تحریف آرمانها و آموزهها
خصومت با انبیا و جانشینان آنان حتی پس از شهادت یا وفات ایشان پایان نمیگیرد، و با شگردهایی دیگر ادامه مییابد. یكی از گونههای اصلی این شگردها تحریف 1 معارف و آموزههایی است كه پیامبران به منزله ارمغانی آسمانی برای بشر آوردهاند و با تلاشی خستگی ناپذیر به تعلیم آنها پرداختهاند. هدف تحریفگران این است كه تعالیم وحی را به صورتی درآورند كه موقعیت و مطامع شان را به خطر نیندازد و بلكه چنان باشد كه از آنها به سود خویش و هواهای نفسانیشان بهره گیرند. به هر روی، آنان با این كار میكوشند تا مردم را از راه مستقیم دین و رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی محروم سازند.2
تحریف، گونههای مختلفی دارد كه به اجمال دو صورتِ اصلی آن را بررسی میكنیم.
تحریف: این نوع تحریف، خود به دو گونة «تحریف به زیاده» و «تحریف به نقیصه» تقسیم میشود، و مراد از آن، افزودن یا كاستن كلماتی بر گفتار معصوم است؛ به گونهای كه با این كار مفهومِ گفتارِ اصلی تغییر كند. مخالفان از این طریق ناگفتههای فراوانی را، به دروغ، به معصومان نسبت میدهند. چنانكه میدانیم، كتابهای آسمانی بعد از آنكه در اختیار مردم قرار گرفت، كمابیش دستخوش تحریف و تغییر گردید و امروزه، تورات و انجیل و نیز دیگر كتابهای آسمانیِ اصلی در اختیار ما نیست.3 اما به رغم تمام تلاشهای دشمنان اسلام، این نوع تحریف هرگز به قرآن راه نیافته است و این كتاب آسمانی بر اساس وعدة خداوند،4 از هرگونه تحریف لفظی مصون و محفوظ مانده است.
علمای اسلام جملگی بر مصونیت قرآن از تحریف لفظی اتفاق نظر دارند. محقق معروف، مرحوم كاشفالغطاء میگوید: «شك نیست كه قرآن از هرگونه كمبود (و تحریف) در پرتو حفظ خداوند محفوظ مانده است؛ همانگونه است كه صریح قرآن و اجماع علما در هر عصر و زمان به این امر گواهی میدهند، و مخالفت افراد نادر، اصلاً قابل اعتنا نیست.»5
در احادیث و روایات بر جای مانده از پیامبران و امامان معصوم(علیهمالسلام) نیز تحریف لفظی راه یافته است، و این امر، خود از جمله شگردهای نبیستیزان و ولیّستیزان به شمار میآید. اهل فن،گاه از این سلسله اخبار با عنوان اسرائیلیات یاد میكنند.
گفتنی است برای بازشناسی روایات و احادیث معتبر از میان كلّ اخبار بر جای مانده، دانشی با نام «علم الحدیث» تأسیس شده است، و حدیث شناسان، به مدد شیوههایِ گوناگونِ این علم، اسرائیلیات و اخبار ناسره را كشف میكنند و این ترفند دیرینِ دینستیزان را خنثی میسازند.
تحریف معنوی: گاه تحریف در آموزههای دین به گونهای است كه نص قرآن یا متن كلام معصوم را تغییر نمیدهند؛ بلكه آنها را بر خلاف مفهوم و مراد حقیقیشان تفسیر و تأویل میكنند. بیشترین تحریفها در زمینة آموزههای قرآنی و آرمانهای انبیا و امامان(علیهمالسلام) از همین قسماند. تحریفگران با اهداف سیاسی یا روانیِ مختلف و نیز با دستاویزهای گوناگون، خواستههای نفسانی خویش را بر دین تحمیل میكنند و مطالبی را به قرآن و پیامبران و امامان(علیهمالسلام) نسبت میدهند كه با روح آموزههای دین ضدیت دارد.
متون تفسیری و روایی نیز وقوع چنین تحریفهایی را خبر دادهاند. ابوذر(رحمه الله علیه)میگوید هنگامی كه آیة یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ...6 نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: روز قیامت از مردم سؤال میكنند كه با ثقلین (قرآن و عترت) چه كردید؟ آنان میگویند: اما الاكبر فَحَرَّفناهُ و نَبَذْناه وراء ظهورنا، و اما الاصْغَرُ فعادیناه و ابغضناه و ظلمناه...؛7 «ما ثقل اكبر (قرآن) را تحریف كردیم و پشت سرانداختیم، و با ثقل اصغر(عترت پیامبر) دشمنی كرده، كینه ورزیده، [بر آن] ستم روا داشتیم....»
این شگرد، پیشینهای بس كهن دارد، و سابقه تحریف معنوی در آموزههای اسلامی به دوران صدر اسلام باز میگردد. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نیز در اینباره میفرماید: قال الله جل جلاله: ما آمَنَ بِی مَنْ فَسَّرَ بِرَأیِهِ كلامی؛8 «خداوند متعال فرموده است: كسی كه سخن مرا بر اساس رأی خود تفسیر كند به من ایمان نیاورده است.»
پانوشتها:
1- أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ «آیا طمع دارید كه [اینان] به شما ایمان بیاورند؟ با آنكه گروهی از آنان سخنان خدا را میشنیدند، سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف میكردند، و خودشان هم میدانستند» (بقره، 75.)
2- آیات 75 سورة بقره، 46 سورة نساء، 13و 41 سورة مائده از رواج این شگرد در میان یهودیان خبر دادهاند.
3- علامه طباطبایی میگوید: «رویدادهایی كه بر تورات و كتابهای عهد عتیق گذشته است جای هیچ شكی را باقی نمیگذارد كه اسناد آن مقطوع و بریده است و سندش تنها به یك شخص - یعنی «عزرا» - میرسد؛ بدون اینكه مستند وی در نقل مطالب و منابع اطلاعاتش در گردآوری و تحقیق معلوم باشد. لذا این از همگسیختگیِ آشكار، محققان غربی را وادار ساخته كه این كتابها را از نظر تاریخی ضعیف دانسته، آن را مجموعهای از افسانههای ملّی بنیاسرائیل بدانند.» (تفسیر المیزان، ج 3، ص 34). همچنین علامه شعرانی میگوید: از شواهد زندة تحریف انجیل این است كه در قرآن كریم هر جا از كتاب عیسی(علیهالسلام) نام برده، انجیل را به صورت مفرد به جمع، و نزول آن را از جانب خداوند تعالی معرفی میكند، و این دو صفت میرساند كه اناجیل بسیاری كه در بین نصارا متداول بوده است، حتی معروفترین آنها یعنی اناجیل چهارگانه را انجیل واقعی ندانسته آنها را به رسمیت نمیشناسد بلكه در آنها اسقاط و تحریفی روی داده و مدتها بعد از عیسی(علیهالسلام) نوشته شده است. (نثر طوبی، ج 2، ص 44.)
4- نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون؛ «بی تردید، ما این قرآن را به تدریج نازل كردهایم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود» (حجر،9.)
5- ر.ك: محمّدجواد البلاغی النجفی، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 25.
6- آل عمران (3)، 106.
7- سیدهاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 308، حدیث 1.
8- محمّد بن علی ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(علیهالسلام)، ج 2، ص 107.