فلسفه ذكر مصيبت امام حسین و اهلبیت(ع)
من هيچ وقت اصرار ندارم كه در هر سخنرانى لزوماً ذكر مصيبت كنم.
اگر سخن رسيد به جايى كه ببينم ذكر مصيبت كردن، به خودم تحميل كردن است و بايد از جايى به جاى ديگر بروم، نمىگويم. ولى اكثر، خصوصاً در ايام مصيبت ولو بهطور اشاره هم شده است ذكر مصيبت مىكنم.
جوانى از من پرسيد كه آيا اين كار ضرورتى يا حسنى دارد يا نه؟ اگر بناست مكتب امام حسين(ع) احيا بشود، آيا ذكر مصيبت امام حسين هم ضرورتى دارد؟
گفتم بله، دستورى است كه ائمه اطهار به ما دادهاند و اين دستور فلسفهاى دارد و آن اينكه:
هر مكتبى اگر چاشنىای از عاطفه نداشته باشد و صرفاً مكتب و فلسفه و فكر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد، ولى اگر يك مكتب چاشنی از عاطفه داشته باشد، اين عاطفه به آن حرارت مىدهد. معنا و فلسفه يك مكتب، آن مكتب را روشن مىكند، به آن مكتب منطق میدهد، آن مكتب را منطقى مىكند. بدون شك مكتب امام حسين منطق و فلسفه دارد، درس است و بايد آموخت اما اگر ما دائماً اين مكتب را صرفاً به صورت يك مكتب فكرى بازگو كنيم، حرارت و جوشش گرفته مىشود و اساساً كهنه مىگردد.
اين نظر، بسيار نظر بزرگ و عميقانهاى بوده است، يك دورانديشى فوقالعاده عجيب و معصومانهاى بوده است كه گفتهاند براى هميشه اين چاشنى را از دست ندهيد؛ چاشنى عاطفه، ذكر مصيبت حسين بن على(ع) يا اميرالمؤمنين يا امام حسن يا ائمه ديگر و يا حضرت زهرا(س).اين چاشنى عاطفه را ما حفظ و نگهدارى كنيم.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى
(سیری در سیره نبوی)؛ ج16؛ ص57