نظارت و بازرسی میدانی؛ ضرورتی مدیریتی
حامد خجسته
مدیریت از نظر قرآن، زمانی کامل خواهد بود که همراه با نظارت، بازرسی، مراقبت، مراعات و سنجش کارکنان و کارگزاران باشد؛ زیرا از نظر قرآن، هر کسی نه تنها مسئول عملکرد خویش، بلکه زیردستان است و نسبت به آن بازخواست خواهد شد. بنابراین بر مسئولان است تا در راستای مسئولیت و پاسخگویی به خدا و خلق در دنیا و آخرت، مراقب اعمال خود و زیردستان باشند تا بتوانند از عهده پاسخ مناسب بر آیند و اگر خطایی دیده شده اصلاح و جبران شود و در صورت تکرار، مجازات و تنبیهاتی مناسب در نظر گرفته شود.
به طور طبیعی نظارت و مراقبت میدانی یکی از بهترین روشهای مدیریتی است تا مدیر و مسئول در این حالت بهتر بتواند به روند کار و جزئیات، آگاه شده و داوری و سنجش منصفانهای داشته و پاداش و تنبیه مناسب در نظر بگیرد.
در نوشتار حاضر اهمیت نظارت و بازرسی پیگیر آشکار و پنهان به عنوان یک اصل مدیریتی و نقش آن در اصلاح امور و نیز سیره پیامبر(ص) و علی(ع) در این باره تبیین شده است.
نظارت در فرهنگ مدیریتی
واژه «نظارت» در عربى به معناى زیرکى و فراست از ریشه «نظر» (نگاه کردن) است. این تلاشی است که انسان انجام میدهد تا چیزی را ببیند و رویت کند، هر چند ممکن است که با نظر کردن، رویت و دیدنی تحقق نیابد، ولی تلاش شده تا حقیقتی با تامل و دقت کشف شود. دقت نظر و تامل در چیزی و معاینه آن برای رسیدن به حقیقتی، لازم و ضروری است.(نگاه کنید: المفردات راغب اصفهانى، ذیل واژه نظر؛ المعجم المقاییس اللغه، ابى الحسین احمد بن فارس بن زکریا، بیروت: دار الجید، 1411ق/1991م، ج 5، ص 444).
البته در کتاب لغت اقرب الموارد آمده است: «نظارت کلمهاى است که عجم آن را به کار مىبرد و منظور از آن پاکیزه نمودن باغ و بستان است. بنابراین نظارت همان مراقبت و کنترل یک چیز از آفت و بیمارى است».(اقرب الموارد سعید الخورى الشرطونى، تهران: دارالدسوه اطباعه و النشر، 1374، ج 5، ص 432).
پس از نظر اقرب الموارد، واژه نظارت به معنای مراقبت و کنترل در فرهنگ زبان فارسی به کار رفته است. این همان معنای اصطلاحی است که امروز در مسائل مختلف از جمله مدیریتی به کار میرود.
تعریفهاى گوناگونى از نظارت در علوم مختلف شده که در همه آنها یک نقطه اشتراک وجود دارد و آن اینکه نظارت عبارت است از «مقایسه بین آنچه هست و آنچه باید باشد».
نظارت، در لغت به معناى مراقبت، تحت نظر قرار دادن و ديدهبانى داشتن بر كارى است. بنابراین از نظر اصطلاح مدیریتی، در تعریف نظارت مصطلح باید گفت که نظارت فعالیتى است که بایدها را با هستها، مطلوبها را با موجودها و پیشبینىها را با عملکردها مقایسه مىکند و نتیجه این مقایسه تصویر روشنى از تشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود که در اختیار مدیران یک تشکل قرار مىگیرد. این نظارت با مراقبت و حراست و مراعات امور و کنترل و بررسی داده و شواهد و مانند آنها انجام میگیرد.
فلسفه و هدف از نظارت براى اشخاص مختلف از نظر مفهومی و نیز اهداف عملی مختلف است، لكن منظور اصلى از كليه طرحهاى نظارت يا مراقبت، حصول اطمينان نسبت به مطابقت نتايج عمليات با هدفهاى مطلوب است.
همچنين باید توجه داشت که در علم مديريت ارزيابى عملكرد كاركنان مطرح است و منظور از آن، فرآيندى است كه با آن، كار كاركنان در زمانهاى معينى، به طور رسمى مورد بررسى و سنجش قرار مىگيرد. بنابراین، نظارت و مراقبت برای سنجش و ارزیابی امری ضروری است. همچنین كنترل و نظارت بر عملكرد زيرمجموعه، امروزه يكى از اصول مديريتى به شمار مىرود كه نبود يا كمرنگ بودن آن، مديريت را دچار مشكل مىكند. براى وجود و استمرار فرآيند كنترل صحيح، بايد فرآيند نظارت و مراقبت، نظامی سريع و دقيق باشد تا همه امور مربوط را در سريعترين زمان رسيدگى کند و نارسايىها را فوراً تشخيص دهد. نظام بازرسى، يكى از اصول صحيح مديريت در عمليات اجرايى واحدهاى سازمانى و نيز در كيفيت انجام امور توسط افراد است که در ساختار نظارت کلی معنا مییابد.
