شاخصهای جهانبینی خوب(پرسش و پاسخ)
پرسش:
یک جهانبینی خوب که ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان باشد از چه خصوصیات و ویژگیهایی برخوردار است؟
پاسخ:
تعریف جهانبینی
هر مکتبی از آنجا که یک دستگاه و منظومه فکری است خواه ناخواه مبتنی بر نوعی بینش و تفسیر درباره جهان هستی است. به بیان دیگر هیچ دستگاه فکری در دنیا نمیتواند به صورت یک مکتب در بیاید بدون آنکه تفسیری از هستی و جهان ارائه کرده باشد. آن نوع تفسیر و تحلیل و توجیهی که از عالم هستی و جهان ارائه میدهد، جهانبینی آن دستگاه فکری نامیده میشود. یک مکتب میگوید: من بر اساس نوع بینش و تفسیری که از جهان دارم یک سلسله مقررات اجتماعی و اهدافی در جامعه برای شما معرفی میکنم و یک راهی هم برای وصول به این اهداف بیان میکنم و وظایف و مقررات و تشکیلاتی هم ارائه میدهم شما از این مکتب پیروی کنید! بنابراین همه مکتبهای جهان زیربنای منطقی، فکری و فلسفی دارند.
خصائص یک جهانبینی خوب
حال سوال این است که بهترین جهانبینیها و بهترین زیربناهای فکری برای یک مکتب کدام نوع تفسیر و بینش و کدام زیربناها است؟
1- سازگاری با عقل
یکی از خواصی که برای یک جهانبینی خوب لازم و ضروری است این است که آن جهانبینی، آن نوع ارزیابی و تفسیر درباره جهان هستی، قابل استدلال باشد یعنی با عقل و فکر و منطق سازگار باشد. به عبارت دیگر از طرف علم و عقل و منطق حمایت شود. حال اگر از این جهانبینی به هیچ شکلی نتوان حمایت کرد و آموزههای آن ضدعقل و فکر و منطق باشد. طبیعی است که آن مکتب پیرو و طرفدار پیدا نخواهد کرد!
2- معنا دادن به زندگی
خاصیت دوم یک جهانبینی خوب این است که بتواند به حیات و زندگی معنا بدهد. یعنی فکر انسان را از بیهدفی و پوچگرایی برهاند، فکر لغو بودن و بیهودگی و پوچی را در اساس و نظام کل خلقت از مغز انسان بیرون ببرد. و فکرش این باشد که همهچیز در این جهان حساب دارد. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون» آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهدف آفریدهایم و به سوی ما بازنمیگردید؟(مومنون - 115) بدون شک وقتی فکر انسان این باشد که همه راهها به پوچی منتهی میشود، طبعا انسان درباره رفتار خودش هم به پوچی میرسد و زندگی و حیات برای او بیمعنا و پوچ میشود.
3- آرمانسازی
خصلت سوم یک جهانبینی خوب آرمانسازی است. آرمان یعنی همان ایده یعنی یک هدف کلی و عمومی و بزرگتر از محدوده حیات فردی و شخصی. همه مکتبها تلاش میکنند که به زندگی انسان آرمان بدهند. حال موفق میشوند یا نمیشوند بحث دیگری است. آرمانها برای حیات فردی و اجتماعی انسان طراحی میشوند و گستره آن میتواند آرمانهای صرفا مادی باشد یا اینکه فراتر از ماده و معنوی و الهی باشد.
4- قدرت تقدسبخشیدن به آرمانها
خصلت چهارم یک جهانبینی خوب قدرت تقدس بخشیدن به آرمانها است. یعنی اینکه بتواند در فکر انسان به آن آرمانها تقدس و تعالی بخشد و آن آرمانها را در یک مقام و سطحی بالاتر از حیات فردی قرار بدهد. به بیان دیگر قداستبخشیدن به آرمانها یعنی اینکه انسان آرمانها را برای خودش یک امر مقدس و متعالی و مافوق حیات زندگی مادی خودش بداند، بدین معنا که اگر حیاتش فدای آن آرمان مقدس شد تبدیل به یک شیءای کاملتر شده است.
5- تعهد و مسئولیتآوری
خصلت پنجم یک جهانبینی خوب تعهد و مسئولیتآوری است. یعنی طبیعت آن جهانبینی طبیعتی باشد که انسان را در وجدان خودش متعهد و مسئول کند. تعهد و مسئولیت هر دو مفهومهای دینی و مذهبی هستند که در حدیث نبوی آمده است: «کلکم راع و کلکم مسئول رعیته» همه مردم در تعامل با یکدیگر مسئولیت متقابل دارند(بحارالانوار، ج72، ص38) بنابراین اگر مکتبی نتواند وجدانها را در عمق ضمیر انسان متعهد و مسئول کند، نمیتواند یک مکتب واقعی و طبیعی باشد، و به آن نمیتوان اعتماد کرد. به عنوان جمعبندی باید گفت که در مکتب توحیدی اسلام و در جهانبینی توحیدی اسلام همه این خصلتها جمع شده است. و لازمه مکتب متعالی و جهانبینی خوب این است که این پنج خصلت با هم در آن مکتب و منظومه فکری وجود داشته باشد و در صورت فقدان هر یک از آنها تعالیبخشی آن مکتب مخدوش و ناکارآمد میشود و دیگر نمیتواند مخاطبان خود را به اهداف متعالی برساند.