kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۶۸۳
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۳

گم کرده‌ام نشان حرم رهنما کجاست جا مانده‌ام ز قافله‌ها آشنا کجاست(چشم به راه سپیده)

 
 
 
پرده‌داری‌ مهتاب
چه‌ زیباست‌ روی‌ تو در خواب‌ دیدن‌
فروغ‌ نگاه‌ تو در آب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ رخسار خورشیدی‌ تو
پس‌ از پرده‌داری‌ مهتاب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ در چشمه‌ نور چشمت‌
شکوفایی‌ روشن‌ ناب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ دور از شکوه‌ حضورت
نگاه‌ تو در چشم‌ احباب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ تصویر روحانی‌ تو
به‌ یک‌باره‌ در پیکر قاب‌ دیدن‌
چه‌ زیباست‌ در خلوت‌ دل‌ نشستن‌
جمال‌ تو دور از تب‌‌وتاب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ در جست‌وجویی‌ عطشناک
‌لب‌ عاشقان‌ تو سیراب‌ دیدن
‌چه‌ زیباست‌ در چشم‌ دریایی‌ تو
نگاه‌ خروشان‌ گرداب‌ دیدن
‌چه‌ زیباست‌ در اقتدای‌ نمازم‌
ترا در تجلای‌ محراب‌ دیدن
‌چه‌ زیباست‌ گر پا گذاری‌ به‌ چشمم‌
نشستن‌ کناری‌ و سیلاب‌ دیدن‌
عباس براتی‌پور
بزن دل به دریا 
به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا
چه شب‌ها که زهرا دعا کرده تا ما 
همه شیعه گردیم و بی‌تاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص امیرت مشخص مکن دل‌دل ‌ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبی نیارزد
به دوری ز اولاد زهرا نیارزد
و این زندگانی فانی
جوانی خوشی‌های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیارزد...
 
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو می‌گذاری به پایش
یقیناً یقیناً خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه‌ها زار یاری؟
به شانه کشیدی غم سینه‌اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به‌ گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی‌تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته ‌بودن دلیل کمی نیست
اگر بی‌قراری بدان یار یاری
و پایان این بی‌قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش زدیدار یاری
 
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را به مردم
که بازار یوسف‌فروشی در این دوره بد، شدیداً گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه ‌گریان مهدی
به لب‌های گرم علی یا علی‌اش
به ذکر حسین و حسن‌جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه و به خال سیاهش
به عطر ملیح‌ گریبان مهدی 
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان‌داده‌های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم‌الاشتیاقش بگردان
مرا سینه‌چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی‌سروپا
مرا همدم و محرم و همرکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهــدی، یا مهــــدی مددی...
علی فانی 
تکه گمشده!
تکه‌ای از پَر پرواز کم است
یازده بار شمردیم، یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است...
؟؟؟؟؟
آشنا کجاست؟
گم کرده‌ام نشان حرم رهنما کجاست 
جا مانده‌ام ز قافله‌ها آشنا کجاست
بالم شکسته است زمین‌گیر مانده‌ام 
بال و پری که پَر بکشم با شما کجاست
پهن است دامن من مسکین و این امید 
تا عابر قدیمی این جاده‌ها کجاست
تا سایه‌های یاسِ دلم رنگ غم گرفت 
آن آفتاب روشن ماتم‌زدا کجاست
کشتی شکسته‌ایم به دریای انتظار 
ساحل کجا، راه کجا، ناخدا کجاست
گفتم بیا که منتظرم با کنایه گفت 
یاری که نیست قلب و زبانش جدا، کجاست
از راه، طالب دم مظلوم کی رسد 
آخر یگانه منتقم کربلا کجاست
؟؟؟؟؟