kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۱۶۶
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۸

نقش پیامبر(ص) در تکامل انسان

 
 
علی جواهردهی
از نظر آموزه‌های قرآن، حضرت محمد مصطفی(ص) اشرف آفریده‌ها و مخلوقات الهی است که دومی اگر برایش باشد به تعبیر قرآن همان نفس پیامبر(ص) امیرمومنان علی(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت از عترت طاهره‌(ع) است. بنابراین، نقش پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در تکامل انسان و دستیابی به کمالات بایسته و شایسته‌اش، نقش بی‌بدیل و بی‌نظیر است.
نویسنده در این مطلب درباره نقش آن حضرت(ص) و به تبع ایشان نقش امامان معصوم(ع) در تکامل انسان‌ها سخن گفته است.
فضائل الهی پیامبر(ص)
اگر بخواهیم درباره نقش پیامبر(ص) در تکامل انسان سخن بگوییم، باید نخست فضائل و مقامات الهی آن حضرت را بشناسیم؛ زیرا با شناخت فضایل و مقامات می‌توان دریافت که آن حضرت(ص) چگونه و تا چه‌اندازه در تکامل انسان نقش دارد.
از نظر قرآن، بخشی از فضایل پیامبر(ص) شامل اموری چون عبودیت خاص(فرقان، آیه 1؛ حدید، آیه 9)، کامل‌ترین و متعالی‌ترین انسان (نحل، آیه 80؛ الميزان، ج 12، ص 324 )، کامل‌ترین در قرب الهی(نجم، آیات 7 تا 9)، بهره‌مند از مقام محمود(اسراء، آیه 79)، عزت(منافقون، آیه 8)، کرامت(علق، آیه 3)، اهل مدارا و ملایمت(مومنون، آیه 96؛ سباء، آیه 50؛ فصلت، آیه 34)، خوش‌خلق و مهربان (آل عمران، آیه 159؛ قلم، آیه 4)، رافت و رحمت(توبه، آیه 128)، شرح صدر و سعه وجودی(توبه، آیه 61؛ شرح، آیه 1)، چراغ نور(احزاب، آیه 46؛ مائده، آیه 15)، بهره‌مند از هدایت خاصه به‌ویژه قرآن(ضحی، آیات 7 تا 11؛ شوری، آیه 52)، اشتیاق و کوشش برای هدایت دیگران(توبه، آیات 80 و 128)، عفو و گذشت(اعراف، آیه 199؛ مائده، آیات 12 و13)، عدالت خواهی(شوری، آیه 15)، شجاعت و قاطعیت(توبه، آیه 73)، سازش‌ناپذیر نسبت به ناحق و باطل(بقره، آیه 135؛ طه، 134)، زهدورزی به دنیا(احزاب، آیات 28 و 29)، رحمت برای جهانیان(انبیاء، آیه 107)، دلسوزی و دل‌نگرانی نسبت به دیگران(توبه، آیه 128؛ حجر، آیه 88)، حکیم وحکمت‌آمیز(احزاب، آیات 32 و 34)، بهره‌مند از توفیقات الهی(نحل، آیه 127؛  مزمل، آیه 20)، بهره‌مند از مقام تقوا و احسان(نحل، آیات 127 و 128)، اهل تضرع به خدا(اعراف، آیه 205)، تسلیم در برابر خدا (زمر، آیه 12)، اهل بصیرت(یوسف، آیه 108)، دارای خلق عظیم(قلم، آیه 4)، اسوه الهی(احزاب، آیه 21)، اهل استقامت(هود، آیه 112؛ شوری، آیه 15)، امین و امانتدار(آل عمران، آیه 161؛ تکویر، آیه 24)، اهل اخلاص(بقره، آیه 139)، اهل ادب(انعام، آیه 54)، اهل استغفار برای خود و دیگران(محمد، آیه 19) و مانند آنها است که هر یک از آنها گواهی بر جایگاه و مقام و منزلت ایشان در پیشگاه خدا است.
البته در کنار این فضایل باید به مقامات ایشان در پیشگاه خدا نیز این امور را افزود که ایشان رسول‌الله(بقره، آیه 101)، دارای مقام محمود شفاعت(اسراء، آیه 79؛ ضحی، آیه 5؛  تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 211، ح 402؛ تفسير فرات كوفى، ص 571؛ بحارالانوار، ج 8، ص 57 حديث  72)، عصمت(احزاب، آیات 21 و 33)، نبوت(آل عمران، آیه 68)، ولایت الهی(همان؛ مائده، آیه 55)، قضاوت(مائده، آیات 43 و 49) و مانند آنها است.
