kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۴۹۴۵
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۴

سیاه‌پوستان و رنگ باختن عدالت قضایی در آمریکا

 

مرتضی قنبری وفا
پس از به قدرت رسیدن ابراهام لینکن، شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا در سال 1860 و قانون لغو برده‌داری در سال 1863 دیگر بسیاری به باور رفع تبعیض نژادی میان سفیدپوستان و سیاه‌پوستان اذعان داشتند، اما پس از جنگ‌های چهار ساله داخلی و شدت مبارزات ضد نژادپرستی، این موضوع هرگز پایان نیافت. پس از واقعه کشتار «کوکلاکس کلن» و قتل عام «تولسا» که به اوج مبارزات فیزیکی برخورد سفیدپوستان نژادپرست انجامید ، افرادی چون «مارتین لوترکینگ» و «مالکوم ایکس» پرچمدار این مبارزات ضد نژادپرستی شدند. آنچه در این بین قابل تامل است، سکوت کامل سیستم قضایی آمریکا در این جنایات است. این سیستم، هرگز حتی نتوانست در این تضادها، بی‌طرف مانده و فارغ از رنگ پوست، اقدام به اجرای عدالت کند چه رسد به اینکه از حقوق سیاهان دفاع کند! از آغاز جنبش ضد نژادپرستی تاکنون هنرمندان بسیاری از حوزه‌های هنری به این مقوله، واکنش نشان دادند که هنر نمایش نیز از این حوزه غافل نمانده است.
در این مطلب قصد داریم به دو اثر از آثار هنرمندانی که از دو منظر متفاوت، به این موضوع پرداخته‌اند، نگاهی کنیم، با توجه به اینکه این دو اثر به روایت یک رویداد واقعی و بازسازی ماجرای این موضوعات پرداخته‌اند و مستند ارائه شده است. البته قصد ما بحث فنی و کارشناسی این فیلم‌ها نیست، بلکه صرفا به بازتاب و بازخورد تخصصی این دو اثر در حوزه ارتباطات اجتماعی می‌پردازیم.
مینی سریال «وقتی که ما را می‌بینند»، که در سال 2019 منتشر شد به ماجرای «سانترال پارک» می‌پردازد. در این ماجرا در سال 1989 یک زن سفیدپوست 28 ساله هنگام دویدن در پارک سانترال، در حومه شهر هارلم منطقه سیاهپوستان نیویورک، مورد آزار و تعرض قرار گرفته و به شدت دچار معلولیت می‌شود و حافظه خود را از دست می‌دهد. در این بین پلیس نیویورک، پنج نوجوان سیاه‌پوست را گناهکار می‌داند و هنگامی که زن دادستان شهر نیویورک می‌گوید شواهد کافی نیست، به همراه پلیس نیویورک با تهدید و ضرب و شتم از این نوجوانان، با یک اعتراف ساختگی که سناریوی آن بین دادستان و پلیس ایجاد می‌شود، در دادگاه، به حبس‌های طولانی متهم می‌شوند. در آن ‌زمان دونالد ترامپ که به‌عنوان یک برج ساز میلیاردر، درنیویورک شهرت داشت، با پرداخت مبلغ 85 هزار دلار، به‌صورت انحصاری صفحه اول تبلیغات پر تیراژترین روزنامه‌های نیویورک را خریداری کرده و در آن برای این نوجوانان سیاه‌پوست، تقاضای حکم اعدام را می‌کند که با خشم فراوان سیاه‌پوستان، مواجه می‌شود. در حالی‌که این نوجوانان بسیاری از عمر خود را در زندان سپری کرده و همگی دارای سابقه کیفری می‌شوند، در سال 2002 یک متهم سریالی در زندان، به انجام این جرم اعتراف می‌کند و در نهایت این پنج نوجوان آزاد و در سال 2014 مبلغ 41 میلیون دلار غرامت، که در تاریخ قضایی نیویورک بی‌سابقه بود، دریافت می‌کنند. جالب است 30 سال پس از این واقعه و مشخص شدن بی‌گناهی این پنج نفر، دونالد ترامپ حتی از عذرخواهی هم امتناع کرد و ابراز کرد که در آن‌زمان دادگاه،
این متهمان را گناهکار تشخیص داده بود.
در فصل یک سریالی دیگر با عنوان «داستان جنایی آمریکا»، که در سال 2016 به نمایش در آمد، روایت زندگی او.جی سیمپسون سیاه‌پوست مشهور و پولدار فوتبال آمریکایی (رگبی) است که در سال 1994 همسر سفیدپوست سابقش به همراه معشوقه‌اش که جوان سفیدپوست دیگری است به قتل می‌رسند. پس از اینکه پلیس به صحنه جرم می‌رسد، آثار جرم بسیاری از جمله (DNA) او.جی را کشف می‌کند، که همگی از مجرم بودن متهم دلالت می‌کند، پس از بازداشت او.جی یک گروه تیم بسیار مجرب و کارکشته، وظیفه دفاع از متهم را به‌عهده می‌گیرد. پس از اینکه وکلای مدافع او.جی درمی‌یابند تمام مدارک صحنه جرم علیه او.جی است، دست به تحریک اذهان عمومی زده و اعلام می‌دارند، جمع‌آوری این مدارک توسط یک مامور
