kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۵۹۷۵
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۳

زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری



روزه‌ جسم و روزه‌ جان
در كلام اميرالمؤمنين(ع)
يك روايتى از اميرالمؤمنين(ع) هست كه روزه را به روزه‌ جسم و روزه‌ جان تقسيم مي‌كند. درباره‌ روزه‌ جسم می‌فرمايد: صوم الجسد الامساك عن الاغذيه بأرادهًْ و اختيار(تصنيف غررالحكم و دررالكلم، ص 176)؛ روزه‌ جسم اين است كه انسان خوراكي‌ها را با اراده و اختيار خود مصرف نمي‌كند؛ خوفا من العقاب و رغبهًْ فى الثواب و الاجرهًْ؛ با اين انگيزه، انسان از غذا اجتناب مي‌كند. اين روزه‌ جسم است. امّا روزه‌ جان: و صوم النفس امساك الحواس الخمس عن سائر المآثم؛ اين، روزه‌ جان است كه حواس پنج‌گانه را از همه‌ گناهان ممنوع كنيد و امساك بدهيد. و خلوّ القلب من جميع اسباب الشر؛ دل را از اسباب و موجبات شرّ خالى كنيد؛ اين، روزه‌ جان است. حالا اسباب شرّ چيست؟ امساك از گناهان حواس خَمس، براى كسى كه اراده‌ امساك داشته باشد، آسان است؛ اينكه دست، چشم، گوش و زبان انسان مرتكب گناه نشود؛ ليكن آن امساكِ خلوّ قلب از اسباب الشرّ، خيلى سخت است؛ اين سخت‌تر است و تمرين و مجاهدت مي‌خواهد.
 دوستان عزيز! من و شما مخاطبان اين دستوريم؛ اين مجاهدت، برعهده‌ ماست؛ واقعاً تأثير گناهى كه از ما سر مي‌زند، با گناهى كه از يك انسان معمولى ‌ـ كه در جامعه مسئوليتى ندارد ‌ـ سر مي‌زند، تفاوت مي‌كند. بايد هم نسبت به گناه قلبى و هم گناه‌هاى شخصى، خيلى مراقب باشيم. گناه اسباب شرّ، «حسد»، «حرص» (حرص به دنيا، حرص به جمع مال، افزون‌خواهى دنيوى) «بدخواهى نسبت به ديگران» (بددلى، بدخواهى، سوءظن) «نخوت و كبر» (خودبرتربينى، ديگران را كوچك دانستن، تحقير كردن، مردم را حقير شمردن) است. اين شرورى كه در عالم به وجود مي‌آيد، از همين چيزها به وجود مي‌آيد. در انسان‌هايى، نخوت آنها، كبر آنها، حرص آنها، حسد آنها، بخل آنها و شهوت‌خواهى‌شان، آنها را به حركاتى وادار مي‌كند كه تأثير عميق اين حركات در آغاز راه، خيلى به نظر نمي‌رسد، ليكن به تدريج كه پيش مي‌رود، به فاجعه‌هاى انسانى و تاريخى تبديل مي‌شود، كه مي‌ماند. وقتى اين فجايع بزرگ تاريخى را نگاه مي‌كنيم و به طرف سرچشمه‌ اين مفاسد مي‌گرديم، مي‌رسيم به چنين خصوصياتى كه در يك انسان و در يك شخص وجود دارد؛ افزون‌خواهى، حرص، بخل و شهوتى در يك انسان و در يك مجموعه‌ انسانى وجود دارد، كه منشأ همه‌ ابعاد اين فاجعه‌ بزرگ شده است. «رياكارى» و نقطه‌ مقابل آن، «بى‌مبالاتى، پرده‌درى» هم از اسباب شرّ است. اينها چيزهايى است كه انسان بايد دلش را از آنها خالى كند.
