نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اعتراف روزنامه اصلاحطلب به رویکرد منطقی تیم مذاکرهکننده در وین
سرویس سیاسی ـ
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: خواسته ایران بر تضمینعدم خروج مجدد آمریکا از برجام منطقی است، ولی راههای تامین این خواسته باید متناسب با قوانین داخلی، اختیارات حاکمان کنونی این کشورها و حقوق بینالملل باشد.. به عنوان مثال، یکی از راهها، حضور شرکتهای بزرگ جهانی در ایران و ایجاد روابط پایدار اقتصادی با جهان پس از توافق میتواند به عنوان عاملی برای تضمین پایبندی قدرتهای جهانی به برجام باشد.
در این مطلب آمده است: همگان موظفند از تیم مذاکرهکننده حمایت کنند «مطبوعات در این زمینه نقش مهمی دارند» جریانهای سیاسی باید نگاهی فراجناحی و ملی به مذاکرات داشته و از هیچ کوششی برای تقویت و موفقیت مذاکرهکنندگان فروگذاری نکنند.
تیم مذاکرهکننده ایران به ریاست علی باقری در هفتمین دور مذاکرات وین ضمن تاکید بر ضرورت «لغو همه تحریمها» «راستی آزمایی» و ارائه تضمین از سوی طرف مقابل» دو پیشنویس به طرفهای برجام داده و بارها بر جدیت و حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در این دور از مذاکرات تاکید کرده است.
مشکل مدعیان اصلاحات با سیاست خارجی عزتمندانه!
روزنامه اعتماد روزگذشته در مطلبی با عنوان «تغيير تصوير سياسي جهان» نوشت:
«بررسي تصوير سياسي جهان كنوني و مقايسه آن با تصويري كه در مقطع پيروزي انقلاب اسلامي بر جهان و منطقه حاكم بود، ما را به اين نتيجه ميرساند كه چهارچوب سياست خارجي جمهوري اسلامي بايد تغيير كند. اين چهارچوب در آن فضا ترسيم شد كه اكنون كاملا تغيير كرده و متفاوت شده است. تغيير جهان را نديدن و اصرار بر رويه سابق داشتن، شايد ظاهر عزتمندانهاي داشته باشد اما يقينا يك سياست حكيمانه و مصلحتانديشانه نيست.»
گفتنی است داستان و ماجرای تحلیلهای خاص جریان اصلاحات و غربگراها از تحولات منطقهای و بینالمللی و متعاقب آن توصیهها و تجویزها برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهههای اخیر، هر صاحبنظر دلسوز منافع ملی و امنیت ملی را دچار شگفتی و حیرت میکند!
بازخوانی آن تحلیلها و سیاستهای تجویزی برای نسل جوان کشور، یک ضرورت قطعی است. به راستی اگر از زمان حمله صدام حسین به کویت، تا به امروز که در این سالها حوادث هولناک و پیچیدهای در منطقه راهبردی غرب آسیا رخ نمود، جمهوری اسلامی طبق تهدید و تجویز جریان چپ و در ادامه جریان اصلاحات نسبت به این وقایع عمل میکرد، اکنون کشور و ملت ما چه حال و روزی میداشت؟
متأسفانه جریان اصلاحات و غربگرا، نه مبتنی بر شناخت درست و در راستای منافع و امنیت ملی، بلکه با اهداف و انگیزههای سیاسی ضمن توجیه اقدامات خصمانه آمریکا و سابقه سیاه کاخ سفید در لگدمال کردن حقوق ملت ایران، معتقد است که ایران باید در مقابل آمریکا همانند بردهای در مسلخ و برهای در مذبح باشد. در واقع مشکل جریان اصلاحطلب با سیاست خارجی عزتمندانه جمهوری اسلامی نفی نگاه ارباب –رعیتی در رابطه غرب با ایران است.
اصلاحات در آستانه مرگ است و دیگر نمیتواند کمر راست کند
روزنامه شرق روز گذشته گفتوگویی با یکی از فعالین سیاسی اصلاحطلب منتشر کرد و به نقل از وی نوشت: «جریان رسمی اصلاحطلبی با یک تحلیل و تجویز غلطِ استراتژیک از مقطعی بر مرکب دیگری سوار شد زیرا فرضش این بود که چون نمیتواند بر مرکب قدرت سوار شود، نمیتواند با زبان خود سخن بگوید و با پای خود ادامه مسیر دهد، باید در جستوجوی یک واسطه برای راهرفتن و حرفزدن باشد؛ به دنبال دستی گشت که بتواند به مدد آن قدرت را در آغوش بگیرد و از قدرت نصیبی ببرد. این اشتباه استراتژیک به استقرار و استمرار دولتی منجر شد که از جنس اصلاحطلبی نبود و اساسا با مشی و منش اصلاحطلبی خو نداشت...»
