مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری- جلد اول- ۲۳
طرح عملياتي كودتا
نقطه شروع عمليات هوايي
كودتاچيان، پس از بررسيهاي فراوان پايگاه هوايي شهيد نوژه را مناسبترين نقطه براي آغاز عمليات هوايي تشخيص دادند، با اينكه در طرح ابتدايي آنان قرار بود كودتا از پايگاه هوايي مهرآباد آغاز شود.
دلايل تغيير نقطه شروع عمليات در بازجوييهاي چند تن از عوامل توطئه بيان شده است:
ناصر ركني چنين آورده است:
«علت اصلي، اصرار بيش از حدّ و اندازه تيمسار مهديون و تيمسار محققي بود، آنها دلايل چندي در اين مورد به شرح زير داشتند:
1. پايگاه مهرآباد را قابل تصرف و در دسترس توده مردم ميدانستند و ميگفتند كه چنانچه نيروي زميني نتواند مهرآباد را كاملاً حفاظت بكند مردم به آنجا هجوم آورده و با تصرف پايگاه (به علت نزديكي بيش از حد به مناطق مسكوني) حتي هواپيماهاي بلندشده، ديگر قادر به نشستن در باند نخواهند بود، در حاليكه اين نقطه ضعف، در پايگاه نوژه وجود نداشت؛ زيرا نوژه با شهر همدان 60 كيلومتر فاصله داشت و چنانچه توده مردم يا سپاه پاسداران به سمت پايگاه حركت ميكرد، هواپيماها قادر بودند در اين فاصله همه آنها را نابود سازند.
2. پايگاه همدان يك پايگاه مادر و از هر لحاظ خودكفا بود و چنانچه برخورد با مردم به درازا ميكشيد، پايگاه قادر بود تا حدود چهار ماه به عمليات ادامه دهد، در حالي كه اين مسئله در مهرآباد صادق نبود.
۳. سروان نعمتي، سروان ايراننژاد، همافر پوررضايي، تيمسار محققي، تيمسار مهديون قبلاً در پايگاه نوژه مدتهاي زيادي خدمت كرده و اكثر پرسنل خلبان و فنّي آنجا را ميشناختند، در حاليكه اين امر در پايگاه مهرآباد صادق نبود.»
سروان حميد نعمتي در اين باره مينويسد:
«در مورد انتخاب پايگاه نوژه براي مركز عمليات، بعد از اينكه در مورد طرح با بنيعامري صحبت كردم و وي با ستاد كودتا صحبت كرد، به من اطلاع داد كه بهتر است به جاي پايگاه نوژه از پايگاه يكم استفاده شود؛ چون اين پايگاه به قول خودماني راهدست آنها و نيروهاي عملكننده ميباشد كه من با دلايلي با آن مخالفت نمودم كه در طرح نهايي هم، پايگاه نوژه مورد تصويب قرار گرفت.»
وي در بخش ديگري از بازجوييهاي خود، درباره تغيير مكان شروع كودتا از تهران به همدان، چنين مينويسد:
«در يكي از همان جلسات اوليه، گفته شد كه بهتر است پايگاه مهرآباد به جاي پايگاه نوژه برگزيده شود كه من به دلايل زير، آن را رد كردم:
چون رهبري عمليات هوايي به عهده من بود، اظهار داشتم كه به خاطر مدت خدمتم در اين پايگاه، آن را مثل كف دستم چه از لحاظ محل و موقعيت و چه از نظر پرسنل ميشناسم و در ثاني، اين پايگاه در وسط بيابان قرار گرفته و اگر مورد تهاجمي بخواهد قرار بگيرد يا از ده كبودرآهنگ ميباشد كه مسئله خاصي نيست و قادر به دفاع خواهيم بود و اگر از طرف همدان باشد، از طرف تيپ زرهي ممكن است باشد كه در درجه اول، سعي بر همراه كردن آنها كنيد و اگر نشد، با انجام پروازهاي متعدد، جلوي آنها را گرفته و مانع پيشرويشان شويم؛ ولي چون پايگاه مهرآباد در نزديكي شهر واقع شده، خيلي زود ميتواند حداقل، مورد تهاجم مردم قرار گيرد و كار را لنگ كند كه با پايگاه نوژه موافقت شد.
