ترمیم اعتماد آسیبدیده مردم با تحقق وعدهها
رضا الماسی
«مسئله احیای اعتماد مردم و امید مردم هم بسیار چیز مهمّی است؛ چون اعتماد مردم بزرگترین سرمایه دولت است. مردم وقتی به شما اعتماد کردند و امید به شما داشتند، با شما راه میآیند و کمکتان میکنند؛ این بزرگترین سرمایه است برای دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند که البتّه این متأسّفانه یک مقداری آسیبدیده و بایستی ترمیم کنید این را و راهکارش هم این است که حرف و عمل مسئولین یکی باشد؛ وعدهای اگر به مردم دادید، طبق آن وعده اگر عمل کردید، مردم به شما اعتماد پیدا میکنند؛ اگر شما وعده کردید و عمل نشد یا گفتید فلان کار شده، مردم در واقعیّت دیدند نشده، اعتماد مردم سلب میشود.» (رهبر معظم انقلاب
6 شهریور 1400)
ضربه به اعتماد مردم نسبت به دولت، بلیهای است که از مجموع عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم برجایمانده و دولت سیزدهم کار سختی در بازسازی آن دارد.
شاید محوریترین موضوع در بازسازی اعتماد عمومی، چارهاندیشی برای ناامیدی مردم از عملیشان وعدههای دولتمردان باشد. دولت دوازدهم را میتوان اثرگذارترین دولت در ناامیدی مردم نامید.
از وعدههای پوشالی گشایش از طریق مذاکره گرفته تا وعدههایی همچون رونق بازار بورس و تولید... نمونهای از اقدامات ناامیدکننده این دولت است که در نهایت به تعبیر رهبر انقلاب مایه عبرت دولتهای بعد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دوازدهم (۰۶/۰۵/۱۴۰۰) تجربه دولتهای یازدهم و دوازدهم را چراغ راه سیاستمداران و مسئولان و آیندگان دانستند: «این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمّی است.»
توجه به ظرفیتهای داخلی
و معطل نگهنداشتن کشور
آخرین دیدار رهبر انقلاب با هیئت دولت دوازدهم متفاوت با آخرین دیدارها با دولتهای هشتساله پس از دفاع مقدس بود و نکته پررنگ در این دیدار، تأکید بر تجربهای است که میتواند چراغ راه دولت بعدی باشد، در حقیقت اگر در آخرین دیدارها با دولتهای قبل ستایش از تلاشها و مسئولیتها پررنگ بود اما در این دیدار ضمن قدردانی از تلاشها، تکیه کلام بر تجربهای بود که میراث دولت روحانی است.
دولت آقای روحانی در سال 92 با شعار مذاکره و نشاندادن مزیت نسبی در دیپلماسی توانست به پیروزی دست یابد و در عرض 100 روز در زمینه مذاکرات هستهای توافق ژنو را امضا کند. مجموع مذاکرات دولت آقای روحانی با ۱+۵ منجر به امضای قرارداد برجام شد اما با نقض این پیمان از سوی آمریکا و همچنین عدم انجام تعهدات توسط کشورهای اروپاییِ عضو برجام و همچنین ناکامی دولت در پیشبرد دیپلماسی فعال با سایر کشورها، موجب شد در حالی پاستور را ترک کنند که در شاخصهای اقتصادی ضعیفترین دولت بعد از انقلاب هستند.
علاوه بر اینها مشکلات ناشی از کمبود برق و همچنین بحران آب در خوزستان و دیگر نواحی کشور، موجب شده است دولت آیتالله رئیسی در سختترین شرایط عهدهدار کشور شود. این ناکامیها و ضعفها را میتوان ناشی از رویکرد غلط دولت روحانی در اعتماد به غرب و مذاکره برای حل مشکلات کشور دانست. دولت آقای روحانی در دو سال ابتدایی تمام پتانسیل خود را معطوف به مذاکره برای عقد قرارداد برجام کرد و بعد از امضای برجام نیز مجدداً به دنبال نقدکردن چک برجام بود، چکی که از قضا از اساس بیمحل هم بود!
