kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۸۷۱۶
تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۹:۲۱
آسیب‌شناسی ترجمه کتاب کودک و نوجوان – بخش دوم

تخریب سبک زندگی نسل جدید با سوداگری ناشران بازاری!



 «ما ازترجمه خوب می توانیم استفاده کنیم، ازجمله آثارکودکان ونوجوانان که کار شماست. منتها مثل همه کالاهایی که شما وقتی می‌خواهید به خانه خودتان ببرید و به فرزندانتان بدهید، سعی می‌کنید که سلامت آن را مورد تاکید قرار دهید و از آن خاطر جمع شوید این کالای فرهنکی را هم باید از سلامتش خاطر جمع باشید.»
(بیانات رهبر معظم انقلاب
 در دیدار با اعضای کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،
۵ مرداد ۱۳۷۱)
نویسندگان ادبیات کودک در ایران، از طلایه‌داران صادرات فرهنگی بوده اند. تا یک دهه قبل، بیش از فیلم های سینمایی که حضورشان غالبا در جشنواره ها
 محدود می شد، کتاب های نویسندگان ایرانی برای مخاطب کودک، ترجمه شده و به بازارها و کتابخانه های معروف جهان راه می یافتند. هر چند که در یک دهه اخیر، ادبیات داستانی کودک و نوجوان ما کم کار شده است و آن درخشش دهه های قبل را ندارد، اما همچنان آثار نویسندگان این عرصه به زبان‌ها
و در کشورهای مختلف منتشر می‌شود.
به طور مثال، رُمان «اسماعیل» به قلم مرحوم امیرحسین فردی به زبان انگلیسی ترجمه و چند سال قبل در آمریکا هم منتشر شده بود.  کتاب «قصه ما مثل شد» نوشته محمد میرکیانی نیز اخیرا در چین و به زبان چینی منتشر شده است. رُمان «تن تن و سندباد» از دیگر آثار مطرح این نویسنده کودک و نوجوان نیز به زبان عربی ترجمه شده و در چند کشور عرب زبان، نشر یافته است. آثار او موضوع پایان نامه یک دانشجوی مصری هم قرار گرفته است.
اما طی یک دهه اخیر، این جریان معکوس شده است؛ با کاهش ترجمه و انتقال کتاب های کودک نویسندگان ایرانی به فرامرزها، آثار نویسندگان خارجی برای مخاطب نونهال، ترجمه و منتشر
می‌شود. همان طور که در قسمت قبلی این گزارش نیز بررسی شد، مطابق آمارهای رسمی، ترجمه در عرصه ادبیات کودکان و نوجوانان طی دو سال گذشته شدت گرفته است و حتی برخی از ناشران فعال این عرصه، بیش از کتاب تألیفی به چاپ کتاب های ترجمه‌ای برای بچه ها مشغول هستند.
محدود شدن بازارکار
 برای نویسندگان و تصویرگران داخلی
اهل قلم و به ویژه نویسندگان ادبیات کودک، یکی از مظلوم ترین اقشار جامعه محسوب می‌شوند. اغلب نویسندگانی که در این گروه قرار می گیرند، به رغم مرارت های فراوان و انجام کار حساس تولید فرهنگ برای نسل جدید اما مهجور مانده اند و غیر از مؤلفان مطرح کودک، اکثریت قریب به همه آن ها از نظر مالی و اقتصادی، از راه نویسندگی به درآمد بالایی نمی رسند. برخی از کارشناسان معتقدند که افزایش بی رویه و انتشار افسار گسیخته کتاب های ترجمه‌ای، باعث محدودتر شدن نویسندگان کودک و نوجوان در داخل کشور می شود.