مسئله نظارت همگانی به ویژه نسبت به کارگزاران و مسئولان امور لازم و ضروری است تا از هر گونه سوءاستفاده از قدرت جلوگیری به عمل آید.
براساس آموزههای قرآن مسئولیتهای اجتماعی - سیاسی همانند خلافت انسان یک ولایت الهی است که به عنوان امانت در اختیار انسان قرار گرفته است. بنابراین، هر کسی در هر مقام و منصبی قرار میگیرد میبایست آن را امانتی بداند که باید به صاحب اصلی یعنی خدا بازگرداند. باید به گونهای از این امانت نگهداری کند که عقل و علم میگوید و شریعت آن را تجویز کرده است. (نساء، آیه 58؛ انعام، آیه 27؛ مومنون، آیه 8؛ معارج، آیه 32)
تشکیلات نظارتی (عیون) در حکومت علی(ع)
چنانکه گفته شد یکی از ابزارهای نظارتی و مراقبتی دولتهای اسلامی بویژه در زمان حکومت امیرمومنان علی(ع) تشکیلاتی به نام «عیون» بود. از نظر آن حضرت(ع) بازرسان و ناظران به عنوان عيون (چشمهاي) نظام اسلامي هستند. بر اساس بررسیهای برخی از محققان، كلمه نظارت و بازرسي در نهجالبلاغه 143 بار تكرار شده است؛ اميرالمؤمنين علي (ع) به دليلاشراف و نظارتي كه داشتند در ابتداي خلافت خود اقدام به استرداد اموال بيت المال، تعويض كارگزاران نالايق و انتخاب دقيق مأموران بازرسي و نظارت به همراه آموزش هاي فني و رفتاري به تحصيلداران و كارگزاران خود نمودند.
از حضرت علي(ع) نقل شده است كه فرمود: و ابعث العيون من اهل الصدق و الوفاء عليهم؛ از اهل راستی و صدق و وفا کسانی را به عنوان عیون و ناظران بفرست. ایشان در این سخن، از بازرسان و ناظران به عنوان عيون (چشمهاي) نظام اسلامي نام برده شده است. (نگاه کنید: نهجالبلاغه: نامه هاي 3 الي 13و14و18 الي 22و25 الي 27 و33 الي 36 و 38 الي 47 و 51 الي 54 و 56 و 57 و 60)
نظارت و کنترل، شیوهای است که امام علی(ع)به آن فرمان میدهد. هر چند که این شیوهای غیرمستقیم و غیرعلنی و مخفی است، ولی یک نوع نظارتی است که به مدیر در فهم کارکرد کارگزاران کمک میکند. ایشان میفرماید: «چشمهای [ مخفی] بر کارگزاران و کارکنان بگمار، اعمال آنان را زیر نظر داشته باش و بازرسان و مراقبان صادق و باوفا برای آنان معین کن».
هدف از این نوع نظارت نهانی پیشگیری از خلاف، آزادی عمل گزارش کنندگان، آگاهی از عملکرد کارگزاران به دور از ظاهر سازی و مخفی کاری، کسب اطلاعات کامل از جزئیات رفتار و نیات کارگزاران و تنبیه بیسرو صدای کارگزاران خلافکار است.
آن حضرت (ع) اهدافی را برای نظارت غیر مستقیم خویش بیان میکند که شامل زدودن بدیها و رشد دادن خوبیها و بهبود رفتار کارگزاران و کارکنان و ارتقای بینش کارگزاران نسبت به کارگزاری و دقت و سرعت در کار.
در مديريتِ رهبران الهى، جايگاه نظارت و مراقبت جایگاهی بس بلند و رفیع است؛ زیرا بدون نظارت و مراقبت نمیتوان از کارگزاران به شکل دقیق بهره گرفت. کارآمد سازی و بهینه سازی منابع انسانی و مالی نیازمند نظارت و مراقبت دقیق بر عملکرد کارگزاران است. این نظارت میبایست با تشویق و تنبیه همراه باشد؛ چنانکه حضرت سليمان(ع) در حكومت بىنظير خويش، نظارت بر همه کارگزاران از جن و انس و درندگان و پرندگان و چرندگان را نيز مد نظر داشت، تا جایی که خدا میفرماید: «و جوياى حال پرندگان شد و گفت: مرا چه شده است كه هدهد را نمىبينم؟ يا شايد از غايبان است؟ قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مىبرم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد. »(نمل، آیات 20 و 21)
حضرت امام رضا(ع) مى فرمايد:«كانَ رَسُولُ الله(ص) اِذا وَجَّهَ جَيْشاً فَاَمَّهُم اَميرٌ بَعَثَ مَعَهُم مِن ثِقاتِهِ مَنْ يَتَجَسَّسُ لَهُ خَبَرهُ؛سيره رسول خدا(ص) چنين بود كه هر گاه لشکرى را اعزام مىكرد و اميرى آنان را فرماندهى مىكرد، يكى از افراد مورد اعتماد خود را نيز با آنان همراه مى كرد تا خبرها را به طور پنهانى به آن حضرت برساند.»(علامه مجلسى، بحارالانوار، ج100، ص61.)