با خروج آمریکا از برجام در سال 97، مجدداً تلاش این دولت معطوف به مذاکره با ۱+۴ برای انجام تعهدات از سوی سایر طرفهای برجام بود، در حقیقت مذاکره برای نیل به اهداف مذاکره قبلی انرژی بسیاری را از دستگاه دیپلماسی گرفت و سایر بخشهای کشور نیز چشم به این داشتند که شاید از رهاورد این مذاکرات شاهد گشایش اقتصادی باشیم. این تلاشهای بیثمر منجر به این شد که دولت دوازدهم با تورم بالای 44 درصد، نرخ بیکاریِ 8.8 و نرخ رشد اقتصادی نزدیک به صفر و حتی منفی دولت را تحویل دهد.
این شرایط موجب شد رهبر انقلاب برای جلوگیری از احتمال تکرار این تجربه ناخوشایند برای دولتهای بعدی این واقعیت را هشدار دهند که برای برونرفت از مشکلات توجه به ظرفیتهای داخلی و معطل نگهنداشتن کشور مهم است چراکه ماحصل 8 سال تکیه به غربیها نهتنها سودی برای کابینه یازدهم و دوازدهم نداشت بلکه خاطره تلخی از آنها در ذهن مردم نقش بست.
رسالت سنگین دولت نوپا
در مدت کوتاهی که از عمر دولت سیزدهم گذشته، با عملکرد دولتمردان بهخصوص در مسئله مدیریت ویروس کرونا میتوان امیدوار بود که کابینه این دولت در همین مدت کوتاه بتواند در بازسازی حس ناامیدی میان مردم موفق باشد.
مسعود فروغی، فعال رسانه مینویسد: «عملیکردن حرفها و وعدهها هرچند راهی سخت و دشوار است، ولی کلید اصلی بازسازی اعتماد عمومی است، هرچند در مسیر پیچیده عملی شدن وعدهها حتماً موارد قابلتوجهی از عملکرد دستگاه بزرگ اجرایی با کمبودها و اشتباهاتی مواجه خواهد شد. دولت برای ماندن در مسیر بازسازی اعتماد عمومی باید ایراد و اشکال احتمالی را بپذیرد و صادقانه با مردم رفتار کند. کتمان اشتباه از اصل اشتباه آسیب بزرگتری به رابطه دولت و افکارعمومی میزند. همانطور که سابقه پُرفرازونشیب تاریخ سیاسی در ایران به ما نشان میدهد، در صورت گفتوگوی صادقانه با مردم، اثر تصمیمات اشتباه کم میشود. البته حضور مداوم در میان مردم، شجاعت پذیرش اشتباه در دولتمردان را نیز تقویت میکند.»
وقتی به میان مردم در کوچه و بازار میرویم حس امید را بهخوبی میتوان از تحلیلهای آنان دریافت کرد.
رضا احمدی، شهروند تهرانی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «اوضاع بازار و روند افزایش قیمتها تفاوتی با چند ماه گذشته نکردهاما عملکرد دولت در قضیه واکسن عمومی امیدوارکننده است و نشان میدهد دولت اگر بخواهد در قضیهای وارد شود با کمک مردم قادر به حل مشکلات خواهد بود.»
او میافزاید: «عموم مردم امید زیادی به این دولت بستهاند و به نظر من این بزرگترین سرمایه برای آقای رئیسی است تا بتواند با تکیه بر آن به داد مردم برسد.»
زهره میهندوست، یک خانم خانهدار کرمانشاهی است که در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «من واقعاً به همه مسئولان کشور بدبین شدهام. با فشاری که اقتصاد روی شانه ما گذاشته دیگر رمقی برای حمایت از مسئولان باقی نمانده است.»
میهندوست اضافه میکند: «اما سادگی و مردمی بودن رئیسجمهور جدید (که البته امیدواریم تا پایان مسئولیت بر همین راه باقی بماند و به رؤسای جمهور قبلی دچار نشود) باعث شده نگاهم تغییر کند و کمی امیدوار شوم.»