محمدحسین صلواتیان، تصویرگر کتاب‌های کودکان و مدیرمسئول نشریه «کیهان بچه‌ها» در
این‌باره به گزارشگر روزنامه  کیهان می‌گوید: « ما همچنان در زمینه نگارش داستان و تصویرگری برای کودکان، از کشورهای پیشرو و صاحب سبک هستیم و هنرمندانی توانمند و قابل داریم، طوری که می‌توان به جرأت گفت تصویرگران کتاب کودک در ایران در سطح برترین‌های جهان هستند. همان‌طور که نویسندگان کودک و نوجوان ما ظرفیت کم نظیری محسوب
می‌شوند و همچنان حرف های بسیاری برای گفتن دارند. اما متأسفانه با گرایش روزافزون ناشران به انتشار کتاب‌های وارداتی و ترجمه، بازار کار برای این طیف از هنرمندان هر روز محدودتر می‌شود و با کمال تأسف باید گفت خیلی از استعدادها و ظرفیت‌ها در این عرصه سوخت می‌شود! به همین دلیل هم اعتقاد دارم ناشرانی که همچنان بر انتشار کتاب از نویسندگان و تصویرگران ایرانی اهتمام دارند، یک خدمت بزرگ و فعالیتی ملی در عرصه فرهنگ و هنر را انجام می‌دهند.»
 تغییر سبک زندگی
یکی از عواقب انتشار افسارگسیخته کتاب‌های ترجمه‌ای، انتقال سبک زندگی غربی به فرزندان ایران است.
«علی دانشور» فعال فرهنگی عرصه کودک و نوجوان و سردبیر نشریه «کیهان بچه‌ها» در
گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان می گوید: «من به عنوان فعال تولید کتاب و در طول دوران فعالیت هنری خود با کتاب‌های مختلف ترجمه مواجه شده و در تهیه و تولید و آماده‌سازی این کتاب‌ها از سوی ناشران مختلف روبه‌رو بوده‌ام و در این مورد باید عرض کنم که به نظر می‌رسد کتاب‌های ترجمه  می‌تواند در تغییر سبک زندگی مخاطب نقش چشمگیر و گاهی مخرب داشته باشد. در میان کتاب‌های ترجمه، به خاطر فرهنگ‌های متفاوت، کتاب‌های داستانی معمولا با هنجارهای اجتماعی و هویت ملی و مذهبی هماهنگ نیستند و متون و تصاویر فراوانی دیده می‌شود که با سبک زندگی ایرانی – اسلامی سازگار نیست و این امر می‌تواند در شکل‌گیری تفکر کودک و نوجوان ما تاثیرات سوء بگذارد. باید دانست عمده ترجمه‌ها مروج فرهنگ غربی است و گونه‌ای از تهاجم فرهنگی به شمار می‌‌آید. البته به نظر می‌رسد کتاب‌های ترجمه می‌تواند بهترین موقعیت را در اختیار مخاطب قرار ‌دهد و آنها می‌توانند با فرهنگ کشورهای گوناگون آشنا شوند و باید این‌گونه گفت که ترجمه کتاب‌های فرهنگساز قطعاً در ارتقای فرهنگی جامعه مؤثر است، مشکل کتاب‌هایی هستند که با فرهنگ ما تناسب ندارند و نظام فرهنگ عمومی را بر هم می‌زنند و
باانگیزه سوداگری چاپ  و منتشر می‌شوند.»
وی به این پرسش که چطور می‌توان جریان ترجمه در عرصه ادبیات کودک و نوجوان را به یک فرصت تبدیل کرد و جنبه های تهدیدآمیز و مخرب آن را کم کرد یا از بین برد؟ این گونه پاسخ می‌دهد: «به نظر با پررونق کردن تولیدات داخلی و حمایت‌های ویژه در عرصه تولید کتاب، تشویق و ترغیب ناشران، نویسندگان و تصویرگران به تولید کتاب‌های بومی و تالیفی می‌تواند منجر به کاهشی شدن ترجمه و انتشار کتاب‌های سهل‌الوصول عمدتا غربی دست یافت و به سمت‌و‌سویی رفت که اگر برای آشنایی با دیگر فرهنگ‌های دنیا لازم بود سراغ کتاب‌های ترجمه رفت؛ کتاب‌هایی انتخاب شود که با رعایت اصول و موازین شرعی و ملی ما منتشر شود و کمترین آسیب را برای فرهنگ و آموزش کودکان  و نوجوانان این مرز و بوم را به همراه داشته باشد.»
