غوغای علامه امینی در اثبات مسئله غدیر
یكی دیگر از شخصیتهای برجستة عالم تشیع كه به طور گسترده دربارة حدیث غدیر تفحص و تدقیق كرده، مجاهد بزرگوار، علامه امینی(رحمه الله علیه) است. در میان معاصران كسی همچون ایشان نمیتوان یافت كه اینچنین عمیق و دقیق به واقعه و حدیث غدیر پرداخته باشد.
كتاب ارزشمند و بینظیر الغدیر (در 12جلد) اثر ماندگار این عالم فرزانه، حاصل سالها تلاش خستگی ناپذیر در این عرصه است.
علامه امینی در جلد نخست این كتاب، پس از اثبات حتمی بودن و تواتر حدیث، به بحث مهمی با عنوان «مفاد حدیث» میپردازد. او در این بحث، معنای واژة «مولی» را در عبارت« من كُنتُ مَولاه فهذا علیٌ مولاه» بررسی میكند. وی با شیوهای بسیار دقیق ثابت میكند با آنكه 27 معنا برای این واژه بر شمردهاند، تنها «اولویت در تصرف» است كه میتواند مراد حضرت رسول
(صلى الله علیه وآله) در این حدیث باشد.
علامه در تأیید این نظریه، پس از ذكر آیة 15 سورة حدید،1 گفتار 42 تن از مفسران بزرگ واندیشمندان نامدار اهل سنّت را دربارة مفهوم واژه مولی در این آیه مطرح میكند. 27 تن از این مجموعه معتقدند تنها معنای مورد نظر آیه از این كلمه، همان «اولویت» است و 15 نفر دیگر نیز بر این باورند كه «اولویت» میتواند یكی از معانیِ مورد نظر باشد. ایشان پس از آنكه با شیوة خاص خود دیگر معانی یاد شده برای این واژه در حدیث مزبور - بهخصوص معنای محبت و دوستی - را ردّ میكند،2 شبهههای فخر رازی و دیگران را در این زمینه پاسخ میگوید، و پس از آن قراین بیستگانهای بر میشمارد كه معنای مورد نظر را تأیید و اثبات میكنند. وی آنگاه به نقل احادیثی میپردازد كه مفهوم «مولی» را درحدیث غدیر، اولویت در تصرف دانستهاند،3 و سرانجام این بحث را با ذكر گفتار 12 نفر از شخصیتهای سرشناس اهل سنّت در تأیید همین مضمون به پایان میبرد، و نتیجه میگیرد كه حدیث غدیر اثبات میكند كه امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) خلیفه بلافصل پیامبر
(صلىالله علیه وآله) بوده، پس از رحلت نبی اكرم
(صلى الله علیه وآله) امامت و ولایت امّت اسلام به او و فرزندان پاكنهادش سپرده شده است.
اما به رغم تمام این تلاشها و مجاهدتهایاندیشمندان شیعه در دفاع از حریم امامت و ولایت، امروزه نیز از درون و بیرون جامعة اسلامی آرمانِ بلندِ غدیر به چالش و تحریف كشیده میشود.
همچنین این تحریفها به واقعة غدیر و امامت امیر مؤمنان(علیهالسلام) محدود نبوده، رفته رفته تمام آموزههای بنیادینِ اسلام را در بر میگیرد، كه در مباحث آینده به برخی از آنها خواهیم پرداخت.
پانوشتها:
1- فَالْیَوْمَ لاَ یُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْیَةٌ وَلا مِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیر؛ «پس امروز نه از شما و نه از كسانی كه كافر شدهاند، عوضی پذیرفته نمیشود: جایگاهتان آتش است؛ آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامی است» (ترجمه محمّدمهدی فولادوند.)
2- عبدالحسین امینی، الغدیر، ج1، ص 365 - 370.
3- برای نمونه در جلد نخست الغدیر به نقل از كتاب شمس الاخبار (ص 38) آمده است: «لما سئل النبی... عن معنی قوله من كنت مولاه فعلیّ مولاه قال: الله مولای اولی بیمِن نفسی لا أمر لی معه، و أنا مولی المؤمنین اولی بهم من انفسهم لا أمر لهم معی، و من كنتُ مولاه اولی به من نفسه لا أمر له معی فعلی مولاه اولی به من نفسه لا أمر له معه»؛ آنگاه كه از پیامبر... دربارة این گفتار ایشان سؤال شد كه فرمود: «هركس من مولای او هستم، علی مولای اوست» [ایشان] فرمود: خداوند مولای من است [یعنی] از من نسبت به خودم سزاوارتر است [و] من در پیشگاه او از خود چیزی (سخنی) ندارم، و من مولای مؤمنین هستم [یعنی] از ایشان نسبت به آنان سزاوارترم [و] آنان در برابر من از خود چیزی(سخنی) ندارند، و هر كسی كه من مولای او هستم سزاوارتر از او نسبت به خودش هستم [و] او را در برابر من امری (سخنی) نیست؛ پس [دربارة چنین كسی] علی مولای اوست و از او نسبت به خودش سزاوارتر است [و] او را در برابر وی (علی(علیهالسلام)) امری (سخنی) نیست. «عبدالحسین امینی، الغدیر، ج1، ص 386» (ترجمة عبارت عربی از نگارنده است.)