روحاله مهرپرور، کارشناس علوم آزمایشگاهی و یکی از شهروندان جنوب تهران به گزارشگر روزنامه کیهان اظهار میدارد: «ما انتظار نداریم یکشبه این دیوار بلند بیاعتمادی نسبت به دولت اصلاح گردد. اما اقدامات اخیر دولت در صداقت با مردم، سادهزیستی، کار جهادی و... شاخصهای مهمی است که بهتدریج میتواند روح بیاعتمادی میان مردم و مسئولان را از میان بردارد.» او ابراز امیدواری میکند: «انشاءالله هیچوقت هیچ مسئولی در هیچ سطحی وجود نداشته باشد که از بالابهپایین به مردم نگاه کند. این نگاه خیلی موجب آزار میشود.» بازسازی اعتماد عمومی در سازوکاری متشکل از مجموعهای از رفتارها، تصمیمات و عمل کارگزاران سیاسی به دست میآید. استقبال عمومی از حضور سرزده عالیترین مقام اجرایی در بین مردم ازاینجهت اهمیت دارد که افکارعمومی رئیسجمهور را در نقطهای دور از واقعیات زندگی خودش احساس نمیکند.
فروغی با تاکید بر این موضوع تصریح میکند: «وقتی یک مسئول مهم کشوری صدها کیلومتر دورتر از دفتر کارش را از نزدیک بازدید میکند، دو پیام مهم به مردم میدهد: یکی اینکه دولت حرف مردم را مستقیم میشنود و این تبدیل به یک راهبرد کلان برای تمام ارکان دولت میشود. وقتی رئیسجمهور به دورترین نقطه کشور برود و مستقیم با افرادی که حرف دارند روبهرو شود، وزرا و معاونین و مدیران میانیتر تکلیفشان روشن میشود.
دیگر اینکه دیوار بیاعتمادی مردم به ساختار دولت ترک برمیدارد؛ دیواری که بهتدریج در سالهایی بهواسطه رفتار صاحبان مسئولیت ساختهشده و باید از میان برداشته شود.»
او میافزاید: «مردم ناظران کم خطایی هستند. آنها هم بهواسطه تاریخی زندگی شخصی و سلوک فردی مسئول را میبینند و هم به لحاظ گسترش رسانههای فردی دسترسی راحتتری به رفتار دولتمردان دارند. ازاینجهت همراهی افکارعمومی با مسئولی که در زندگی شخصی و اداره دفتر کارش عادیتر و به متوسط جامعه نزدیکتر باشد، بیشتر است و اعتماد عمومی بیشتری جلب میکند. بدیهی است معنای این گزاره این نیست که زندگی ساده و دور از تجمل مسئولان بدون حل مشکلات مردم در معیشت و... معجزه میکند که چهبسا تخریبگر دوری از تجمل هم باشد. نکته مهم اثر زندگی عادی مسئولان بر رفتارشناسی افکار
عمومی است.میدانیم برای بازسازی اعتماد باید مشکلات عینی مردم را کم کرد. البته یکی از مشکلات مردم زندگی بعضاً متفاوت یک مقام مسئول با
خودشان است.»
حفظ روحیه مردمی از سوی مسئولان
آنچه از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، حفظ روحیه مردمی و شاخصهای آن از سوی مسئولان میباشد.
محسن مقدم، جامعهشناس سیاسی در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «اگر قرار باشد مسئولی با چند اقدام نمایشی روزنهای از امید برای مردم باز کند، اما در ادامه مسئولیتش از ناحیهای دیگر امید مردم را ناامید کند، نهتنها کمکی به مردم نکرده بلکه موجب بدبینی مردم به سایر مسئولان نیز خواهد شد.» او ادامه میدهد: «جامعه بهخوبی رفتارهای واقعی و نمایشی مسئولان را درک میکند و آنها را از یکدیگر تمییز میدهد؛ بنابراین دیگر نمیتوان در عصر ارتباطات مردم را فریب داد.»
مقدم در پایان اظهار میدارد: «به اعتقاد من رفتاری که مردم از عموم دولتمردان دولت آقای رئیسی میبینند یک رفتار صادقانه است و همه امید داریم که این تلاشها تا پایان ادامه پیدا کند و مشارکت بیشتر مردم در صحنههای مختلف را به همراه داشته باشد. اگر دولت بتواند با صداقت گفتاری و رفتاری خود، عموم جامعه را همراه کند، حتماً هیچ مشکل لاینحلّی باقی نخواهد ماند.»