چون کوه ایستادن!(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
با اینکه بیش از دو هفته از شروع به کار وزیر جدید ورزش میگذرد اما تا لحظه و زمان نگارش این مقاله خبری از انتصاب همکاران ارشد و معاونین وزارتخانه به گوش نمیرسد و افرادی که در دوره مدیریت قبلی نقش معاونان و... وزارتخانه را بازی میکردند کماکان به فعالیت خود ادامه میدهند.
البته به طور طبیعی شایعاتی درباره انتصابات و آمدن افراد جدید در محافل خبری و ورزشی میپیچد و نام کسانی به عنوان مثلا معاونت فرهنگی یا معاونت ورزشی یا رئیسدفتر وزارت یا رئیسروابط عمومی وزارتخانه و... مطرح میشود اما اکثر قریب به اتفاق این خبرها تکذیب شده و در حد همان شایعه باقی میماند و... از طرف دیگر میشنویم که وزیر ورزش از سوی جریانات و تشکلهایی که اغلب نقش پدر خوانده را در ورزش ما بازی میکنند ومعمولا سهم خود را ازغنائم میخواهند،زیر فشار قرار دارد تا افراد پیشنهادی و موردنظر آنها را در پستهای مختلف کلیدی به کار بگیرد.
بعضی از این جریانات و کانونها وزیر را در رسیدن به پست وزارت وامدار خود میدانند که «اگر ما نبودیم و تلاشها و رایزنیهای ما نبود اصلا یا به عنوان وزیر از طرف رئیسجمهور به مجلس معرفی نمیشدی یا رای اعتماد نمایندگان را به دست نمیآوردی و...» البته این اولا داستان تازهای نیست و همیشه کسانی بودهاند که درقبال وظیفه کاری ورسمی خود پاداش ومزایا وجوایز سطح بالا(بخوانید باج) میخواهند، ثانیا به حوزه ورزش محدود نمیشود و این گرفتاری و رفتارهای خودخواهانه و قبیلهای در اکثر قریب به اتفاق حوزهها وجود دارد وثالثا همین رفتارهای باج خواهانه وتحمیلی، دلیلی است که تا ثریا دیوار کج برود! وتغییر و تحولات بایسته ومورد انتظار چهره نبندد و خلاصه وضع موجود حفظ شده و به منافع و جایگاه کسانی که حسابی در ورزش برای خود کیا وبیایی بیوجه و معنی پیدا کردهاند، کوچکترین گزندی وارد نشود و خلاصه علیرغم هیاهو وشعار تغییر واصلاح و...آب از آب تکان نخورد.علاوهبر این جریانات و تشکلهای بعضا رسمی و بعضا موجه، افرادی نیز که جایگاه و سابقهای در عالم ورزش و ورزشکاری ندارند و صرفا به دلیل ارتباطات با بعضی از مقامات سیاسی و شخصیتهای فرهنگی و... از ورزش سر درآورده ودر آن به پستهای مهمی هم رسیدهاند و حاضر هم نیستند کوتاه بیایند و ورزش را رها کنند و خلاصه سخت به آن چسبیده و از منافع و مواهب آن بهره مند میشوند و از سویی به دلایل رفاقت یا همکاری یا شراکت یا... با وزیر جدید ورزش مناسباتی داشته و دارند،از ایشان درباره گماردن ونصب افراد مورد نظر خود توقع وانتظاراتی دارند و...
پیش از این در این باره اشاره داشتیم که یکی از نشانههایی که به خوبی و روشنی معلوم میکند که وزیر جدید ورزش- و اصولا هر مدیر و مسئولی- برای کار و خدمت عهدهدار مسئولیت و منصب شده یا برای استفاده شخصی از منافع و مواهب آن و از خجالت دوست و فامیل و در و همسایه و...درآمدن! انتخاب اصحاب و یاران درجه اول است. این یکی از اولین اقداماتی است که مدیریتهای تازه منصوب و مشغول شده باید انجام دهند و از بهترین عواملی است که از روی آن میشود تااندازه زیادی آینده و سرنوشت و نتیجه کاری آن مدیریت را پیشبینی کرد. الان آقای سجادی در چنین مرحلهای است.