سفید پوست به‌نام هافمن، یک اقدام نژادپرستانه بوده و برای او.جی پاپوش ساخته‌اند. این موضوع در زمان خود در سال 1994 مانند کبریتی در خرمن جامعه سیاه‌پوستان، شعله‌ور شده و پرونده قرن نام گرفت و سوژه تمام محافل و رسانه‌ها شد.
در این سریال شاهدیم که گفته می‌شود مامور هافمن از لقب «کاکا سیاه» قبلا استفاده کرده و یک نژادپرست محض است (لفظ «کاکا سیاه» که «غلام زر خرید» معنی می‌دهد، توهین‌آمیز‌ترین واژه در ادبیات زبان انگلیسی است و استفاده از این اصطلاح ، برابر با نژادپرستی محض قلمداد می‌شود) در ادامه داستان این سریال به موازات داستان شاهدیم، دیگر بحث گناهکار بودن یا بی‌گناهی او.جی نیست، بلکه سفیدپوستان در برابر سیاه‌پوستان قرار گرفته‌اند و تلاش دادستان و تیم وکلای مدافع متهم معطوف می‌شود به تعیین هیئت منصفه، که اکثریت این هیئت منصفه سفیدپوست است، که رای به اتهام او.جی می‌دهند. دیگر اقدامات این گروه دو طرفه، اقدام به افشای حریم خصوصی و رازهای زندگی آنان و حتی زن قاضی دادگاه است که چگونه از این حربه کثیف، بهره می‌برند. در نهایت رای صادره نشان می‌دهد که موضوع این داستان، در کنار رنگ پوست، اهرم قدرت، ثروت و شهرت در نظام قضایی فاسد آمریکا است.
حال با توجه به داستان این دو اثر و جایگاه نظام بی‌عدالتی قضایی در آمریکا، با استناد به آمارهای رسمی دولت آمریکا، قصد داریم به چند تناقض در این نظام، ‌اشاره کنیم. طبق اسناد و آمار منتشره، جمعیت سیاه‌پوستان این کشور حدود 20 درصد جمعیت آمریکا است، ولی تعداد زندانیان سیاه‌پوست در زندان‌های آمریکا 5 برابر سفیدپوستان است و اگر بپذیریم تمام این سیاه‌پوستان‌، واقعا مجرم هستند آیا عدالت اجتماعی و حقوق مدنی شهروندی، در جامعه مردم آمریکا برابر و منصفانه است؟! بر این اساس از هر 15 سیاه‌پوست آمریکائی یک نفر زندانی می‌شود، ولی این آمار برای سفید‌پوستان یک به 106 است! ضمن اینکه تعداد زنان سیاه‌پوستی که به زندان می‌روند 3 برابر زنان سفید‌پوست است و آمار نوجوانان سیاه‌پوستی که وارد حوزه قضایی می‌شوند و به زندان بزرگسالان منتقل می‌شوند حدود 60 در صد است‌، در این بین خشونت پلیس آمریکا علیه سیاه‌پوستان چهار برابر بیشتر از سفیدپوستان است و این داستان، هیچگاه برای سیاه‌پوستان فرجام خوشی نداشته.
سخن پایانی
تاریخ جنبش سیاهپوستان در مواجهه با سیستم قضایی آمریکا از بدو شروع تا ادامه آن
فراز و نشیب‌های زیادی داشته است. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق، ایالات متحده آمریکا
با خود هژمون‌پنداری اما خودش، اکنون در حوزه عدالت اجتماعی و سیستم قضایی، دچار یک چالش عظیم شده است. یعنی کشوری با ادعای ابر قدرتی در تهاجم به کشورهای دیگر با عنوان «ارتش آزادی بخش» مداخله می‌کند اما در کشور خودش، از بسط عدالت و برابری ناتوان است.
به عقیده بسیاری از صاحبان اندیشه و نظر، چه در داخل آمریکا و چه در تمام کشورها، نظام قضایی به اصطلاح لیبرالیسم سرمایه‌داری ایالات متحده آمریکا، امروز از همیشه آسیب‌پذیر‌تر است، چون رسانه‌های عصر دیجیتالی امروز‌، به تمام ملت‌ها خبرهایی می‌دهد که شاید به مذاق صاحبان حکومت آمریکا خوش نباشد. اما از اینکه بتواند جلوی انتشار آن را بگیرد ناتوان است و این آمریکاست که به شدت رو به افول و سقوط است و ساخت و نمایش آثار سینمایی از این دست، همیشه چند قدم جلوتر به شفاف‌سازی افکار عمومی مردم دنیا، پیش قدم بوده است.