از اسارت پهلوی تا رهایی در جبهه (حدیث دشت عشق)
شهید محمدعلی دانش سال 1339 در شهر ویس چشم به دنیا گشود، در کودکی چابک و هوشیار بود بهطوری که همسایهها او را خیلی دوست داشتند و با او شوخی میکردند. دوره ابتدایی را در ویس سپری کرد و بعد از آن به اهواز مهاجرت کرد که دوره متوسطه را در آنجا گذراند. بر عکس بچگیهایش بسیار سر بهزیر و مهربان بود به همین دلیل نیز همه دوستان و آشنایان او را دوست داشتند، در همه حال به بزرگترها احترام میگذاشت، بسیار مودب و دوستداشتنی بود، به ورزش فوتبال علاقه زیادی داشت و در تیمهای محله هم شرکت میکرد. مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی که آغاز شد همه چیز را کنار گذاشت و همراه با بچههای محل به مبارزه پرداخت تا اینکه تظاهرات و اعتصابات به اوج خود رسید و دبیرستانها و دبستانها تعطیل شدند، در یکی از روزها به دست مامورین شاه دستگیر شد و بعد از کتککاری شدید او را به کلانتری ۴ وقت بردند و بعد از یک روز به زندان کارون انتقال دادند که پس از چند روز آزاد شد. در سال 1358 دیپلم گرفت و سال 1359 که جنگ تحمیلی شروع شد به خدمت سپاه درآمد، مدتی به محافظت از پخش شرکت ملی نفت ایران مشغول بود و بعد عازم جبهه شد. اوایل فروردین سال 1360 به دیدار امام رفت و بعد از آن دوباره به جبهه رفت که در روز دوم فروردین سال 1360 در سنگرهای ذوالفقاری آبادان بههمراه پنج تن دیگر از همرزمانش به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در قطعه 3 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.