمریکا در دانشگاه تهران را برنمی‌تابند و در اعتراض به آن، برای نخستین‌ بار شعار «مرگ بر آمریکا» سر می‌دهند. شاهد دیگر نیز ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ است که این ‌بار هم دانشجویان در اقدامی جسورانه و هوشمندانه، به مقابله با ایادی استکبار در خاک ایران می‌روند و امام(ره) نیز این حرکت خودجوش را تحسین می‌کند.
«مردمی‌بودن» نیز یکی دیگر از خصلت‌های برجسته بیداری دانشجویی بوده است. به این معنا که آرمان‌‌ها و مطالبات جامعه دانشجویی، چیزی جدا از افکار مردم و حب و بغض‌های آنان نبوده است بلکه دانشجویان حتی در مواردی که جلوتر از سایر اقشار، حرکتی را آغاز نموده‌اند، به واسطه سنخیت مطالبه آنها با خواسته‌های اکثریت جامعه، مردم نیز به دنبال آنها وارد میدان شده‌اند‌ و این امر کاملا خلاف چیزی است که امروزه در برخی تجمعات دانشجویی مشاهده می‌شود. 
در شرایطی که هفته‌هاست مردم کشورمان، پس از آگاهی نسبت به دست‌های پشت‌پرده دشمن در جنایات اخیر، صف خود را جدا نموده و حتی در اجتماع‌های باشکوه خود- که آخرين نمونه آن ۱۳ آبان بود- به معنای واقعی کلمه، در دهان دشمن زدند، شاهدیم که هنوز در برخی دانشگاه‌ها، اقلیتی که خود را نماینده مردم می‌دانند، به مقابله با نظام و هتک حرمت دانشگاه برمی‌خیزند و هر چند روز یک‌بار، با ايجاد حادثه‌ای، در تلاش‌اند آتش التهاب و آشوب را روشن نگه دارند. در شعارها و اقدامات این جماعت، نه‌تنها نمودی از خصلت‌های بیداری دانشجویی اصیل مشاهده نمی‌شود، بلکه حتی شاخصه‌های یک «اعتراض مدنی» سالم- به تعبیر جامعه‌شناسان غربی را هم ندارد. آنچه عیان می‌شود را تنها می‌توان به خشونتی کور تشبیه کرد که از باورهایی موهوم و سطحی‌نگرانه نشأت گرفته و ریشه آن، نه تأملات روشن‌بینانه یک جوان، بلکه القائات چند رسانه وابسته است. مطالبات جریان مذکور، آرمان‌های بلندی چون «استقلال»، «عدالت» یا حتی «آزادی» با یک تلقی روشن که بر آن اجماع داشته ‌باشند، نیست. گویا تنها چیزی که بر آن اتفاق‌نظر دارند، آزادی‌هایی از جنس «سلف مختلط» است! آنها برای دستیابی به این آزادی‌ها، حاضرند کلیت نظام را با همه دستاوردهایش، کنار بگذارند. در برابر مواضع دولت‌های استکباری حساسیتی ندارند، گویی آنها را دشمن نمی‌پندارند و حتی از برخی مواضع آنان، استقبال هم می‌کنند! «عدالت» هم برای این افراد، مفهومی ناآشنا است. چه‌آنکه ناعادلانه‌ترین رفتارها را در مواجهه با مخالفین خود مرتکب می‌شوند و حتی از آسیب‌زدن به اموال عمومی نیز واهمه‌ای ندارند. واضح است که چنین افرادی با اوصاف مذکور، به هیچ عنوان نماینده ملت ایران یا حتی نماینده جامعه دانشگاهی کشورمان نیستند و تنها اقلیتی «خود‌بزرگ‌پنداشته»‌اند که با توسل به «خشم کور ناشی از جهل»، فضای دانشگاه را ملتهب و زمینه را برای سوءاستفاده ‌های بعدی دشمن فراهم می‌سازند.
اما ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا پس از فروکش‌کردن آتش اغتشاشات در بیشتر نقاط کشور، هنوز این جریان در برخی دانشگاه‌ها جولان می‌دهد؟ پاسخ این پرسش را باید با توجه به این نکته یافت که در فضای دانشگاهی-با نظر به اقتضائات خاص آن-مقابله با آشوب و التهاب، در درجه اول بر عهده خود دانشجویان و اساتید است نه نیروهای امنیتی. نگارنده که دوران دانشجویی خود را در یکی از پرحادثه‌ترين دانشگاه‌های کشور-دانشگاه تهران- گذرانده و در وقایع گوناگون از جمله گرانی بنزین در آبان ۹۸ و قضایای مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی، آشوب‌ها و تنش‌های بسیاری را به چشم دیده است، شاهد بوده که هرگاه جریان دانشجویی مؤمن و بابصیرت به میدان آمده است، آشوبگران و غوغاسالاران ناکام مانده‌اند. امروز نیز لازم است دانشجویان و اساتید متعهد و آگاه، با همه ظرفیت خود در صحنه حاضر شوند و در کنار فعالیت‌های تبیینی و روشنگری، با اقدامات میدانی، عرصه را بر اقلیت برهم‌زننده ثبات دانشگاه تنگ کنند. جمعه‌ای که گذشت، سالروز حماسه‌ای بود که دانشجویان انقلابی با درک صحیح از مسائل روز، به صورت خودجوش رقم زدند و دشمنان داخلی و خارجی را غافلگیر نمودند. امروز نیز همان تحلیل صحیح و همان روحیه شجاعت و پرهیز از عافیت‌طلبی، می‌تواند در مدتی کوتاه، آرامش را به دانشگاه‌ها بازگرداند و دشمنان را ناکام سازد‌. رهبر انقلاب در دیدار دانشجویی سال ۱۳۹۹، انحراف و انفعال را دو آسیب عمده محیط دانشجویی برشمردند، آنچه امروز در تجمعات ساختارشکنانه برخی دانشجویان مشاهده می‌کنیم، حاصل انحراف از مبانی دینی و در مقابل آنچه بعضا از جریان دانشجویی انقلابی می‌بینیم، انفعال و گوشه‌نشینی است. رهبر انقلاب در دیدار مذکور، راه‌حل مقابله با انحراف را تقویت مبانی معرفتی و راه مقابله با انفعال را خود‌سازی دانستند که این دو باید محور کار تشکل‌های دانشجویی قرار گیرد.