یادی از شهید سید عیسی موسوی
بی من اگر کربلا رفتید...(حدیث دشت عشق)
بسیجی شهید سید عیسی موسوی دهم فروردين سال 1345 در شهرستان گرگان چشم به جهان گشود. پدرش سيد خليل، خواروبارفروش بود، تا سال دوم راهنمايی درس خود را ادامه داد، به کار صافكاری مشغول بود و از سوی بسيج راهی جبهه نبرد با دشمن شد. پس از حضور در جبهه در تاریخ بيست و يكم آبان سال 1361 در حالیکه تخريبچی بود بر اثر اصابت گلوله به پيشانی در منطقه موسيان به فیض شهادت نائل آمد. این دلیرمرد نوجوان در سن 16 سالگی مدال شهادت را به گردن آویخت و پیکر پاکش در گلزار شهدای امامزاده عبدالله گرگان آرام گرفت. شهید سید عیسی موسوی در وصیتنامهاش نوشت: «ای امت شهیدپرور نماز، نماز، در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نهراسید خدا کفایت میکند، با مردم نیکو صحبت کنید.هر گاه تفنگم قصه میگفت، احساس میکردم داغی به دل دارد. من این خانه کوچک(سنگر) را با همه جهان عوض نمیکنم. در درون سنگرها و در خفای خاکریزها نام استوار هر شهیدی خفته است.آیا کسی هست که فریاد او را سر دهد؟ آیا کسی هست که سلاح او را بردارد؟ مادرم؛ تو را از انقلاب همین بس که من به شهادت برسم و سنگرم تنها خانهای است که اجاره آن خون است.این سنگر تنها یادآور لحظات فراموش شده جنگ است، لحظاتی که اگر زنده نشود ما را گرفتار بیماریهای بیتفاوتی خواهد کرد و آن روز است که باید بر خویشگریست. بیمن اگر به کربلا رفتید از آن تربت پاک مشتی همراه بیاورید، شاید به حرمت این خاک مرا بیامرزند.»