بالاتر هم گفتیم که این توقعات و انتظارات و سهم خواهیها و تحمیل و فشارها و... اختصاص به حالا و وزیر فعلی ورزش و... ندارد بلکه همیشه و همه جا بوده است. قصد تفصیل وطولانی کردن مطلب را نداریم اما برای اینکه موضوع کاملا روشن شود و نیازی به استدلال و شاهد وسند آوردن نداشته باشیم عرض میکنیم حتی شخصیت تابناک و امام معصومی چون علی(ع) هم وقتی به خلافت رسید با موجی از توقعات و سهم خواهیها و... سهم خواهانی چون طلحه و زبیر و... مواجه شد و...!
یک مدیر توانمند و باشخصیت و مقتدر کسی است که در برابر این فشارهای سهم خواهانه و تحمیلات خودخواهانه سرخم نکند و قرص و محکم شخصیت فردی و توان مدیریتی خود را حفظ وحجت را بر جریانات فشار و افراد متوقع و... تمام کند. امروز آنچه مسلم است این است که وزیر ورزش مملکت آقای دکتر سجادی است. ایشان بعد از اعتماد رئیسمحترم جمهوری، کم یا زیاد رای اعتماد نمایندگان مردم را هم در مجلس به دست آورده است و حالا به عنوان وزیر ورزش باید فقط خود را به « مردم» بدهکار بداند.باید هر کاری که انجام میدهد و هرقدمی که برمی دارد در جهت انجام وظیفه و خدمت کردن به جامعه و شادکردن دل مردمی باشد که از او و همکارانش جز خدمت به جامعه و حل مشکلات و افتخارآفرینی ورزش مملکت در عرصههای بینالمللی و... توقع بیجا و خودخواهانهای ندارند.
وزیر ورزش باید برای خدمت به این مردم و پاسخگویی به انتظارات به حق آنان بیشترین تلاش را کرده و کارآمدترین افراد را به همکاری و یاری فراخواند و بهترین اقدامات را انجام دهد.ایشان همانطور که خود در جایی گفته است«... به عنوان فرد کوچک جامعه ورزش خاک پای ورزش هستم و گوش شنوای ورزش ایران هستم...» اولا حرف حق وحساب را از هرکسی که با خیرخواهی ونیت خیر ایشان را مخاطب قرارداده، بشنود و ثانیا طفیلی و قفیلیهایی را که با توصیه و سفارش فلان فرد ذی نفوذ به مناصب حساس ورزش راه یافتهاند دفع کند و هر فرد وشخصی را که لایق و کاربلد است ازهرطیف و جناحی به همکاری فرابخواند ومهمتر از همه همانطور که باز خود تاکید کرده است«سعی میکنم مانند یک اسفنج فشارها را در خود جمع کنم اما مثل کوه بایستم» در برابر فشارها و تحمیلها و زیاده خواهیها و... محکم و استواز چون کوه بایستد زیرا که ایشان هم خوب میداند که خاستگاه بسیاری از مشکلات و آسیبهای ورزش تن دادن به همین فشارها و تحمیلهاست و...
نکته آخر، یک حرف برادرانه واز سر دلسوزی:بهترین پستها و مقامها و عناوین با ارزش و شخصیت فردی برابری نمیکند، اگر ما تن به تحمیلهای باج خواهانه و فشارهای مخرب زیاده خواهانه بدهیم تا پست و مقام خود را حفط کنیم تامثلا به مردم خدمت کنیم! نه تنها آن پست و مقام حفظ نمیشود، بلکه چون انتظارات و توقعات مزاحمان و چسبیدهها تمام شدنی نیست، اجازه کار و خدمت به مردم را نمیدهد و... بدتر از همه در این گیرودار عزت فردی و شخصیت انسانی خود را هم میبازیم... آری، فقط در «چون کوه ایستادن» است که میتوان هم به ورزش و مردم خدمت کرد و هم سربلند از کوران کار و مسئولیت خارج شد...