همچنان که «صلواتیان» نیز در این‌باره تأکید می‌کند: «چطور می‌توان کتاب‌های نویسندگانی را به عنوان منبع ادبیات فرزندانمان تعیین کنیم که اساسا تفکر و جهان بینی متمایز و بعضا متضادی با ما دارند؟! انسان و زندگی در فرهنگ غربی، با فرهنگ ما تعریفی دیگر دارد. به همین دلیل هم اغلب نویسندگانی که در آن فرهنگ پرورش یافته‌اند ناخودآگاه فلسفه‌ای را در آثارشان تزریق می‌کنند که با اهداف و آرمان‌های مردم ما تعارض دارند. به همین دلیل هم خیلی از کتاب‌های ترجمه‌ای در وادی ادبیات کودک و نوجوان، مخرب هستند.»
«محمود حکیمی» از نویسندگان قدیمی و پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان نیز در مصاحبه‌ای گفته بود: «دوري نوجوانان ايراني از تاليفات داخلي مي‌تواند به ازخود بيگانگي فرهنگي آنها و تاثير پذيري از انديشه‌هايي مغايربا ارزش‌هاي اصيل ما منجر شود. البته نبايد فراموش كنيم كه ترجمه صحيح و مداوم آثار برجسته و مفيد دنيا براي ادبيات هر كشوري لازم است.
نبايد از نظر دور داشت كه مترجمان و ناشران بايد به ترجمه كتاب‌هايي بپردازند كه با ارزش‌هاي ديني و فرهنگي ما همخواني و انطباق داشته باشند.»
اهداف سوداگرانه و کودتای فرهنگی
در پس ترجمه
تجربه نشان می‌دهد که یکی از اهداف مهم از ترجمه آثار خارجی، اهداف تجاری است.
«علی دانشور» نویسنده عرصه کودک به گزارشگر کیهان می‌گوید: «نکته اول نبود قانون کپی‌رایت در کشور است که ناشر را ترغیب به چاپ کتاب‌های ترجمه می‌کند. نکته دوم و مهم دیگر بی‌توجهی نهادها و ارگان‌های فرهنگی کشور از قبیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که اگر نظارت محتوایی انجام شود شاهد آشفتگی در حوزه ادبیات کودک نخواهیم بود و همین‌طور عدم حمایت‌های مادی و معنوی  از ناشران است که می‌تواند عامل اصلی این پدیده یعنی چاپ و انتشار بیش از 70 درصد کتاب‌ها ترجمه باشد.  ناشران به خاطر کم‌هزینه بودن نشر این‌گونه کتاب‌ها به ترجمه روی می‌آورند و بدون پرداخت هزینه‌های ریالی و دلاری کتاب منتشر می‌کنند. چراکه ناشر به دنبال برگشت سرمایه و منافع اقتصادی خود می‌باشد و به محتوای ارزشی و مناسب توجه چندانی نمی‌کند. و از دیگر پیامدهای آن هم این است که رونق کار نویسندگان بومی ما کاهش می‌یابد.به طور کلی باید گفت وقتی متولیان امر روی نویسنده و عوامل تولید کتاب تالیفی مثل ویراستار، تصویرگر، گرافیست و ناشر سرمایه‌گذاری لازم را انجام نمی‌دهند و برای ادبیات تالیفی تبلیغ نمی‌شود. ناشر ، كتاب را بی‌كیفیت چاپ می‌كند.»