گفتنی است اصلاحطلبان در مسیر توجیه عملکرد 8ساله خود به این تحلیل فریبنده متوسل شدهاند که استراتژیشان اشتباه بوده که تمام قد پشت سر دولت تدبیر و امید ایستادهاند و... در این باره لازم به ذکر است که اولا این طیف در 4سال تصدی شورای شهر و شهرداری تهران را در اختیار داشت. برای نخستین بار کل اعضای شورای شهر از طیف اصلاحطلب بودند و آنها نیز شهردارانی را از میان اصلاحطلبان برگزیدند.
کارشناسان، شورای شهر کلان شهر تهران را یک کابینه دولت کوچک میدانند. آنها در این جایگاه چه کارنامهای از خود به جا گذاشتند؟! در دوره اصلاحطلبان همه پروژههای عمرانی شهر تهران و از جمله متروی آن تقریبا به حالت تعطیل درآمد. نکته دیگر اینکه اکثریت کابینه و مدیران استانی دولت قبل از جمله معاون اول رئیسجمهور از میان طیف اصلاحطلب بودند. به عنوان مثال عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی که از افراد شناخته شده اصلاحطلب بود، در مدت 5سال تصدی خود پروژههای ساخت مسکن را تعطیل و دست آخر به نساختن مسکن افتخار کرد و وضعیت امروز قیمت مسکن و اجارهبها از نتایج عملکرد اوست.
در بخش دیگری از این گفت وگو همچنین آمده است: «جریان اصلاحطلبی نشان داد که نقدش هم تابعی از منافع و قدرت است و دیدیم آنجایی که باید، فاصله نقادانه خود را با قدرت مستقر حفظ میکرد زیرا چک سفیدامضا داده بود و تمام حیثیت و تمامیت خود را در سیمای چنین جریانی [دولت تدبیر و امید] میدید. در این شرایط به دفاع برخاست و هزینه دفاع بیدریغش را هم پرداخت. امروز میبینیم بسیاری از دوستان اصلاحطلب زبان به نقد دولت قبل گشودهاند؛ درحالیکه فراموش نکردهایم همینها در آن شرایط با چه زبانی در دفاع از دولت سخن میگفتند و شاید بتوان گفت امروز نقد جریان اصلاحطلبی، هم به خودشان و هم به دولت اعتدال دارای نوعی عوامزدگی است. کسانی که دیروز عَلم دولت را به دوش میکشیدند و مسیر را برای دولت هموار میکردند و بعدتر توجیهگر هر کنش و واکنش دولت بودند، امروز زبان سرخی پیدا کردهاند و شرایط آن دوران را نقد میکنند.»
نکته قابل تأمل اینکه خبرنگار این روزنامه در حالی مدعی شده که در دولت اول روحانی صرفا یک نیروی شاخص اصلاحطلب یعنی جهانگیری حضور داشته است که «محمدشریعتمداری»، «علی ربیعی»، «بیژن زنگنه»، «عباس آخوندی»، «محمدرضا نعمت زاده»، رضا فرجی دانا و... تنها بخشی از چهرههای اصلاحطلب در کابینه دولت روحانی بودهاند.
همچنین در بخش دیگری از این گفتوگو به نگاه منفی جامعه به جریان اصلاحات اشاره شده و آمده است: «افکار عمومی نسبتبه جریان اصلاحات نگاه دیگری پیدا کرده است... امروز میبینیم اصلاحات با پرداخت این هزینه به راحتی نمیتواند کمر راست کند... ممکن است در بخش اول [این جمله که «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات»] تشکیک نداشته باشیم، هرچند من نمیگویم اصلاحات مرده بلکه رو به احتضار است؛ یعنی در آستانه مرگ است. اما درباره بخش دوم یعنی زندهباد اصلاحات، تردید دارم که بتوانیم دوباره به نام اصلاحات اتفاقی در جامعه رقم بزنیم. امروز حتی جامعه به نام اصلاحات هم واکنش نشان میدهد؛ بنابراین باید به سمت دیگری برویم و اصلاحطلبی را با نام و درونمایه دیگری معرفی کنیم. پس به قسمت دوم این جمله باور ندارم و با زندهباد گفتن ما هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. باید تلاش کنیم و ببینیم چطور میشود سوژهای جمعی را متولد کنیم؛ سوژهای متفاوت از آنچه در میانه دهه 70 داشتیم...»