ماه رمضان، ماه تمرين و تربيت ما براى اين چيزهاست. ما بايد در اين راه قدم بگذاريم و حركت كنيم. اين بارى كه بر دوش مجموعه‌ مسئولان گذاشته شده است، بار سنگينى است و البتّه بسيار مسئوليت پُرافتخار. نظام جمهورى اسلامى، نظامى است كه مي خواهد سعادت مجموعه‌هاى انسانى را با همان پيامى كه پيغمبران در طول تاريخ نبوّت‌ها آورده‌اند و به بشر رسانده‌اند، تأمين كند و عملاً دارد پيام پيامبران را در مقابل پيام طواغيت عالم تصديق مي كند. طواغيت امروز هم هستند و بر اينها گران مي‌آيد و مقابله و معارضه مي كنند. راه پيروزى در اين چالش و رويارويى هم جز ايستادگىِ همراه با ايمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود نيست؛ بايد راه را باور داشته باشيم: آمن الرّسول بما انزل اليه من ربّه و المؤمنون كلّ آمن بالله (بقره، آيه‌ 285)؛ يعنى آحاد مؤمنينِ به اين راه، دست به دست هم بدهند و ايستادگى كنند؛ ايستادگى نشان بدهند. اين راه پيشرفت و پيروزى است. اگر اين كار را بكنند، پيروزى قطعى است. ما اين را در طول اين بيست‌وهفت سال تجربه كرده‌ايم. در ميدان‌هاى گوناگون، آنجايى كه حرف خودمان را باور داشته‌ايم و پاى آن حرف ايستاده‌ايم، آنجا پيش رفته‌ايم. در دفاع مقدّس همين پيش آمد؛ در حفظ اساس اين نظام مقدّس، همين پيش آمده؛ در پيشرفت روزبه‌روز، بلكه ساعت به ساعتِ كشور در زمينه‌هاى مختلف، همين پيش آمده است. امروز شاخص‌هاى پيشرفت و توسعه را كه ما در كشورمان نگاه كنيم و با اول انقلاب مقايسه كنيم، اصلاً قابل مقايسه نيست. آن روز حدس هم نمي‌شد زد كه با وجود آن مشكلاتى كه سر راه هست، بشود به اين نقطه رسيد؛ امّا به توفيق الهى رسيديم. اين، بر اثر ايستادگى همراه با باور بود؛ و راهش همين است. اگر مسئولان كوتاهى كنند، اين جزو گناهانى است كه تأثيرش نه فقط براى اشخاص خودشان، بلكه براى ملت، تأثير مخربى خواهد بود.
گناهان مسئولان، کندکننده حرکت عمومی کشور
گناهان مسئولان، علاوه‌ بر گناهان شخصى آحاد مردم، يك سياهه‌اى از گناهانی است كه مخصوص مسئولان است و يكى از آنها همين است: «كوتاهى كردن»؛ كارى را كه مي‌توان انجام داد و مي بايد انجام داد، انجام ندادن. از جمله «دست‌درازى به اموال عمومى»، جزو گناهان من و شماست؛ يعنى من و شما هستيم كه مي‌توانيم مرتكب اين گناه بشويم؛ امّا آحاد مردم نمي‌توانند. تأثيرش هم نسبت به سرقتى كه فلان آدم معمولى ممكن است بكند، به ‌مراتب بيشتر و مضاعف است.
«كُند كردن حركت عمومى كشور با ايجاد يأس»، يكى ديگر از گناهان ماست. مردم را مأيوس كنيم، نيروى محركه را مأيوس كنيم و افق را در چشم آن كسانى كه بايستى با شوق و اميد جلو بروند، تيره و تار نشان بدهيم؛ اين كُند كردن حركت مردم است؛ اين يك گناه بزرگى است.
يكى از چيزهايى كه حركت كشور را كُند مي‌كند، تفرقه، اختلاف و دست به گريبان شدن است؛ اين ايجاد اختلاف يا دامن زدن به اختلاف، جزو گناهان مخصوص طبقه‌ ماها مجموعه‌ مسئولان و سياستمدارها ‌است. يا فساد اقتصادى؛ چه دست داشتن در فساد اقتصادى، چه چشم بستن بر فساد اقتصادى، چيزهايى است كه حركت عمومى كشور را كُند مي‌كند. فساد اقتصادى، هم خودش يك كُندكننده است، از جهت اينكه فساد است و مسئله‌ ماليه‌ عمومى كشور را دچار مشكل مي‌كند، هم انعكاسش در ذهن مردم از جهت ديگرى موجب فساد است، كه نااميدى ايجاد مي‌كند؛ لذا چه شركت داشتن در يك فساد ‌ـ العياذبالله و خداى نخواسته ‌ـ چه ديدن و چشم بستن بر يك فساد؛ يا كشاندن مردم به فساد؛ نوع ادبيات، نوع حرف و كارى كه مردم را نسبت به مسائل مفسدانه جَرى و گستاخ كند ‌ـ چه فساد مالى، چه فساد امور جنسى و امثال اينها ‌ـ كُند كردن حركت كشور استپ و اينها گناهان ماست.
بیانات در ديدار كارگزاران نظام ـ 18/7/1385