«علیرضا سبحانی‌نسب»، فعال عرصه انتشار کتاب کودک درباره عوامل افزایش ‌ترجمه در این عرصه در گفت‌وگو با نشریه شیرازه می‌گوید: «از بحث کودتای فرهنگی که بگذریم، آنچه باقی می‌ماند، انگیزه‌های اقتصادی است و به این پرسش می‌رسیم که من چگونه می‌توانم به‌ سرعت از راه کتاب به یک ثروت کلان برسم؟راحت‌ترین‌اش این است که به سراغ کتاب‌هایی برویم که در کشور مبدأ خوب درخشیدند و جزو پرفروش‌هایشان بوده است و سریع‌السیر کتاب را بدهیم یک‌ماهه ترجمه کنند. ده ‌پانزده روز برای خروجی نهایی کتاب و ده‌پانزده روز هم برای مجوز زمان بگذاریم و در نهایت، در دو ماه به یک نسخۀ آمادۀ چاپ برسیم. زمانی که وارد عرصۀ تألیف می‌شویم، همه ‌چیز تغییر می‌کند. شما وقتی می‌خواهید اثری را از یک نویسندۀ ایرانی منتشر کنید، اولاً باید زمان زیادی صرف کنید تا نویسنده این کار را انجام دهد. ضمن اینکه هر پنج‌ کاری که می‌دهید بازار، یکی از آن‌ها می‌درخشد. اگر کار کودک و نوجوان باشد و نیاز به تصویرسازی داشته باشد، هم باید یک مبلغ جدی برای تصویرگری هزینه کنیم و هم باید زمانی را سپری کنیم. فرض می‌کنیم همۀ این‌ها به‌خوبی جلو برود و یک کار قوی آماده شود. وقتی هزینۀ انجام این کارها را حساب می‌کنیم، به عدد بزرگی می‌رسیم؛ به‌طوری که ناشر باید دست‌کم چهارپنج برابر بیشتر از انتشار یک نسخۀ ترجمه‌شده هزینه کند و تازه شانسش را امتحان کند که این کتاب می‌گیرد یا نمی‌گیرد، پسندیده می‌شود یا نمی‌شود.»
  وی می‌افزاید: «یک ناشر با چاپ یک اثر ترجمه‌ای شاید به پول خوبی برسد. زمانی من می‌گفتم ناشرانی که به سفرهای خارجی می‌روند و با چمدانی پر از کتاب برمی‌گردند، می‌توانند برج‌های چندطبقه بسازند؛ ولی این‌ها انسان‌های فرهنگ‌ساز نیستند؛ بلکه زمینۀ تخریب فرهنگ را ایجاد می‌کنند.ما اباحه‌گری را خط پررنگ بسیاری از این آثار ‌ترجمه‌ای می‌بینیم. من نمی‌خواهم پای تئوری توطئه را وسط بکشم و بگویم کشورهای خارجی این محتواها را در کشور خودشان منتشر می‌کنند تا به فرهنگ ایران ضربه بزنند؛ اما هنگامی‌که ناشران ما این آثار را ‌ترجمه می‌کنند، خواسته یا ناخواسته فرهنگ آنها را به ایران منتقل می‌کنند و با تیشه به جان فرهنگ ملی و بومی ‌ایران اسلامی می‌افتند و با ‌ترویج اباحه‌گری، به سیستم اخلاقی و ارزش‌های این کشور آسیب می‌زنند. اینها اثر تخریبی بر فرهنگ ما می‌گذارد.
 مدیر نشر جمال ادامه می‌دهد: «در گزارشی که به برخی از مسئولان وزارت ارشاد دادیم، درباره این لشکرکشی ‌ترجمه‌ها علیه ارزش‌های ما و آسیبی که به مخاطب کودک و نوجوان می‎زند، هشدار دادیم. متأسفانه نتایج مثبتی دریافت نشد به این معنا که خیلی برآشفته و ناراحت بشوند و تصمیمی‌انقلابی بگیرند. خلاصه، با نگاه اینکه شما حسادت اقتصادی به اینها دارید، دهان ما را می‌بستند. این از زبان یک مسئول فرهنگی که وظیفه‌اش این است که رصد کند ناوگان فرهنگی ما به چه سویی می‌رود و در مقابلش چه لشکری صف‌آرایی کرده و قرار است چه بلایی سر کودک و نوجوان ما بیاورد، بسیار بعید است.»