kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۶۷۸۵
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۶

تفاوت عرفان و حکمت الهی(پرسش و پاسخ)



پرسش:
عرفان الهی چه تفاوت‌هایی با حکمت الهی از منظر اهداف و روش‌ها دارد. لطفاً به نحو اجمال توضیح دهید؟
پاسخ:
وجوه اشتراک و افتراق عرفان و حکمت الهی عرفان با حکمت الهی یک وجه اشتراک و وجوه افتراقی دارد وجه اشتراک این است که هدف هر دو معرفه الله است.
وجوه افتراق
1- از نظر حکمت الهی، هدف خصوص معرفه الله نیست بلکه هدف معرفت نظام هستی است، آنچنان که هست. معرفتی که هدف حکیم است نظامی را تشکیل می‌دهد که البته معرفه‌الله رکن مهم این نظام است، ولی از نظر عرفان هدف منحصر به معرفه الله است. معرفه الله معرفت همه چیز است، همه چیز در پرتو معرفهًْ‌الله و از وجه توحیدی باید شناخته شود، و این گونه شناسایی فرع بر معرفه‌الله است.
2- معرفت مطلوب حکیم معرفت فکری و ذهنی است، نظیر معرفتی که برای یک ریاضیدان از تفکر در مسائل ریاضی پیدا می‌شود. ولی معرفت مطلوب عارف معرفت حضوری و شهودی است نظیر معرفتی که برای یک آزمایشگر در آزمایشگاه حاصل می‌شود. حکیم طالب «علم الیقین» است و عارف طالب «عین الیقین».
3- وسیله‌ای که حکیم به کار می‌برد، عقل و استدلال و برهان است، اما وسیله‌ای که عارف به کار می‌برد، قلب و تصفیه و تهذیب و تکمیل نفس است. حکیم می‌خواهد دوربین ذهن خود را به حرکت آورد و نظام عالم را با این دوربین مطالعه کند، اما عارف می‌خواهد با تمام وجودش حرکت کند و به کنه و حقیقت هستی برسد و مانند قطره‌ای که به دریا می‌پیوندد به حقیقت بپیوندد.
4- کمال فطری و مترقب انسان از نظر حکیم در «فهمیدن» است و کمال فطری و مترقب انسان از نظر عارف در «رسیدن» است.
5- از نظر حکیم انسان ناقص مساوی است با انسان جاهل و از نظر عارف انسان ناقص مساوی است با انسان دورو مهجور مانده از اصل خویش.
6- عارف که کمال را در رسیدن می‌داند، نه در فهمیدن، برای وصول به مقصد اصلی و عرفان حقیقی عبور از یک سلسله منازل، مراحل و مقامات را لازم و ضروری می‌داند و نام آن را «سیر و سلوک»‌ می‌گذارد. امام علی(ع) جمله معروفی را در این زمینه فرموده‌اند: «الهی ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنتک، بل وجدتک اهلاً لعبادهًْ، فعبدتک» خدایا من تو را از ترس آتش جهنم و یا به طمع بهشت عبادت نکردم، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم و عبادت کردم. (بحارالانوار، ج 67، ص 186) آری عرفا روی این مطلب زیاد تکیه می‌کنند که اگر هدف و مطلوب انسان در زندگی و یا در خصوص عبادات، غیر از ذات حق چیز دیگری باشد، نوعی شرک به حساب می‌آید. بنابراین هدف عارف از عبادت، شایستگی خود عبادت یعنی شرافت و حسن ذاتی عبادت معبود است. عبادت از آن جهت که نسبت و ارتباطی است میان بنده و خدا که کاری است شایسته و در خور انجام دادن پس لازم نیست که الزاماً هر عبادتی به‌خاطر طمعی یا ترسی بوده باشد. عارف هر چه را بخواهد برای خدا و به‌خاطر خدا می‌خواهد. او اگر نعمت‌های خدا را می‌خواهد، از آن جهت می‌خواهد که آن نعمت‌ها از ناحیه او است و عنایت و کرامت و لطف او است. پس غیر عارف خدا را به‌خاطر نعمت‌هایش می‌خواهد، و عارف نعمت‌های خدا را به‌خاطر فقط خدا می‌خواهد. زیرا اگر غیر از این باشد مطلوب بالذات او این نعمت‌ها است و خدا مقدمه و وسیله است پس معبود و مطلوب حقیقی همان نعمت‌ها هستند و در حقیقت معبود و مطلوب حقیقی همان نفس است،‌ زیرا آن نعمت‌ها را برای ارضای نفس می‌خواهد.