kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۴۷۹
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۴

زهد منفی و مثبت (1)(پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
اینکه در روایات گفته می‌شود، ترک دنیا یا زهد و بی‌رغبتی به دنیا داشته و به اندازه نیازتان تلاش اقتصادی داشته باشید، چگونه با رشد و توسعه فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع سازگاری دارد؟
پاسخ:
مفهوم زهد
معنای زهد ترک دنیاپرستی و ترک حرص و خیره شدن و از خود بی‌خود شدن است، اسیر نشدن و بنده نشدن نسبت به دنیا است، تحت تاثیر اقبال و ادبار دنیا نبودن است. همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: «الزهد بین کلمتین من القرآن: لکیلا تاسوا علی مافاتکم و لاتفرحوا بما اتیکم». خدا زهد را در دو جمله کوتاه بیان کرده است: 1- اینکه نه ادبار دنیا شما را غم‌زده کند 2- و نه اقبال دنیا شما را شادی‌زده نماید. (نهج‌البلاغه- حکمت 439)
بنابراین زهد یعنی شخصیت روحی و اخلاقی داشتن، زهد یعنی رفت و آمد دنیا و کم و بیش شدن نعمت‌های دنیا آدمی را تغییر ندهد. در هر حال یک شخصیت ثابت و محکم داشته باشد. آنها که تا وقتی دنیا رو نیاورده یک شخص‌اند. و وقتی که رو آورد شخص دیگری می‌شوند، آنهایی که ثروت و مقام و جاه و جلال، آنها را عوض می‌کند، قیافه و حرکات و احساسات و افکار و عقاید آنها را عوض می‌کند، آنها شخصیت واقعی ندارند، آنها زاهد نیستند!
آیا زهد به معنی بی‌رغبتی و ترک دنیا است؟
در آموزه‌های وحیانی اسلام دعوت به آخرت و غافل نشدن از آن یک رکن اساسی است. در نهج‌البلاغه دو کلمه بیشتر جلب توجه می‌کند: یکی کلمه تقوا و دیگری کلمه دنیا. امام علی(ع) با بیان‌های مختلفی به تقوا توصیه کرده و با زبان‌ها و بیان‌های مختلفی دعوت به زهد و ترک دنیا کرده است. برخی از این آموزه‌ها این‌گونه برداشت می‌کنند که باید نسبت به دنیا و مظاهر آن بی‌میل و رغبت بود و بیش از حد کفاف سراغ دنیا و ثروت و اموال نرفت و بیشتر به یاد مرگ و آخرت بود و زندگی و دنیا را به اهلش واگذار کرد! این رویکرد در واقع مفهوم زهد منفی را به ارمغان می‌آورد و لازمه آن ترک زندگی سعادتمندانه و تخریب نظام اجتماعی و از بین رفتن فرهنگ و تمدن و جمیع کمالات انسانی و اجتماعی و در نهایت فنا و انقراض بشریت را به همراه دارد!
دلیل تاکید بر آخرت‌گرایی
شکی نیست که در تعلیمات اسلامی، توجه به آخرت یک رکن اساسی است و مورد تاکید فراوانی قرار گرفته زیرا آخرت است که از چشم‌ها پنهان و محجوب بوده و این دنیا است که همه آن را می‌بینند و می‌شناسند و به طور طبیعی به دنبال آن می‌دوند، بنابراین لزومی ندارد مکتب و مدرسه‌ای در دنیا وجود پیدا کند و زحمت‌ها و خرج‌ها متحمل شود برای اموری که مردم بالطبع به دنبال آن می‌روند. لذا سر این همه تاکید بر غافل نشدن از آخرت و یادآوری آن این است که آخرت احتیاج به تذکر و یادآوری دارد برخلاف دنیا که آشکار و ملموس و محسوس است و نیازی به یادآوری و تاکید و سفارش ندارد.
لزوم توازن میان دنیا و آخرت
انبیا آمده‌اند که بشر را خداشناس کنند و به او بفهمانند که رشته زندگی با رسیدن مرگ تمام نمی‌شود، این دنیا به منزله مزرعه و کشتزاری است برای آخرت، هرچه در این دنیا تخم نیکی یا بدی بکارید ثمره‌اش را در آخرت خواهید برد. دنیا فانی و تمام‌شدنی است و آخرت باقی و جاویدان است. دنیا محدود و آخرت نامحدود است. در دنیا خیر و شر و لذت و الم، خوشی و ناخوشی به هم آمیخته است، ولی در آخرت سعادت خالص و شقاوت خالص است. دنیا زیر و بالا و تغییر و تبدیل و حرکت و تغییر دارد، کودکی و جوانی و پیری و مرگ دارد. اما آخرت نه پیری دارد و نه مرگ. برای رسیدن به سعادت خالص و ابدی آخرت منحصرا باید نیات و عقاید پاک و اعمال صالحه داشت و از افکار و نیات ناپاک و اعمال ناپسند دوری کرد. اما مفهوم این سخنان نسبت به آخرت این است که فقط باید به آخرت چسبید و دنیا را رها کرد؟! آیا در منطق دین دنیا تحریم و ممنوع شده؟! آیا زاهد آن کسی است که دست از این همه نعمت‌ها شسته و از همه چیز کناره‌گیری کرده و به انتظار مردن و انتقال به عالم آخرت بنشیند؟ پرواضح است که این منطق رهبانیت و کناره‌گیری از دنیا هیچ توجیه عقلانی ندارد و مورد تایید اسلام نیست قرآن کریم با صراحت می‌فرماید: «بگو چه کسی آنچه را که خدا از زینت‌های زمین و از روزی‌های خوب آفریده، تحریم و منع کرده است؟ (اعراف 32) 
ادامه دارد