چنین شخصیتی با چنین فضایل و مقاماتی اشرف آفریده‌های الهی است. بنابراین، تاثیرات مستقیم و غیر مستقیمی در جهان و جان و جامعه به جا می‌گذارد و می‌تواند نقش کمالی برای نه تنها انسان و جن، بلکه به عنوان «رحمه للعالمین»(انبیاء، آیه 107) برای همه هستی داشته باشد.
مصادیقی از تاثیرات پیامبر(ص) در انسان
پیامبر(ص) دارای نقش بسیار تاثیرگذار بر هستی است؛ زیرا ایشان رحمت برای جهانیان(انبیاء، آیه 107) است. بر اساس برخی از آیات قرآن، شخصیت ایشان چنان عظیم وبزرگ است که حتی موجب عظمت مکان‌های زیست آن حضرت(ص) نیز می‌شود تا جایی که مکه به واسطه ایشان شرافت و کرامت می‌یابد.(بلد، آیات 1 و 2) در حقیقت حضور پیامبر(ص) در جایی یا در میان مردم خود موجب برکت و شرافت و عظمت و رحمت است. بنابراین، خدا بر مردمان منت گذاشت که ایشان را در میان آنان حاضر کرد(حجرات، آیه 7)؛ در این آیه تقدّم «فيكم» بر «رسول اللّه» حصر را مى‌رساند (الميزان، ج 18، ص 313) و تذكّر به اين موضوع، خود نوعى امتنان و بيانگر توجّه و اهمّيّت حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) در ميان مسلمانان است.
همگان باید شخصیت ایشان را بشناسند و با احترام و ادب رفتار کنند(حجرات، آیه 2؛  احزاب‌، آیات 30 و32) بنابراین، هر کسی نیز همان طوری که تلاش می‌کند تا رضایت خدا را به دست آورد، رضایت ایشان را نیز به دست آورد(توبه، آیه 62) چرا که این‌گونه است که می‌توان از تاثیرات پیامبر(ص) در نفوس مردمان بهره مند شد. بنابراین، کسی که مدعی محبت ایشان است می‌بایست آن را در اطاعت خویش نشان دهد که موجب رضایت خدا و پیامبر(ص) است و این‌گونه بهره مندی از نقش پیامبر(ص) و تاثیرات او در نفوس خودش را نشان می‌دهد. خدا می‌فرماید: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ؛ بگو  ای پیامبر: اگر شما خدا را دوست دارید مرا اطاعت کنید که در این صورت خدا شما را دوست می‌ دارد.
(آل عمران، آیه 31)
امام صادق(ع) می‌فرماید: هر كه دوست دارد كه بداند خدا او را دوست دارد بايد به ‌طاعت خدا عمل كند و از ما پيروى كند، آيا نشنيده ‏اند گفتار خداى عز و جل را كه به پيامبرش (ص) می‌فرمايد: « بگو اگر خدا را دوست داريد مرا پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بيامرزد »، به‌خدا سوگند‌،هرگز بنده ‏اى فرمانبردارى خدا را نكند جز آنكه خداوند پيروى ما را در فرمانبردارى او داخل گرداند و به‌خدا‌، پيروى نكند بنده ‏اى از ما جز آنكه خدا دوستش دارد و به‌خدا‌، هيچ گاه بنده پيروى ما را وامگذارد جز آنكه ما را دشمن دارد و به‌خدا، هيچ‌گاه كسى ما را دشمن ندارد جز آنكه نافرمانى خدا را كرده و هر كه در حال نافرمانى خدا بميرد خداوند او را خوار گرداند و با صورت در آتش دوزخ‌اندازد و ستايش از آن خدا پروردگار جهانيان است‏.(کافی، ج ٨‌، ص ١٤‌، ترجمه محلاتی)
امیر المومنین (ع) می‌فرماید: مَنْ أَحَبَّنَا فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِنَا وَ لْيَتَجَلْبَبِ الْوَرَع‌،‏ هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیزکاری را جامه و پوشش خود قرار دهد.(عیون الحکم و المواعظ‌، لیثی‌، ص ٤٥٦)