امير مؤمنان(ع) نيز با تدبير و سازماندهى گسترده، همه امور خرد و كلان گستره حكومتى خويش را زير نظر مىداشت و در يك برنامه وسيع و نظارت و بررسى همهجانبه، بااشراف بر اجزاى حكومت، به اداره كشور مىپرداخت، بخصوص درباره كارگزاران حكومتى، تلاش و قاطعيت بيشترى به كار مىبرد تا آنان از مدار قانون و حكم خدا خارج نشوند و آن گونه كه اسلام طراحى كرده به اداره مملكت بپردازند.(نهجالبلاغه، خورشيد بى غروب، ترجمه عبدالمجيد معاديخواه، نامه 53.)
امام(ع) براى مجموعه دولت خويش شبكه بازرسى و نظارت ايجاد كرده بود و بازرسان حکومتی، شبانهروز، در سراسر ميهن اسلامى به طور آشكار به كنترل امور مىپرداختند و نتيجه بررسى هاى خود را كتبى يا حضورى به اطلاع امام(ع) مى رساندند. كارگزاران نيز به خوبى مىدانستند كه عملكرد آنان از ديد بازرسان مخفى نمىماند و به طور مستمر به مركز گزارش مىشود. چنين كارى به تناسب موضوع، حجم و اهميت سوژه، بيشتر به شكل انفرادى و گاهى نيز به صورت گروهى انجام مىگرفت، چنانكه امام به مالك بن كعب ارحبى (والى عين التمر) طى حكمى مأموريت داد كه با مأموران تحت امر خود، منطقه وسيعى را بازرسى كند: « اما بعد، كسى را به جانشينى خويش بگمار و با گروهى از همكارانت به سوى منطقه «كورة السواد» حركت كن و عملكرد كارگزاران را، از دجله و غريب تا بهقباذات (بهقباذ: به كسر باء، سكون هاء و ضم قاف ، اسم سه منطقه در بغداد بوده است كه از طريق ((شط فرات )) مشروب مىشدند. اينها منصوب به قباد بن فيروز، پدر انوشيروان است) پرسش و بررسى كن و حساب و كتاب آنها را به طور دقيق به انجام رسان. در اين مأموريت كه خدا به تو سپرده، به فرمان او باش و بدان كه اعمال آدميزاد براى خودش محفوظ است و در ازاى آن پاداش مىگيرد. بنابراين، راستى و نيكى را پيشه كن ـ خدا با ما و شما به نيكى رفتار كند!! ـ و در مأموريتى كه به انجام مى رسانى، راستى و درستى ات را به ما نشان بده. والسلام.» (احمد بن ابى يعقوب يعقوبى، تاريخ يعقوبى، ج2، ص204 و 205، دار صادر و محمودى، نهج السعاده، ج5، ص25.)
نوع ديگر از نظارت آشكار امیرمومنان علی(ع)، حسابرسى و گرفتن گزارش كار مديران بود. اين كار نيز به طور مرتب انجام مىگرفت و امام از اين طريق بر عملكرد آناناشراف و اطلاع داشت. اين كار به شكل عمومى و به سهولت انجام مىشد و اگر احياناً برخى از كارگزاران سهلانگارى مىكردند، با واكنش سريع امام مواجه مى شدند. نامه امام(ع) به يزيد بن قيس ارحبى، گوياى اين حقيقت است: تو در ارسال اموال مالياتى كوتاهى كردهاى؛ سبب اين كار بر من پوشيده است، چارهاى نيست جز اينكه تو را به تقواى الهى سفارش كنم و از اينكه با خيانت به مسلمانان پاداشت را تباه سازى و جهاد خويش را بر باد دهى، تو را پرهيز مىدهم. بنابراين، از خدا پروا كن؛ خويشتن را از آلوده شدن به حرام منزهدار؛ راه بازخواست و نكوهش مرا بر خود ببند؛ احترام مسلمانان را نگه دار و به پناه جويان مملكت اسلامى ستم روا مدار.» (تاریخ یعقوبی، همان، ص200 و 201.)