خطرات هوايي كه ما را تهديد ميكرد، يكي از طرف فرودگاه مهرآباد بود كه قرار بود، دو فروند هواپيما باند فرودگاه را بزنند تا اعلام برنامه كودتا، موقتاً، اين پايگاه غيرقابل استفاده بماند و ديگري پايگاه دزفول بود كه دو اسكادران هواپيما (8 فروند) از نوع F ِ 4D در اين پايگاه، به عنوان CAP بر روي نوار مرزي عراق مأموريت داشتند كه فرمانده آنها مرادي و معاونش ابوالفضل مهديار بود، كه براي هماهنگ نمودن و رفع اين خطر، خودم به اين پايگاه رفته و به عنوان مهمان، تقاضاي ملاقات با يكي از اين دو را كردم كه احتمالاً مهديار با جيپ آمده و مرا به گردان برد و در آنجا مرادي را نيز صدا كرده و سه نفري خصوصي، به صحبت نشستيم كه به آنها گفتم كه قرار است از پايگاه نوژه، با هماهنگي نيروي زميني در آينده نزديك، كودتا نماييم و اگر به شما مأموريتي عليه هواپيماهاي ما دادند، با فركانسي كه به شما ميدهم، تماس بگيريد و ما به شما دستورالعمل خواهيم داد كه چه بايد بكنيد، كه هر دو موافقت كردند».
ستوانيكم محمدمهدي عظيميفرد نيز چنين آورده است:
«جلسه بعد... من بودم، ركني، نعمتي، براي اولين بار بويري و جوانمرد، مريم و دو نفر ديگر... و آبتين و ملك... براي اولين بار راجع به تغيير محل عمليات از مهرآباد به همدان صحبت شد. در ضمن هواپيماي LOAD شده زياد نبود و در صورت درگيري قدرت مقابله نداشتيم و البته يكي از آشيانهها به عنوان زندان در نظر گرفته شده بود.»
بدين ترتيب پايگاه هوايي نوژه براي نقطه شروع و مركز هدايت عمليات هوايي كودتا، انتخاب گرديد.
درباره طرح عملياتي كودتا براي تصرف پايگاه هوايي نوژه و حمله به تهران نيز چند تن از عوامل آن چنين گفتهاند:
ستوان ناصر ركني در اين باره چنين ميگويد:
«طرح كلي بر اين پايه بود كه نيروي زميني
- كه احسان ميگفت در اختيار دارد - به اتفاق خود او به ترتيبي به پايگاه هوايي شاهرخي (حرّ= نوژه) بروند كه حدود ساعت 2 بعد از نيمه شب به آنجا رسيده باشند. پرسنل هوايي كه ميبايستي از تهران به طرف پايگاه شاهرخي حركت كنند و ليست آن را نعمتي داشت، قرار بود كه ساعت 7/5 الي 8 بعدازظهر روز چهارشنبه گذشته، در جنب پاركي كه در آخر بلوار اليزابت سابق وجود دارد جمع شده و با اتوبوسي كه همان ساعت خواهد رسيد به طرف پايگاه شاهرخي حركت كنند.
محلي به نام محلّ تجمع در جاده اختصاصي پايگاه شاهرخي نرسيده به خود پايگاه، تعيين شده بود كه فقط نعمتي از محل دقيق آن با اطلاع بود و كليه افراد در آن محل جمع شوند، اين افراد عبارت بودند از خلبانان اعزامي از تهران كه با اتوبوس حركت كرده بودند، احسان و نيروي زميني مربوط به خودش كه نميدانم به چه وسيلهاي ميخواستند حركت كنند و تعداد 300 نفري كه قرار بود توسط كريمي از اصفهان به دوراهي ساوه فرستاده شده و توسط شخصي به نام معتمدي به محل تجمع آورده شوند.
يك تيم دوازده نفري از داخل پايگاه را نيز نعمتي ترتيب داده بود كه به عنوان تيم راهنماي نيروي زميني، در محل تجمع جمع شوند.
بعد از اينكه همه در آن محل جمع ميشدند، حمله به پايگاه كه از جزئيات آن بيخبرم و در اختيار احسان و آذر بايد باشد شروع ميشد...