امام صادق‌(ع) به مفضل می‌فرماید: دوستداران ما سه‏ گروهند: يك فرقه ما را به چشمداشت ظهور قائم ما دوست دارند تا از دنياى ما بهرمند شوند، پس سخن ما را گفته و آن را به‌خاطر مى ‏سپارند، امّا در عمل از كار و كردار ما كوتاهى مى ‏کنند، پس خداوند آنان را به دوزخ محشور مى‏ سازد و فرقه‏ اى ديگر كه ما را دوست داشته و سخن ما را به گوش مى ‏گيرند ولى از كردار ما كوتاهى نمى ‏كنند تا بدين وسيله از مردم روزى خورند، پس خداوند درونشان را پر از آتش ساخته و گرسنگى و تشنگى را بر آنان چيره سازد و گروهی ديگر ما را دوست دارند، هم گفتارمان را به‌خاطر مى ‏سپارند و هم دستورات ما را اطاعت مى ‏كنند و در عمل نيز با ما مخالفت نمى ‏ورزند، پس ايشان از ما بوده و ما از آنانيم.(تحف العقول، ص ٥١٤، ترجمه جعفری)
همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند محبت و ولايت و اطاعت ما را بر شما واجب كرده است؛ پس هر كس از ماست، به ما اقتداء كند. روش و منش ما اينهاست: تقوى، تلاش و كوشش، اداى امانتِ نيكوكار و گنهكار و صله رحم و گرامى داشت ميهمان و گذشت از خطاكار و كسى كه از ما پيروى نكند از ما نيست.(الاختصاص، ص 241)
بنابراین، توسل به اهل بیت(ع) و اطاعت ایشان که تجلی مودت و محبت نسبت به رسول خدا است، می‌تواند انسان را به کمالاتی برساند یا از مصائبی نجات دهد؛ چنان‌که حضرت آدم(ع) با توسل به آنان توبه اش پذیرفته و از مشکلات رها شد
(بقره، آیه 37)؛ چرا که مقصود از «كلمات»، كه آدم‌(ع) از خدا دريافت نمود و به آن توسّل جست پيامبر (ص)، على، فاطمه، حسن و حسين‌(ع)است. (الدّرّالمنثور، سیوطی شافعی، ج 1، ص 147؛ تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 67‌، ح 143 و 145 و 147) آنان به عنوان راسخون در علم می‌توانند تاویلگران قرآن باشند و مردم را از متشابهات به محکمات قرآنی برسانند.(آل عمران، آیه 7؛ الكافى، ج 1، ص 213، ح 1- 3)
با نگاهی به آموزه‌های قرآنی می‌توان برای پیامبر(ص) نقش‌هایی تاثیرگذار کمالی چون موارد زیر را بیان کرد:
1. تعلیم: یکی از مهم‌ترین تاثیراتی که پیامبر(ص) بر انسان بلکه جن می‌گذارد، تاثیر تعلیمی است؛ زیرا پیامبر(ص) به عنوان معلم حقیقی عمل می‌کند. البته تعلیماتی که پیامبر(ص) دارد، تنها در ساختار علم حصولی نیست، بلکه در ساحت علم حضوری وشهودی و نوعی تصرفات در جان و نفس انسان است. از نظر قرآن، نخستین معلم‌، خود خدا است که همه آفریده‌ها مستقیم و غیرمستقیم از تعلیمات الهی برخوردار می‌شوند؛ چنان‌که حضرت آدم(ع) به تعلیم الهی‌،اسماء‌الله را دارا شد و به واسطه حضرت آدم(ع) و انباء آن حضرت، فرشتگان از علم الله بهره‌مند شدند.(بقره، آیه 31) معلم ثانی همان پیامبر(ص) است که علومی را به انسان تعلیم می‌دهد که هیچ راهی جز وحی برای دانستن آن نیست؛ یعنی اگرتعلیمات الهی به پیامبر(ص) و تعلیمات پیامبر(ص) به انسان نبود، هیچ انسانی از علوم وحیانی بهره‌مند نمی‌شد و نمی‌توانست از عالم غیب و مثلا صفات الهی یا بهشت و دوزخ یا اخبار عوالم و نشئات دیگر یا حتی اخبار گذشته یا آینده آگاهی یابد. پس این پیامبر(ص) است که با تعلیمات خویش این علوم را در اختیار بشر قرار داده است.(بقره، آیات 151 و 239؛ نساء، آیه 113) از نظر قرآن، تعلیمات الهی پیامبر(ص) نوعی تصرف در نفس انسانی است و انسان را از علومی خاص بهره مند می‌کند که فراتر از دانایی است. 
