بررسی قیام 15 خرداد؛ مبداء تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- ۲
خاستگاههای معرفتی قیام خرداد
پیشینة ستیزههای بشری
برای یافتن ریشههای اصلی قیام خرداد، بهتر آن است كه پیش از پرداختن به زمینههای اجتماعی و سیاسی، و آنچه بین امّت اسلامی و سلطنت پهلوی گذشت، قدری به عقب بازگردیم و اصل ماجرا را با نگاهی معرفتی بنگریم. مقصودْ همان زمانی است كه خداوند در كار آفرینش آدم بود!
آنگاه كه خداوند به فرشتگان گفت «من در زمین جانشینی قرار خواهم داد» ایشان پرسیدند «آیا كسی را در آن قرار میدهی كه فساد و خونریزی كند؟!»1
آنان در آن مقام دریافته بودند كه در آدمی ویژگیهایی هست كه او را بر تباهكاری توانا میسازد.
در بینش اسلامی، افزون بر موجودات محسوس و مادی، موجودات بسیار پرشماری نیز هستند كه از دسترس حواس و ابزار ادراكیِ ما به دورند. ملائك یا فرشتگان آسمانی از این جملهاند.2 این موجوداتِ مجرد، همگی در یك مرتبه نیستند بلكه مراتب و مقاماتِ گوناگونی دارند: وَ مَا مِنَّا إِلاّ لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُوم؛»3 هیچ یك از ما نیست مگر آنكه مقامی معلوم دارد». از بعضی آیات قرآن نیز برمیآید كه برخی ملائك بر گروهی دیگر فرمانروایی دارند؛ برای مثال جبرئیل ملكی است كه فرمانروای گروهی از فرشتگان است، و آنان جملگی به فرمان او گردن مینهند: مُطَاعٍ ث-َمَّ أَمِین؛4 همچنین گروهی حامل عرش خداوندیاند یا گرد آن قرار دارند؛ گروهی دیگر مأمور رساندن وحی به پیامبراناند؛ برخی تدبیر امور عالم را بر عهدهدارند؛ شماری مسئول ثبت و ضبط اعمال بندگاناند؛ پارهای هنگام موت و در عالم برزخ به مؤمنان بشارت میدهند؛ عدّهای در قیامت و در جایگاهی خاص بر مؤمنان درود میفرستند؛ جمعی كارگزاران بهشت و 19 نفری نیز موكلان و گماشتگان دوزخاند و...؛5 اما به هر روی در میان آنان هیچ درگیری و تزاحمی نیست.
انتخابگری انسان
چرا در عالم ملائك هیچ ستیزهای در نمیگیرد ولی در جهان مادی و میان انسانها همواره جنگ و خونریزی و نزاع برقرار بوده است؟
باید دانست آنچه موجب ارزش انسان میشود این است كه كارهای او برگزیدة یك راه از میان چند راه است. درونِ انسان گرایشهای مختلفی وجود دارد كه معمولاً در مقام عمل با هم تزاحم مییابند؛ شبیه نیروهای مختلفی كه از جهات مختلف بر یك جسم اثر میكنند؛ جاذبهای آن را به این سوی میكشاند و جاذبهای دیگر به سویی دیگر. در طبیعت وقتی نیروها، بدینگونه، جهاتی مختلف داشته باشند، آنچه تحقق مییابد برآیند نیروهاست. اما دربارة انسان وضع به گونهای دیگر است؛ یعنی چنان نیست كه هر جاذبهای قویتر باشد، خود بهخود انسان را مقهور خویش سازد. آدمی نیرویی دارد كه میتواند در برابر جاذبههای قوی نیز مقاومت كند. او نیرویی دارد كه با آن میتواند از حالت انفعال خارج شود و بر غرایز و جاذبههای گوناگون حاكم گردد و خواستهای را فدای خواستهای دیگر سازد. اینجاست كه با ترجیح كاری بر دیگری، عمل او ارزش مییابد.
این ارزش تنها دربارة موجودی صدق میكند كه گرایشهای متضاد داشته باشد، و اگر موجودی همچون فرشتگان، تنها یك نوع «میل» داشته باشد، انتخاب نیز برای او مطرح نخواهد بود. لذت فرشتگان تنها در عبادت خداست و اساساً لذات شیطانی در آنان راه ندارد. به این ترتیب، ملائك مختارند یعنی مانند موجودات طبیعی بیاراده نیستند و نیز تحت تأثیر عامل جبری برخلاف میل و خواستشان حركت نمیكنند ولی انتخابگر نیستند؛ اما
انسان دارای خواستههایی متضاد است و افزون بر اختیار خویش باید دست به انتخاب بزند.6
پانوشتها:
1- بقره (2)، 30.
2- و لیس فی اطباق السّماء موضع اهاب الاّ و علیه ملك ساجد، اوساع حافد...؛ «در تمام آسمانها جای پوستینی نمیتوان خالی یافت مگر آنكه فرشتهای به سجده افتاده یا در كار و تلاش است»... نهجالبلاغه، خطبه 91؛ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص 174، و ج 77، ص 324؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 6، ص 345.
3- صافات (37)،164.
4- «(در آسمانها) مورد اطاعت (فرشتگان) و امین است» تكویر (86)، 31.
5- محمّدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (جهانشناسی)، ص 284.
6- ر.ك: محمّدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (انسان شناسی)، ص 378 379.