ابهام درباره سفرهای اروپایی رئیسفدراسیون فوتبال
در این دیدار عزیزی خادم خطاب به گزارشگر صدا و سیما در آلمان گفت: «برای پیگیری دیپلماسی فوتبال امیدوارم هر چه زودتر نماینده سفارت معرفی شود تا ارتباط میان فدراسیون و باشگاههای ایرانی با فوتبال آلمان و اروپا قوام بیشتری پیدا کند و مبادلات آموزشی، استعدادیابی و دانش افزایی مربیان و مدیران فوتبال و داوران شتاب بیشتری بگیرد.» البته مطرح کردن این صحبتها چیزی شبیه به نمایش است چون کدام عقل سلیمی میپذیرد که سفارت آلمان یک نفر را برای همکاری فدراسیون فوتبال آلمان و ایران معرفی کند؟ اساسا، این منطق بیشتر به یک شوخی شباهت دارد تا یک نگاه حرفهای به مقوله روابط بینالملل. اما به راستی، این دیدار با این هدف برگزار شده بود؟
البته بعد از لیتوانی و آلمان، سفر بلژیک در برنامههای عزیزی خادم قرار گرفت. سایت فدراسیون در گزارش سفر به بلژیک نوشت: «در این جلسه عزیزی خادم و مهدی بیات بر همکاریهای مشترک تأکید کردند. رئیسفدراسیون فوتبال ایران بر استفاده از تجربیات فوتبال بلژیک به عنوان بهترین تیم رنکینگ فیفا تأکید کرد.
با این اظهارات باز هم این سؤال به وجود میآید که باشگاه شارلروا چه جایگاهی در فوتبال باشگاهی دنیا دارد که رئیسفدراسیون کشورمان در تدارک تجربه از مدیر آن است؟ مدیری که چندی پیش رئیسفدراسیون بلژیک بود و مشخص نشد چرا از کار برکنار شد و حتی برادرش با اتهاماتی مواجه شد، چه داشتهای در زمینه باشگاهی دارد که آن را به ما منتقل کند؟
باید از رئیسفدراسیون سؤال کرد، هزینههای چنین سفری را چه کسی پرداخت میکند؟ طبیعتا فدراسیون که اگر اینگونه است، باز هم باید به هیات رئیسه این فدراسیون انتقاد کرد که چرا نباید روی سفرهایی با این هزینههای سنگین با برنامه و خروجی نامشخص، نظارت صورت بگیرد؟ باید پرسید نفع فدراسیون فوتبال از این سفرها چیست؟ باید سؤال کرد چرا عزیزی خادم عضو هیئتمدیره پتروشیمی امیرکبیر و مدیرعامل پتروشیمی زاگرس خود را با خود به لیتوانی برد؟ دلیل حضور عضو هیئتمدیره شرکت فرابورسی در این سفرها چیست؟ چرا عزیزی خادم درخصوص این موضوع شفاف سازی نمیکند؟
بر اساس گزارش خبرگزاری فارس همین عدم شفاف سازی باعث میشود تا شائبه اهداف تجاری مطرح شود؛ در حالی که رئیسیک فدراسیون باید برای منافع فوتبال تلاش کند؛ نه منافع فردی. اکنون این شائبه وجود دارد که این سفر اروپایی، چه نفعی برای فوتبال کشورمان داشته و اساسا با چه هدفی صورت گرفته است. این سفر با اهداف شخصی و تجاری انجام شده یا دغدغه فوتبال داشته است؟ این سفر که بررسی خروجی برای آن متصور نیست، با رویکرد گردشگری و اروپاگردی انجام شده؟ این سؤالهای بیجواب است اما نشانهها که دلالتهای نگرانکنندهای دارد.