این امر نسبت به امیرمومنان(ع) و دیگر امامان(ع) به شکل تمام تحقق یافته است و آن حضرت(ص) با تعلیم خویش تصرفاتی داشته که نوعی تصرف در ذات و شاکله شخصیت آنان بوده است، به طوری که امیرمومنان می‌فرماید: اِنَّ رسولَّ اللهِ، علمنی اَلْفَ بابٍ، و کلِّ باب منها یُفتحُ الفَ باب، فذاکَ ألفْ باب، حتی علمتُ ما کان و ما یکونُ الی یوم القیامه و علمتُ علمَ المنایا و البلایا و فصلَ الخطاب؛ پیامبر به من از علم‌، هزار باب تعلیم داد که از هر باب آن هزار باب برای من باز شد، در نتیجه یک میلیون باب علم بر من کشف شد، تا اینکه آنچه را که واقع شده و آنچه را که تا قیامت واقع می‌شود را دانستم و علل گرفتاری‌ها و آرزوها و جدا کردن حق از باطل را آگاه شدم.(ینابیع الموده ج 1 ص 67)
2. تزکیه: از دیگر تصرفات کمالی پیامبر(ص) در انسان تزکیه نفوس انسانی است. تزکیه نفس به معنای نمو و رشد باطنی نفس انسانی، تنها به دست خدا است؛ چنان‌که می‌فرماید: وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ و اگرفضل الهی و رحمتش برشما نبود، هیچ یک از شما هرگز تزکیه نمی‌شد، ولی خدا هر که را بخواهد تزکیه می‌کند؛ و خدا شنوا و دانا است.(نور، آیه 21)‌، پیامبر(ص) به عنوان اشرف و اقرب مخلوقات هستی به خدا، از این کرامت الهی برخوردار است که در جایگاه مزکی قرار گرفته و به تزکیه نفوس بپردازد؛ چنان‌که خدا می‌فرماید: همان‌گونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم،) رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه و پاک کند؛ و به شما کتاب و حکمت بیاموزد؛ و آنچه را نمی‌دانستید، به شما یاد دهد. (بقره، آیه ۱۵۱)
 همچنین در جایی دیگر به پیامبر می‌فرماید: از اموال آنان صدقه‏ اى بگير تا به وسيله آن، آنان را تطهیر ‌سازی و تزکیه کنی و برايشان دعا كن؛ زيرا دعاى تو براى آنان سکونت و آرامشى است و خدا شنواى داناست.(توبه، آیه ۱۰۳) پس از نظر قرآن تزکیه نفوس که مهم‌ترین نوع تکامل بخش برای انسان است به دست پیامبرش امکان‌پذیر است.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) 
3. تطهیر: طهارت به دو بخش طهارت ظاهری و باطنی باز می‌گردد. طهارت ظاهری با وضو و غسل و مانند آنها انجام می‌شود؛ اما طهارت باطنی نوعی تصرفات است که شخص از هر گونه «رجس» (پلیدی) پاک می‌شود؛ چنان‌که تطهیر الهی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) این‌گونه است.(احزاب، آیه 33) پیامبر(ص) کسی است که می‌تواند افزون بر تعلیم و تزکیه به تطهیر نفوس از هر گونه پلیدی بپردازد.(توبه، آیه 103) البته از نظر قرآن، تطهیر قبل از تزکیه انجام می‌شود.
(همان) پس خدا مستقیم به پیامبرش علوم را تعلیم می‌دهد و او را تطهیر و تزکیه می‌کند و پیامبر(ص) به عنوان مظهر اسماء‌الله می‌تواند به تعلیم و تطهیر و تزکیه نفوس انسانی اقدام کند.
4. رحمت رحیمی: بر اساس همین آیه 99 سوره توبه، از دیگر تصرفاتی که پیامبر(ص) با دعاهایشان در حق انسان‌ها انجام می‌دهند، بهره‌مند‌سازی انسان از رحمت خاصی و رحیمی الهی است. البته این مطلب در آیه 103 سوره توبه به شکلی دیگر بیان شده است؛ زیرا این افراد با صلوات رسول‌الله(ص) به سکونت و آرامش دنیوی و رحمت رحیمی اخروی دست می‌یابند که ترکیب دو آیه آن را به خوبی بیان می‌کند.
5. مغفرت: شکی نیست که مغفرت یعنی آمرزش از گناه و خطا و بهره مندی از غفاریت و غفوریت خدا یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که انسان طالب آن است. ازنظر قرآن، دعاهای متصل رسول‌الله(ص) در حق افراد به‌ویژه صدقه دهندگان، موجب جلب مغفرت الهی نسبت به آنان می‌شود و خدای غفور رحیم آنان را در غفران و رحمت رحیمی خاص خویش قرارمی‌دهد و بهشت را برای آنان مهیا می‌سازد.(توبه، آیه 99) 
6. نوربخشی: پیامبر(ص) خود دارای نور الهی است. این نور الهی در‌اندازه‌ای است که همه عالم به نور وجودش منور می‌شوند. خدا با ابزار آیات نورانی قرآن و صلوات، انسان را از ظلمات به سوی نور حقیقی می‌برد(احزاب، آیه 43)، همچنین وجود مبارک و نورانی پیامبر(ص)، نور حقیقی است که جان‌ها و نفوس انسانی را روشن می‌کند. 
