kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۱۴۹
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۱

چرایی واجب‌النفقه بودن زن(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
آیا در دنیای امروز که زن با درآمدزایی خود می‌تواند عهده‌دار هزینه‌ها و مخارج خود شود باز هم نفقه برعهده مرد واجب است؟
پاسخ:
انواع نفقه در اسلام
در اسلام سه نوع نفقه وجود دارد: نوع اول: نفقه‌ای است که مالک باید صرف مملوک خود بکند، مانند مخارجی که مالک حیوانات برای آنها می‌کند. ملاک این نوع نفقه مالکیت و مملوکیت است. نوع دوم: نفقه‌ای است که انسان باید صرف فرزندان خود در حالی که صغیر یا فقیرند و یا صرف پدر و مادر خود که فقیرند بکند.
ملاک این نوع نفقه مالکیت و مملوکیت نیست بلکه حقوقی است که طبیعتا بر فرزند پیدا می‌شود. شرط این نوع از نفقه ناتوان بودن شخص واجب‌النفقه است. نوع سوم نفقه‌ای است که مرد در مورد زن صرف می‌کند. ملاک این نوع از نفقه نه مالکیت و مملوکیت است و نه حق طبیعی به مفهومی که در نوع دوم گفته شد و نه عاجز بودن و ناتوان و فقیر بودن زن.
ویژگی‌های نفقه زن
1- مرد واجب است بودجه خانوادگی و از آن جمله بودجه شخصی زن را تامین کند اگرچه زن درآمد سرشاری داشته باشد و فقیر و محتاج نباشد. 2- در نفقه اول و دوم اگر شخص از زیر بار نفقه شانه خالی کند و نفقه ندهد گناهکار است، اما تخلف وظیفه به صورت یک دین قابل مطالبه و استیفا در نمی‌آید. یعنی جنبه حقوقی ندارد. 3- اگر مرد از دادن نفقه زن استنکاف کند، زن حق دارد به صورت یک امر حقوقی اقامه دعوا کند و در صورت اثبات حق خود را از مرد بگیرد. 4- مشارکت زن در نفقه مرد، چه از لحاظ پولی که بخواهد خرج کند و چه از لحاظ کاری که بخواهد صرف کند. کاملا اختیاری و وابسته به میل و اراده خود او است. 5- مرد با دادن نفقه زن هیچ‌گونه تسلط اقتصادی و حق بهره‌برداری از نیرو و کار زن را ندارد و نمی‌تواند او را استثمار کند!
دلایل واجب النفقه بودن زن
اسلام نه جانبدار زن است و نه جانبدار مرد. اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانی که باید در دامن آنها پرورش یابند و بالاخره سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است. لذا دلایل حکیمانه‌ای در این رابطه وجود دارد: 1- اسلام در قوانین خود این قاعده را همواره رعایت کرده است که مرد مظهر نیاز و احتیاج و زن مظهر بی‌نیازی باشد. اسلام مرد را به صورت خریدار و زن را به صورت صاحب کالا می‌شناسد. از نظر اسلام در وصال و زندگی مشترک این مرد است که باید خود را به عنوان بهره‌گیر بشناسد و هزینه این کار را تحمل کند.
2- مسئولیت و رنج و زحمات طاقت‌فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت به عهده زن گذاشته شده است. آنچه در این کار از نظر طبیعی به عهده مرد است یک عمل لذت‌بخش آنی بیش نیست. این زن است که باید عادت ماهانه، سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره، سختی زایمان و عوارض آن و شیر دادن کودک و پرستاری آن را تحمل کند اینها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن می‌کاهد و توانایی او را در کسب و کار کاهش می‌دهد.
3- زن و مرد از لحاظ نیروی کار و فعالیت‌های سنگین تولیدی و اقتصادی مشابه و مساوی هم آفریده نشده‌اند.
4- احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزونتر است. تجمل و زینت جزء زندگی زن و از احتیاجات اصلی زن است.
5- باقی ماندن جمال و نشاط و غرور در زن، مستلزم آسایش بیشتر و تلاش کمتر و فراغ خاطر زیادتری است. اگر زن مجبور باشد مانند مرد دائما در تلاش و کوشش و در حال دویدن و پول درآوردن باشد، غرورش در هم می‌شکند، چینها و گره‌هایی که گرفتاری‌های مالی به چهره و ابروی مرد انداخته است در چهره و ابروی او هم پیدا خواهد شد. لذا نه تنها مصلحت زن، بلکه مصلحت مرد کانون خانوادگی نیز در این است که زن از تلاش‌های اجباری خردکننده معاش معاف باشد. زنی قادر است کانون خانوادگی را محل آسایش و فراموشخانه گرفتاری‌ها قرار دهد که خود به اندازه مرد خسته و کوفته کار بیرون نباشد. «و جعل منها زوجها لیسکن الیها» (اعراف- 189) یعنی مرد هر اندازه موجبات آسایش و فراغ خاطر همسر خود را فراهم کند، غیرمستقیم به سعادت خود خدمت کرده و کانون خانوادگی خود را آرامش و رونق بخشیده است.
6- زن از جنبه مادی و مالی نیازمند به مرد آفریده شده است، و مرد از جنبه روحی. زن بدون اتکاء به مرد نمی‌تواند نیازهای فراوان مادی خود را که چندین برابر مرد است رفع کند. از این رو اسلام همسر قانونی زن را فقط نقطه اتکای او معین کرده است.