یک شهید، یک خاطره
جایت را نشان بده
مریم عرفانیان
بعد از شهادت پسرم تا دو سال خوابش را ندیدم. یک روزِ جمعه، بر سر مزارش رفتم و او را به سر بریدة امام حسین(علیهالسلام) قسم دادم تا جایگاهش را نشانم دهد. همان شب در خواب دیدمش؛ با لباسی سفید در باغی بزرگ، کنار درختان سرسبز ایستاده بود. آب زلال و روانی زیر پایش جاری بود. تا مرا دید گفت: «جایم اینجاست مادر ... دیگر نگرانم نباش...»
همچنان که محو تماشای زیباییهای اطراف بودم، ادامه داد: «این باغ متعلق به من است و درِ آن تنها به اراده من باز میشود.»
وقتی از خواب بیدار شدم، آرامشی عجیب تن خستهام را تسکین میداد. دیگر نگران نبودم ...
خاطرهای از شهید حسین اصغر بازوبندی
راوی سکینه حسینی، مادر شهید