قرآن می‌فرماید: او کسی است که آیات روشنی بر بنده‌اش [= محمد] نازل می‌کند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور برد؛ و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است. (حدید، آیه ۹) پس خدا، هم از طریق آیات قرآن انسان را از ظلمات به سوی نور می‌برد و هم از طریق وجود مقدس پیامبر(ص). بنابراین، وجود نوری آن حضرت(ص) خود موجب نوربخشی به انسان‌ها و خروج آنان از ظلمات به سوی نوری خواهد بود که همه هستی آنان را شکل دیگر می‌بخشد؛ زیرا براساس تعالیم قرآن، مخلوقات هستی همه مظاهرانوار صفات و اسماء الهی هستند(نور، آیه 35) و نور بخشی پیامبر(ص) موجب می‌شود تا انسان مظهر صفات و اسمای الهی شود. 
از نظر قرآن کسی که در دنیا از نور الهی بهره‌مند می‌شود و از ظلمات خارج می‌گردد با خود نوری را خواهد داشت که از آن به نور ایمان یاد می‌شود(حجرات، آیه 7) و این نور است که در دنیا و آخرت با اوست؛ چنان‌که خدا می‌فرماید: و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمى‏ گرداند، نورشان از پيشاپيش آنان و سمت راستشان روان است، مى‏گويند پروردگارا نور ما را براى ما كامل گردان و بر ما ببخشاى كه تو بر هر چيز توانايى.(تحریم، آیه ۸) و نیز می‌فرماید: آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‏بينى كه نورشان پيشاپيش آنان و به جانب راستشان دوان است. 
به آنان گويند: امروز شما را مژده باد به باغ‌هايى كه از زير درختان آن نهرها روان است، در آنها جاودانيد، اين است همان كاميابى بزرگ.(حدید، آیه 12) البته از نظر قرآن کسی که در دنیا این نور را کسب نکند، در جایی دیگر نمی‌تواند آن را کسب کند.(حدید، آیه 13) 
7.آرامش: عوامل چندی موجب آرامش انسان می‌شود که از جمله ازدواج است.(روم، آیه 21) اما حقیقت سکونت و آرامش را باید در تصرفاتی دانست که پیامبر(ص) به عنوان مظهر اتم واکمل الهی با دعا و صلوات برای انسان ایجاد می‌کند. خدا می‌فرماید: وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ و برايشان دعا كن؛ زيرا دعاى تو براى آنان سکونت و آرامشى است و خدا شنواى داناست.
(توبه، آیه ۱۰۳)
8. بهره‌مندی از آثار استغفار: استغفار موجب دفع و رفع بلا و جلب منفعت است. 
هر کسی می‌تواند با استغفار به آثار آن برسد؛ اما از نظر قرآن، استغفار پیامبر(ص) چیزی دیگر است. استغفار آن حضرت(ص) می‌تواند بسیار شگفت ساز باشد و حتی انسان را از دوزخ به اذن الهی نجات دهد.(نساء، آیه 106؛ آل عمران، آیه 159؛ ممتحنه، آیه 12) خدا می‌فرماید: و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى ‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش می‌کرد، قطعا خدا را توبه‏ پذير مهربان مى‏‌يافتند.(نساء، آیه ۶۴)
9. شفاعت: یکی دیگر از تاثیرات پیامبر(ص) در زندگی انسان، بهره مندی از شفاعت ایشان در قیامت است که حیات جاودانه دربهشت را برای آنان به ارمغان می‌آورد.(اسراء، آیه 17؛ اسراء، آیه 79؛ ضحی، آیه 5؛  تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 211، ح 402؛ تفسير فرات كوفى، ص 571 ) بر اساس آموزه‌های قرآن، خیر کثیر که دارای مصادیق بسیاری است افزون بر حضرت فاطمه(س) و فرزندان معصوم ایشان، می‌تواند شامل شفاعت ایشان نسبت به مردمان در آخرت باشد.(مجمع‌البيان، ج 9- 10، ص 765) همچنین از امام صادق‌(ع) روايت شده كه مقصود از «قدم صدق» در آیه 2 سوره یونس، نیز شفاعت محمّد (ص) است. (تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 292، ح 9)